پرسش و پاسخ در مورد موضوع مهدویت



پرسش: سلاح امام زمان عليه السلام هنگام ظهور چيست ؟

پاسخ: اینكه سلاح حضرت و يارانش، هنگام ظهور چه خواهد بود، امري است كه حقيقت آن براي ما روشن و آشكار نيست؛ چرا كه ترسيم صحيح و دقيقي از آينده براي ما قابل تصور نيست. لذا تعيين و مشخص كردن نوع سلاح، امكان ندارد. البته در اين ميان چند نكته قابل دقت و تأمل است:
الف. رواياتي كه در آنها به «سيف، (شمشير)» اشاره شده، لزوماً به معناي آن نيست كه نوع سلاح حضرت، شمشير است؛ بلكه معناي اولي و درست آن، اين است كه قيام امام مهدي(ع) مسلحانه است. اگر مراد روايات واقعاً «شمشير» باشد معناي آن اين است كه قيام مسلحانه، با شمشير خواهد بود. اين معناي دوم، البته محل ترديد است.
ب. هر چند در دوران حضرت، علم شكوفا مي‌شود و مردم به كمك آن، به درستي از مواهب الهي استفاده مي‌كنند، ولي اين شكوفايي، لزوماً به معناي تأييد و تكميل شكوفايي و پيشرفت صنعتي مردم در دوران غيبت نيست. به بيان ديگر، هر پيشرفتي قابل پذيرش و ادامه نيست، از جمله پيشرفت در صنايع جنگي كه روح حاكم بر آن، بر اساس تسلط بيشتر عده‌اي قليل بر منابع طبيعي و عمومي دنيا و استثمار آن به نفع خود است. طبيعي است اين پيشرفت، در نظام مهدوي ـ كه بر اساس صلح و عدالت است ـ جايي ندارد و حضرت نيز نيازي به استفاده از سلاح‌هاي مدرن و فوق مدرن ندارد.
ج. پيروزي در جنگ و غلبه بر دشمن، تنها با تكيه بر سلاح و ادوات جنگي نيست؛ بلكه درايت و فرماندهي درست نيز شرط است. امام زمان(ع) از درايت و فرماندهي خود كه از علم الهي سرچشمه گرفته است، بهره مي‌برد. علاوه بر آنكه حضرت، علاوه بر امداد‌هاي غيبي و ملائكه، مجهز به لشكر رعب است و خداوند، وحشتي در دل دشمنان او مي‌افكندكه توان درست فكر كردن و بهره‌بردن از تجهيزات را از دست مي‌دهند. پيامبر اسلام(ص)، نيز در جنگ‌هاي خود، مؤيد به اين ابزار‌ها بود(مانند جنگ بدر و احزاب) و بر دشمنان پيروز مي شدند .



پرسش: فلسفه ظهور امام زمان چيست؟ تجهيزات نظامي حضرت در مقابل دشمنان چگونه خواهد بود؟

پاسخ: براي فلسفه ظهور، ادله مختلفي مي‌توان بيان كرد؛ از جمله:
در فطرت انسان‌ها، حق طلبي و عدالت خواهي نهفته و در درون جان و خمير‌مايه آنان رشد و تعالي، مهر ورزي و نيك خواهي، آسايش و آرامش همگاني، بيزاري از ظلم و فريب كاري، نفرت از تباهي و آلودگي نهادينه شده است. انسان‌ها واقعاً زيبايي و رفاه را براي همه خواسته و از مشكلات و كاستي‌هاي ديگران رنج مي‌برند و لذا در مواقع بروز بلاها به ياري يكديگر برمي‌خيزند. طبيعي است انساني كه داراي حيات اجتماعي است، زماني مي‌تواند به اميال فطري خود پاسخ دهد كه جامعه، تحت مديريت صحيح قرار گيرد. آدمي وقتي مي‌بيند مكتب‌هاي دست ساز بشر و حاكميت انسان‌هاي بريده از خدا، نه تنها نتوانسته محيط مطلوب را فراهم آورد؛ بلكه با فراواني ظلم و فساد، درد‌هاي بيشماري را بر او تحميل كرده است؛ از درون جان آرزو مي‌كند كه روزي مرد آسماني، عالم به نياز‌ها و توانا بر رفع آنها بيايد و در سايه سار حكومتش، حقيقت زيبايي خويش را جلوه‌گر سازد. بنابراين ظهور امام مهدي(ع) امري است كه فطرت آن را مي‌طلبد و خداوند در پاسخ به اين نياز فطري، ظهور منجي را نويد داده است.
اگر از راه عقل بخواهيم به اين مطلب بنگريم، مي‌توانيم بگوييم: يكي از صفات زيبايي الهي، لطف است. هر كجا فيض الهي امكان داشته باشد، لطف او مي‌طلبد اين فيض را برساند و از اين رو امامت ـ طبق تعريف شيعه ـ پس از رحلت پيامبر(ص) معنا پيدا مي‌كند؛ چرا كه وجود امام و راهبري او انسان را به خدا نزديك‌تر و از معصيت دورتر مي‌كند. حال اگر مردم به گونه‌اي آماده شدند كه مديريت و حاكم امام معصوم را پذيرا گردند تا در سايه حكومت او، به طرف تعالي و قرب الهي حركت كنند، لطف خدا مي‌طلبد كه ظهور چنين فردي رقم بخورد.
در رابطه با سلاح حضرت اظهار نظر قطعي نمي‌توان كرد. برخي معتقدند: شمشير حالتي نمادين دارد و بيانگر قيام مسلحانه حضرت است، طبق اين نظر سلاحي كه حضرت در قيام خود از آن استفاده مي‌كند، سلاح متعارف روز است. برخي ديگر بر اين باورند كه جنگ واقعاً با شمشير است. اينان براي تبيين چگونگي جنگ، احتمالاتي را مطرح كرده‌اند، براي مثال، عده‌اي سخن از استفاده از معجزه به ميان آورده‌اند و برخي ديگر گفته‌اند: بسياري از سربازان با شنيدن پيام حضرت، دست از جنگ برمي‌دارند و لذا عملا استفاده از بسياري از ابزار، امكان پذير خواهد بود، به هر حال آنچه مسلم است، اينكه سلاح حضرت و يارانش به گونه‌اي است كه فرد بي گناه كشته نمي‌شود.

پ.ن ۱ : رحلت حضرت امام ( ره ) رو خدمت همه ی دوستان ولایی و امام خامنه ای تسلیت عرض میکنم.

پ.ن ۲ :فکر کنم که این آخرین پست من باشه... و پست بعدی پست خداحافظی من باشه...

پ.ن ۳ : تمام مطالب راجع به مهدویت رو هفته ی بعد بعد از آخرین پست به تاریخ گذشته در بلاگم ثبت می کنم و می تونید اون ها رو با مراجعه به قسمت موضوعات - امام زمان عج : مشاهده کنید...

پ.ن ۴ : حلول ماه مبارک رجب رو هم خدمت همتون تبریک و تهنیت عرض می کنم...

پ.ن ۵ : پایدار و مستدام باشید....
 

 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

 

مهدی جان بهار و خزان هم می گذرد کجایی.... !

 

اگر چه روز من و روزگار مي گذرد
           دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد

                       چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است
                                             قطار عمر که در انتظار مي گذرد

                                                         به ناگهانيِ يک لحظه عبور سپيد
                                                                 خيال مي کنم آن تک سوار مي گذرد

                                                                             کسي که آمدني بود و هست، مي آيد
                                                                                           بدين اميد، زمستان، بهار، مي گذرد

نشسته ايم به راهي که از بهشت اميد
                       نسيم رحمت پروردگار مي گذرد

                             به شوق زنده شدن، عاشقانه مي ميرم 
                                                  دو باره زيستنم زين قرار مي گذرد

                                                         همان حکايت خضر است و چشمه ظلمات
                                                                       شبي که از بَرِ شب زنده دار مي گذرد

                                                                            شبت هميشه شب قدر باد و، روزت خوش 
                                                                                               که با تو روز من و روزگار مي گذرد

 

 از فراقت به جواني همگي پير شديم
                 بي تو از وادي دنيا همگي سير شديم
 
                          بي خود از حادثه ي عشق تو ديوانه و مست
                                            عاشق کوي تو گشتيم و زمين گير شديم
 
تا که وصفي ز کمان و خم ابروي تو رفت...
                  در پي ديدن رويت همگي تير شديم
 
                              از کمان خانه ي زلفت همه بالا رفتيم
                                               در سراشيبي ابروت سرازير شديم

گو گدايان در اين خانه بيايند که ما
                  از گدايي به در تو همگي مير شديم
 
                               عاشقان همچو (( رها )) در گرو بند تو اند...
                                             جمله در حلقه ي تو در غل و زنجير شديم

 

 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

 

پرسش و پاسخ در مورد موضوع مهدویت

پرسش: گفته شده که امام زمان (عج) با پیشرفته ترین سلاح روز می آید . این مطلب تا چقدر صحت دارد ؟ و یا اینکه دوباره پیروزی خون بر شمشیر است ؟

پاسخ: به صورت يقيني نمي‌توان در مورد «سلاح‌ها» در زمان خروج و قيام اظهار نظر كرد. البته بين حضرت و مخالفان جنگ صورت مي‌گيرد؛ ولي نوع سلاح واقعاً روشن نيست و اگر بپذيريم كه همين سلاح هاي فعلي و يا پيشرفته تر در هنگام ظهور و جنگ با حضرت موجود باشد، به اين معنا نيست كه از همه سلاح‌ها استفاده مي‌شود؛ زيرا يكي از ياري دهندگان حضرت «رعب و ترس» است. خداوند در دل دشمنان ترس و هراس مي‌اندازد و اين باعث مي‌شود كه به درستي نتوانند از هر سلاحي استفاده كنند. به علاوه كه تبليغ و تبيين امام(عج) باعث مي‌شود عده زيادي از مردم (وچه بسا برخي سربازان جبهه باطل) به حقيقت حركت حضرت آشنا شده و او را بپذيرند. بر اين اساس وضع به گونه‌اي خواهد شد كه دشمن امكان استفاده از هر سلاحي را نخواهد داشت. البته توجيهات ديگري نيز شده است.



 

پرسش: آیا حدیثی در مورد از کار افتادن سلاح های کنونی در زمان ظهور وجود دارد ؟ در صورت بودن لطفا بیان کنید .

پاسخ: در پاسخ بايد دو نكته را يادآور شويم:
الف. چون زمان ظهور به هيچ وجه معلوم نيست، پس نمي‌توان گفت حضرت اكنون ظهور خواهد كرد تا بگوييم سلاح‌هاي كنوني از كار خواهد افتاد. واقعاً معلوم نيست حضرت در چه زماني و با چه شرايطي ظهور مي‌كند و در زمان ظهور وضع سلاح‌ها چگونه خواهد بود؟ آيا پيشرفته‌تر خواهد شد؟ آيا بشر به كمال رسيده و قبل از ظهور سلاح‌هاي خطرناك را منهدم خواهد كرد؟ آيا در اثر جنگ‌هاي قبل از ظهور تمام سلاح‌ها تمام خواهد شدو ... ؟
ب.چون در زمان صدور روايات، سلاحي جز سلاح سرد نبود، معنا نداشت كه ائمه(ع) در اين مورد سخن بگويند يا پرسشي از آنها شود. بنابراين نمي‌تواند اصولاً چنين حديثي وجود داشته باشد. زيرا بزرگان ما به قدر فهم مردم با آنان سخن مي‌گفتند.
با توجه به دو نكته بالا، نبايد انتظار حديث صريحي را داشت. اما از بعضي از احاديث مي‌توان مطلبي را استفاده كرد، براي نمونه امام باقر(ع) مي‌فرمايد: «يسير رعب امامه شهراً و خلفه شهراً؛ ترس و رعب به فاصله يك ماه قبل و بعد از امام در حركت است»(بحار الانوار، ج52، ص343، ح91). يعني يك ماه قبل از اينكه امام وارد منطقه‌اي شود، ستمگران و سپاهيانشان را وحشت و ترس فرا مي‌گيرد. از طرفي شرط اوليه استفاده از توان و تجهيزات، داشتن روحيه و قدرت پر اقدام است. وقتي كسي بترسد، هيچ كاري نمي‌تواند انجام دهد. همچنين امكان دارد سپاهيان دشمن وقتي كلام دلنشين امام را بشنوند، از فرماندهان ظالم خود سرپيچي كرده و از اين سلاح‌ها استفاده نكنند.




پرسش: آيا موقع ظهور همراه حضرت انگشتر سليمان و پرچم حضرت (ص) و سنگ و عصاي موسي است ؟

پاسخ: در برخي روايات اشاره شده است كه امام مهدي(ع) هنگام ظهور، ميراث‌هايي از انبياي گذشته به همراه دارد.
در روايتي از امام باقر(ع) نقل شده است: قائم(ع) هنگامي كه ظهور كند، با پرچم پيامبر و انگشتر سليمان و سنگ و عصاي مربوط به موسي(ع) ظاهر مي‌شود.(منتخب الاثر، ص386).



 

پرسش: تجهيزات نظامي امام زمان در هنگام خروج و قيام چگونه خواهد بود؟

پاسخ: 1ـ به صورت يقيني نمي‌توان در مورد "سلاح‌ها" در زمان خروج و قيام اظهار نظر كرد. البته بين حضرت و مخالفان جنگ صورت مي‌گيرد؛ ولي نوع سلاح واقعاً روشن نيست و اگر بپذيريم كه همين سلاح هاي فعلي و يا پيشرفته تر در هنگام ظهور و جنگ با حضرت موجود باشد، به اين معنا نيست كه از همه سلاح‌ها استفاده مي‌شود؛ زيرا يكي از ياري دهندگان حضرت "رعب و ترس" است. خداوند در دل دشمنان ترس و هراس مي‌اندازد و اين باعث مي‌شود كه به درستي نتوانند از همه سلاحي استفاده كنند. به علاوه كه تبليغ و تبيين امام(عج) باعث مي‌شود عده زيادي از مردم (وچه بسا برخي سربازان جبه باطل) به حقيقت حركت حضرت آشنا شده و او را بپذيرند. بر اين اساس وضع به گونه‌اي خواهد شد كه دشمن امكان استفاده از هر سلاحي را نخواهد داشت. البته توجيهات ديگري نيز شده است.
اگر مراد شما سلاح‌هاي زمان بعد از پيروزي حضرت است؛ طبيعي است كه ديگر جايي براي اين سلاح‌ها نيست در آن دوران حاكميت عدل الهي جايي براي نزاع و درگيري باقي نمي‌ماند.

 

پرسش: روي انگشتر حضرت که هنگام ظهور به دست دارند چه کلماتي نوشته شده است ؟

پاسخ: طبق برخي روايات نقش نگين امام زمان چنين است: "انا حجت الله و خاصته"


 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

 

سه داستان حکمت آموز ...

فروتنی:

شیطانی به شیطان دیگر گفت:" به آن مرد مقدس متواضع نگاه کن که در جاده راه می رود ، در این فکرم که به سراغش بروم  و  روحش را در اختیار گیرم."

رفیقش گفت :"به حرفت گوش نمی دهد ، تنها به چیزهای مقدس می اندیشد..."

اما شیطان به همان روش مشتاق و متعصب همیشگی اش ، خود را به شکل ملک مقرب جبراییل در آورد و در برابر مرد ظاهر شد. گفت:" آمده ام به تو کمک کنم."

مرد مقدس گفت:"باید من را با شخص دیگری اشتباه گرفته باشی . من در زندگی کاری نکرده ام که سزاوار توجه یک فرشته باشم . "

و به راه خود ادامه داد ، بی آنکه هرگز بداند از چه چیزی گریخته است.

شجاعت

کسی به سرگردان می گوید:" گاهی مردم به آنچه در فیلم ها میبینندعادت می کنندو داستان حقیقی را از یاد می برند.فیلم ده فرمان را یادت هست؟

-البته.موسی_چارلتون هستون_عصایش را بالا میبرد ، آب می شکافد و بنی اسراییل می توانند از دریای سرخ بگذرند.

-در کتاب مقدس داستان اینگونه نیست.در آنجا خدا به موسی فرمان میدهد:"به فرزندان بنی اسراییل بگو حرکت کنند" و تنها پس از آن است که مردم شروع به پیشروی میکنند و موسی عصایش را بالا می برد و آب می شکافد.

زیرا فقط شهامت پیمودن راه می تواند راه را وادار کند که آشکار شود. 


آب حیات:

سنت ترز اویلا می گوید:"به یادداشته باشید : پروردگار همه مارا به سوی خود خواند ، و از آنجا که او حقیقت ناب است نمی توانیم در دعوت او شک کنیم.

گفت:تمام تشنگان به سوی من آیند و من سیرابتان خواهم کرد. اگر دعوت او متوجه تک تک ما نبود می گفت: هر کس دلش می خواهد به سوی من بیاید ، چون شما چیزی برای از دست دادن ندارید. اما من فقط کسانی را سیراب میکنم که آماده باشند."

اما او شرطی نمی گذارد.کافی است حرکت کنیم و بخواهیم ، و همه از آب حیات عشقش خواهیم نوشید.


(برگرفته از کتاب مکتوب اثر کوئلیو)

 

پ . ن : از همه ی دوستان کمال معذرت خواهی رو دارم چون که اصلا کد نظر دهی باز نمیشه... و برای هر کدوم از دوستان که می خوام نظری ثبت کنم امکان پذیر نیست... لطفا به پای بی معرفتی بنده نذارید که واقعا شرمنده ام امام ایراد از بلاگفا هستش..... با تشکر از شما خوبان.....


 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

 

امام رضا طلبید و دلم آروم گرفت.... باز هم فاطمیه در مشهد ...

 

امیر المومنین علیه السلام می فرماید :

 

((ای خدا این اشک اینقدر مدام نباریده است،چه کند علی با اینهمه تنهایی؟ای خدا چقدر خوب بود این زن، چقدر محجوب بود، چقدر مهربان بود، چقدر صبور بود.

گاهی احساس می کردم که فاطمه اصلا دل ندارد. وقتی می دیدم به هیچ چیز دل نمی بندد، با هیچ تعلقی زمین گیر نمی شود،هیچ جادبه ای او را مشغول نمی کند؛ یقین می کردم که او جسم ندارد، متعلق به اینجا نیست.روح محض است، جان خالص است.

گاهی احساس می کردم که فاطمه دلی دارد که هیچ مردی ندارد. استوار چون کوه، با صلابت چون صخره، تزلزل ناپذیر چون ستون های محکم و نامرئی آسمان.یکه و تنها در مقابل یک حکومت ایستاد و دلش از جا تکان نخورد.من مامور به سکوت بودم و حرفهای دل مرا هم او می زد.

گاهی احساس می کردم فاطمه دلی از گلبرگ دارد، نرمتر از حریر، شفاف تر از بلور. وحیرت می کردم که یک دل چقدر می تواند نازک باشد، چقدر یک انسان میتواند مهربان باشد.غریب بود خدا، غریب بود.من گاهی از دل او راه به عطوفت تو می بردم.))

سلام بر تو ای عشق خدا و دلیل خلقت، سلام بر تو ای دردانه رسول خدا و ای مونس ابو تراب.سلام بر تو ای فاطمه.

هیچکس آیا توانسته است غم فاطمه را – سلام الله علیها – در سوگ پدر به تصویر بکشد، جز ناله های بیت الاحزان فاطمه؟

در اندوه جگرسوز علی علیه السلام در مواجهه با فاطمه ی میان در و دیوار و گاه شستن صورت نیلی و بازوی کبود فاطمه، هیچ هنرمند عارفی توانسته است مرثیه بسراید آنچنانکه از عمق رنج آدمی در چروک های پیشانی علی علیه السلام خبر دهد و وسعت غم های خلقت را در پهنای اشک علی بشناسد و بشناساند جز باز اشک پنهانی علی؟

هیچ کس را یارای آن بوده است که آلام محض زینب را به هنگام دیدار سر برادر بر بام نیزه ها بیان کند، جز خون جاری از سر مبارک زینب؟

اگر زینب سلام الله علیها با مشاهده ی سر برادر، حسین، روحی فداه، سلامت سر خویش را تاب آورده بود و سر بر ستون کجاوه نکوبیده بود، چه کسی عشق را، درد و هجران در آفرینش تفسیر می کرد؟

اینها دردهایی است که نویسنده را – اگر احساس داشته باشد – خاکستر می کند و قلم را – اگر به تعداد درختان عالم باشد – می سوزاند و دفتری به پهنای گیتی را آتش می زند.

سوز اشکهای فاطمه، هنوز پای عارفان را در بیت الاحزان او سست می کند و کمر ابرار را می شکند و آتش به جان اولیاء الله می اندازد.

معاذ الله که رشحه ی هیچ قلمی بتواند با اشک سوزناک علی به هنگام شستن پیکر فاطمه برابری کند. کجاست اسماء؟

از او بپرسید، فرشتگانی که در اشکهای آن هنگام علی به تبرک غسل می کردند، بال و پرشان نسوخت؟

 برگرفته از کتاب : کشتی پهلو گرفته...

و اما بعد :

فرا رسیدم ایام شهادت مادر سادات ، شو رو شرف عرش معلا خانوم فاطمة الزهرا سلام الله علیها را ....

خدمت تمام محبین و عاشقان و دلدادگان و سادات گرامی و علی الخصوص فرزند غریبش حضرت :

بقیة الله الاعظم عج الله تعالی فرجه الشریف و نائب بر حقش امام خامنه ای دام الظله تسلیت عرض می کنم.

پ .ن ۱ : انشالله چهارشنبه عازم مشهد هستم و دعا گوی دوستان ....

پ . ن ۲ : اگر عزیزان از دست بنده بدی و ناراحتی دیدند حلال کنند....

پ . ن ۳ : اگر دوستان حاجتی دارند عرض کنند مخصوص دعا کنم....

پ . ن ۴ : اتفاقات عجیبی این چند روزه افتاده و باید منتظر فتنه بزرگی که آقا گفته بود باشیم....

پ . ن ۵ : التماس دعای فرج در هر زمان و هر مکان ...

 پ . ن ۶ : عذر می خوام اگر دوستان رو دعوت نکردم چون کد برای ثبت نظرات نمی اومد....

 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

 

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: مدت زمان مبارزه امام مهدي تا پيروزي نهايي را بيان کنيد.

پاسخ: در روايات به صورت صريح در اين باره چيزي مطرح نشده است. بر اساس بعضي روايات برخي استفاده كرده‌اند كه جنگ، پس از هشت ماه فروکش خواهد نمود: "مهدي(ع) هشت ماه شمشيرش را حمايل مي‌كند".(بحار الانوار، ج 51، ص 133).

 

پرسش: کاری را که امام زمان (عج) در ظهور برایش مهم است چیست ؟ و فرق او و امامان دیگر با مرتاض هایی که مریض شفا می دهند و فقیر را غنی می کنند چیست ؟ و آیا امام برای این مسائل می آید و یا برای امر مهمی غیر از اینها می آید ؟

پاسخ: آنچه براي امام زمان(ع) در زمان ظهور در درجه اول اهميت دارد عدالت گستري و اجراي صحيح دين است تا مردم به درستي عبادت و عبوديت خداوند را انجام دهند(نور/55) و در سايه تحقق دين و اجراي عدالت، انسان‌ها به صورت عموم به رشد و كمال برسند. البته در سايه اين حكومت عدل گستر، بركات مادي نيز براي انسان خواهد بود(مانند اقتصاد سالم، رفاه عمومي، بهداشت و سلامت همگاني).
اما فرق ائمه(ع) با مرتاضان: مرتاضان اولاً قدرتي كه به دست آورده اند، از راه‌ رياضت‌هاي غير صحيح و غير الهي است. ثانيا قدرت آنان محدود است. ثالثا رضايت و مصلحت الهي مورد نظر آنان نيست. در حالي كه ائمه(ع) بر اساس قدرت و اذن خدا عنايت‌هايي را مي‌كنند و در اين كمك‌ها رضايت الهي و مصلحت او را مد نظر قرار مي‌دهند. آنان اين قدرت را از جانب خدا در اختيار دارند و در راستاي رضاي او حركت مي‌كنند.(براي آگاهي بيشتر به بحث نبوت و فرق معجزه با كار‌هاي مرتاضان مراجعه كنيد)

 

پرسش: وضعيت جهان پس از ظهور امام زمان چگونه خواهد بود؟ حکومت ايشان چگونه است؟

پاسخ: در مورد نحوه حكومت امام زمان(عج) به طور جزئي و موردي نمي‌توان سخني گفت كه دقيقا اركان حكومت، نحوه اداره جهان و قواي موجود در نظام چگونه خواهد بود، اما از روايات استفاده مي‌شود كه كل جهان تحت حكومت امام خواهد بود و حكومت واحد جهاني با يك بينش كه همان اسلام است اداره خواهد شد و در نقاط مختلف دنيا ياران امام حكومت را به دست خواهند گرفت، آنان دستورات لازم را از امام گرفته و با فرمان و راهنمايي ايشان مردم را هدايت و رهبري خواهند كرد. همه مردم دنيا امتي واحده خواهند شد و ... بنابراين طبيعي است كه مرزهاي سياسي كنوني ـ كه ساخته دست سياستمداران و گاهي ظالمان و كشور گشايان بوده بي معنا گردد و مردم دنيا مانند برادر ديني و اهل يك كشور، در همه جا كرامت و ارزش داشته و بيگانه و غير بومي محسوب نشوند.
خداوند در سوره توبه آيه 33 و در سوره فتح آيه 28 و در سوره صف آيه 8 بشارت داده است كه دين اسلام، بر همه اديان غلبه مي‌كند. مراد از اين غلبه برتري ظاهري است، بدين معنا كه دين اسلام بر جهان سيطره مي‌يابد كه بنابرروايات اين برتري در زمان امام مهدي(عج) خواهد بود. قرآن در آيه 55 سوره نور نيز وعده حكومت اسلامي را بر زمين مي‌دهد كه بنابر روايات اين حاكميت در زمان امام مهدي(عج) اتفاق مي‌افتد. امام باقر(ع) درباره‌ آيه "الذين ان مكناهم..." فرمود: "اين آيه براي آل محمد(ص) مهدي و اصحاب او است. مشرق‌ها و مغرب‌هاي زمين (كل زمين) را در اختيار آنها قرار مي‌دهد و دين را ظاهر مي‌كند.(منتخب الاثر، فصل 7، باب1).

 

 

 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

پیدا شدن پیکر مطهر شهید برونسی بعد از 27 سال

سگ بازان بی حجاب در حال پرسه زنی در گلزار مطهر شهدا

حزب الله در صدد انتقام خون مغنیه ...

پدر عرفان های نو ظهور در گذشت

تحدید وهابیون به تخریب بارگاه حضرت زینب ( س )

وقوع زلزله مخرب در تهران حتمی است ؟؟؟؟

سگ بازي باعث تفاخر است/سگ جاي كودك را هم مي گيرد

دختر محجبه فرانسوي به خاطر حفظ دين موهاي خود را تراشيد

 

حکایت آن درخت ....

 

در ميان بني اسرائيل عابدي بود. وي را گفتند:« فلان جا درختي است و قومي آن را مي پرستند» عابد خشمگين شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را بركند. ابليس به صورت پيري ظاهر الصلاح، بر مسير او مجسم شد، و گفت:« اي عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بريدن درخت اولويت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگير شدند.

عابد بر ابليس غالب آمد و وي را بر زمين كوفت و بر سينه اش نشست. ابليس در اين ميان گفت:

«دست بدار تا سخني بگويم، تو كه پيامبر نيستي و خدا بر اين كار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دينار زير بالش تو نهم؛ با يكي معاش كن و ديگري را انفاق نما و اين بهتر و صوابتر از كندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست مي گويد، يكي از آن به صدقه دهم و آن ديگر هم به معاش صرف كنم» و برگشت.

بامداد ديگر روز، دو دينار ديد و بر گرفت. روز دوم دو دينار ديد و برگرفت. روز سوم هيچ پولي نبود. خشمگين شد و تبر برگرفت.

باز در همان نقطه، ابليس پيش آمد و گفت:«كجا؟ عابد گفت: تا آن درخت بركنم؛

گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتواني كند» باز ابليس و عابد درگير شدند. ابليس عابد را بيفكند چون گنجشكي در دست!

عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پيروز آمدم و اينك، در چنگ تو حقير شدم؟

ابليس گفت:« آن وقت تو براي خدا خشمگين بودي و خدا مرا مسخر تو كرد، كه هركس كار براي خدا كند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولي اين بار براي دنيا و دينار خشمگين شدي، پس مغلوب من گشتي...

پ . ن : دلم حسابی هوای فاطمیه و مشهد رو کرده....

پ . ن ۲ : این داستان در مورد شما هم اتفاق افتاده ؟

پ . ن ۳ : به نظرتون عربستان هم جرات حمله به ما رو داره ؟

پ .ن ۴ :  جنگ بشه شما چی کار می کنید ؟

پ .ن ۵ : این هفته چند بار یاد حضرت بودید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

 

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: سرنوشت شيطان در ظهور چگونه است؟

پاسخ: در قرآن مجيد از شيطان نقل ميکند که پس از اينکه به دليل سجده نکردن بر انسان و تمرد از دستور الهي، رانده شد، به خداوند عرض کرد: " قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ"؛"پروردگارا! مرا تا روزي که بر انگيخته خواهند شد مهلت ده"(حجر، 36). شيطان در اين درخواست دو مطلب را از خداوند متعال خواسته است: 1. به او مهلت داده شود، 2. اين مهلت تا قيامت و روز مبعوث شدن بندگان ادامه داشته باشد.
پاسخ حضرت حق تعالي به او چنين است: " قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ * إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ؛تو از مهلت يافتگاني، تا روز و وقت معلوم"(حجر، 37و38) خداوند متعال به او مهلت داده است و درخواست اولي او را اجابت کرده است. اما درخواست دوم او او را که خواسته بود تا روز قيامت مهلت داشته باشد اجابت نشده است، بلکه تا روز و وقت معلوم به او مهلت داده شده است. پسرش اين است که " وقت معلوم" چه زماني است؟ در بحار الانوار، ج60 ص221، از امام صادق(ع) روايتي وارد شده است ابن وهب از امام درباره سرنوشت ابليس در آيه پرسش ميکند که اين روز، چه روز و زماني ااست؟ امام ميفرمايند: "اي وهب! آيا تصور ميکني که آن روز زماني است که خدا در آن روز مردم را مبعوث ميکند؟(چنين نيست) بلکه خداوند ابليس را تا روز قيام قائم ما مهلت ميدهد. در آن زمان حضرت، ابليس را محم ميگيرند و گردن او را ميزند و آن روز، زمان معلوم است."
هدف اصلي انسان سعادت است و سعادت در جامعه بشري با حکومت حضرت مهري(ع) حاصل ميشود که در آن زمان زمين پر از عدل و داد ميشود و خبري از کفر و ظلم نيست. در آن زمان، قلبها از وسوسههاي شيطاني پاک ميشود و فساد نابود ميگردد. در اين روز، ابليس که کاري جز وسوسه و به انحراف کشاندن جامعه بشري ندارد، به عنوان اصل فساد، گردن زده ميشود پس منظور از کشته شدن ابليس و شيطان به دست حضرت، به قتل رساندن شيطان و پايان مهلتي است که به شيطان داده بود.
البته قتل شيطان و ابليس، به معناي از بين رفتن همه شياطين به ويژه انسانهاي شيطان صفت نيست، زيار تکليف برقرار است و تکليف دائر مدار اختيار خير و شر است و برخي انسانها هتسند که نقش شيطان را بر عهده دارند. ضمن اينکه نفس اماره نيز اتس. امام رئيس شيطانها را که نقشي اساسي براي انحراف و گناه دارد از بين ميبرد.
براي آگاهي بيشتر به تفسير الميزان، ج14، ص167ـ 169 ذيل آيه 38 از سوره مبارکه حجر و ص 184 ذيل بحث روايي آيه مذکور مراجعه شود.

 

پرسش: در زمان حکومت حضرت مهدی (عج) ، نعمت ها فزونی یافته و مردم به یکدیگر نیکی می کنند و فرائض الهی را به خوبی انجام می دهند ، آیا با توجه به اینکه این خوبی ها از پیش ، پیش بینی شده اند و از ویژگی های حکومت الهی هستند ( یعنی مردم خود هیچ نقشی در به دست آوردن این صفات ندارند ) باز هم مردم بهشتی می شوند یعنی انجام صالحات ثواب دارد ؟

پاسخ: در مورد سيماي ظهور و خوبي‌هاي دوران ظهور بايد گفت: اين زيبايي‌ها به دو دسته تقسيم مي‌شوند: يك قسم بركات و الطاف الهي است مانند فزوني باران و ... قسم دوم عدالت گستري و حركت عمومي مردم به طرف نيكي‌ها.
قسم اول هر چند به ظاهر بدون ارتباط با مردم است؛ ولي اگر به آيات و روايات دقت شود روشن مي‌شود مردم نيز در پيدايش بركات دخالت دارند. خداوند در آيات متعدد بين فزوني نعمت و يا فساد نعمت با اختيار و عملكرد انسان‌ها رابطه برقرار كرده است. در جايي مي‌فرمايد: اگر مردم ايمان بياورند و تقوا را پيشه خود سازند، بركات آسماني و زميني را بر روي آنها مي‌گشاييم(اعراف، 96) و در جايي ديگر مي‌گويد: «ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس»(روم، 41) چنانچه همين عبارت در دعاي عهد (مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) آمده است كه فساد در خشكي و دريا ظاهر شد به واسطه آنچه انسان انجام داده است.
قسم دوم كاملاً با چگونگي و منش زندگي انسان در ارتباط است، بدين معني كه اولاً مردم خواهان عدالت و كمال هستند، و ثانياً امكان اين امر فراهم مي‌شود. يعني در دوران ظهور حقايق به درستي براي مردم تبيين مي‌شود و در آن روزگار غول‌هاي تبليغات و رسانه‌اي مطالب را وارونه و دلخواه خود تغيير نمي‌دهند، مانعي بر سر راه رساندن پيام حضرت به مردم نخواهد بود، زمينه‌هاي كفر و شرك و مناديان انحراف از بين مي‌روند، به بركت حضور حضرت عقل‌ها رشد يافته و تكامل مي‌يابند. در اين روزگار مردم خود خوبي را مي‌خواهند و به آن عمل مي‌كنند.
بايد توجه داشت انسان‌هاي دوران ظهور همانند انسان‌ها در دوران غيبت داراي اختيارند. آنان خود بايد نيكي را بخواهند و بدان عمل كنند تا سزاوار دريافت پاداش الهي شده و به بهشت روند، انسان مجبور نه لايق پاداش است و نه مستحق مجازات و كيفر.
بله در دوران ظهور به بركت حضور و حكومت الهي حضرت، زمينه مناسبي براي حركت عمومي جامعه به طرف نيكي‌ها است و عموم مردم در جاده صلاح و رستگاري گام برمي‌دارند. البته اينكه سخن از اجراي عدالت فراگير است خود نشانه آن است كه ممكن است فردي دچار خطا و انحراف بشود؛ ولي اگر رفتار او منجر به تجاوز به حقوق ديگران شد فوراً عدالت در مورد او اجرا شده و مجازات مي‌شود.

 

پرسش: جهان پس از ظهور چگونه خواهد بود و آيا در آن زمان کسي خواهد بود؟

پاسخ: الف. حيات مادي بعد از ظهور از جهت قوانين و سنت‌هاي حاكم بر جهان هستي و ماده با قبل از ظهور تفاوت ندارد. ولادت و مرگ افراد يكي است، استعداد‌ها و ويژگي‌هاي انساني فرق نمي‌كند. بنابراين انسان‌هاي بعد از ظهور نيز هنگام پايان پيمانه عمرشان از دنيا مي‌روند. خداوند مي‌فرمايد: "كل نفس ذائقه الموت؛ هر كس مرگ را مي‌چشد(خواهد مرد)"(آل عمران، آيه 185).
بله ممكن است به علت رشد چشمگير علم و دانش بشري و از بين رفتن بسياري از عوامل مرگ زودرس مانند جنگ و بيماري‌ها، انسان‌ها عمر طولاني داشته باشند. ولي سر انجام همه مي‌ميرند.
ب. سيماي دوران پس از قيام را چنين مي‌توان به تصوير كشيد:
درباره شكوفايي و پيشرفت در جامعه پس از ظهور، به صورت عام و كلي به چند گزينه مي‌توان اشاره كرد:
1. اجراي مقررات و دستور‌هاي زيبا و مترقي و انسان‌ساز اسلام با عمل به كتاب خداو احياي سنت پيامبر و از بين بردن بدعت‌ها؛ امام علي(ع) فرمود: "آنچه از كتاب و سنت مرده است، زنده مي‌كند".(نهج البلاغه، خطبه 138).
2. شكوفايي علم و دانش ؛ امام صادق(ع) مي‌فرمايد: "دانش، بيست و هفت حرف است و همه آن چه پيامبران آورده‌اند، تنها دو حرف از آن است و مردم تا كنون جز با آن دو حرف با حرف‌هاي ديگر آشنايي ندارند. هنگامي كه قائم قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون مي‌آورد و بين مردم نشر و گسترش دهد و آن دو حرف را نيز ضميمه كند و مجموع بيست و هفت حرف را ميان مردم گسترش مي‌دهد.(بحار الانوار، ج52، ص336).
3. پيشرفت و گسترش امور ديني و معنوي كه با آموزه‌هاي مختلفي همراه است:
* آموزش قرآن؛ امام علي(ع) فرمود: "گويا شيعيانم را مي‌بينم كه در مسجد كوفه، گرد آمده اند و با برپايي چادر‌هايي، مردم را به همان ترتيبي كه قرآن فرود آمده بود، آموزش مي‌دهند".(بحار الانوار، ج52، 364).
* فراگيري حكمت؛ امام باقر(ع) فرمود: در روزگار مهدي(ع) به اندازه‌اي به شما حكمت و فهم داده مي‌شود كه يك زن در خانه‌اش، بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبر قضاوت (رفتار) مي‌كند".(بحار الانوار، ج52، ص352). نيز فرمود: "در زمان او به شما حكمت داده مي‌شود"(بحار الانوار، ج52، ص352).
* توجه به عبادت؛ امام علي(ع) فرمود: "مردم در روزگار مهدي(ع) به عبادت و دين روي مي‌آورند و نماز را به جماعت برگزار مي‌كنند". (عقد الدرر، ص159).
* رشد اخلاق و صفات پسنديده و از بين رفتن رذايل و صفات ناپسند؛ امام علي(ع) فرمود: "هنگامي كه قائم ما قيام كند كينه‌هاي بندگان نسبت به هم از دلهايشان زدوده مي‌شود". و در روايتي امام باقر(ع) فرمود: "هنگامي كه قائم ما قيام كند، دستش را بر سر بندگان مي‌گذارد و اخلاقشان را به كمال مي‌رساند".(بحار الانوار، ج52، ص336).
4. امنيت فراگير در عرصه‌هاي مختلف؛ خداوند مي‌فرمايد:"و ليبدلنهم من بعد خوفهم امناً؛ ترس‌شان را به امنيت و آرامش مبدل مي‌كند".(نور؛ آيه 55).
امام صادق درباره آيه "سيروا فيها ليالي و اياماً آمنين"(سبأ، آيه 18) فرمود: "همراهي با قائم ما اهل بيت است". (بحار الانوار، ج 52، ص313، ح8).
5. اقتصاد شكوفا و سالم؛ امام صادق(ع) فرمود: "در دولت مهدي(ع) ربا از بين مي‌رود". (منتخب الاثر، ص474) و در مورد عمران و آبادي، امام باقر(ع) فرمود: "در زمان حكومت مهدي(ع) در روي زمين، ويرانه‌اي باقي نمي‌ماند، مگر آنكه آباد مي‌گردد".(منتخب الاثر؛ ص606). محصولات كشاورزي فراوان مي‌شود. پيامبر(ص) فرمود: "رودخانه‌ها، پر از آب مي‌شود و چشمه‌سارها به جوشش آمده، لبريز مي‌گردد و زمين چند برابر محصول مي‌دهد". (بحار الانوار، ج52، ص304) و دام و گوسفند فراوان مي‌گردد.(بحار الانوار، ج 51، ص81).
6. سلامتي جسم و روان؛ امام باقر(ع) فرمود: "هر كس قائم را درك كند، اگر به بيماري دچار باشد، شفا يابد و چنانچه دچار ناتواني باشد، توانا و نيرومند گردد".(بحار الانوار، ج52، ص335، ح68).
خلاصه آنكه: طبق آيات شريفه قرآن، آينده جهان از آن دين اسلام و حاکميت دين حق است.(توبه، آيه 32و 33) کل زمين در اختيار بندگان صالح قرار مي گيرد(انبياء، 105) و حجت خدا و مؤمنان صالح، به خلافت و حکومت مي رسند. در اين روزگار دين مورد رضايت خدا (اسلام) پا بر جا و برقرار مي‌شود(و احکام و معارف آن در سرتاسر جهان اجرا مي‌گردد.)، امنيت و آرامش کامل برقرار مي گردد و عوامل نا امني و مظاهر ظلم و فساد از بين مي رودو عبادت واقعي (و عبوديت و بندگي حقيقي) به صورت عمومي تحقق مي يابد(نور، آيه 55).

 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

آمدم ولی دلم در آنجا ماند....

 

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم اللعین

بسم الله الرحمن الرحیم

و اما بعد :

سلام و عرض ادب خدمت همه بزرگوارانی که در این مدت به یاد حقیر بودند....

سفر بسیار عالی بود....

به مناطق و معابری رفتیم که روزی روی اون جوی های خون به راه افتاده بود...

و روزی بزرگ مردان این مرز و بوم بر روی آن راه می رفتند....

به زمینی که محل طواف و زیارتگاه فرشتگان هفت آسمان است....

به محلی که مادر سادات به فرزندان گمنامش سر می زند...

به محلی که مهدی صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه الشریف به سربازانش سر میزد....

به جایی که هر ساله چندین هزار عاشق رو به سمت خودش می کشونه تا ...

تا با اون ها عهد هایی ببنده و از ارتکاب گناهان بازشون داره...

و راه و رسم بندگی کردن رو نشونشون بده....

به سرزمینی که تمام زائرانش رو از بهترین روزهای زندگیشون دور کرده و دور خودش جمع کرده....

سرزمینی که هنوز هم مادر و خواهر شهیدی عکس به دست ایستاده اند تا....

تا شاید خبری از پسر و برادرشون بشه....

سرزمینی که هنوز هم خیلی از مادران در خانه شان منتظرند تا از آنجا خبری از فرزندشان بشنوند....

در این مکان هایی که خود شهدا خیر مقدم می گویند قدم گذاشتم....

در مکانی که با هر غروبش غروب گناهانم هم سر میزد....

مکانی که با هر طلوعش فضیلتی جای رذایلم را می گرفت...

مکانی که با استشمام بوی هوایش از آنچه در سینه ام بود خارج شد...

مکانی که با دیدن ذره ذره اش چشمانم از آلودگی ها زداده شد....

جایی که با شنیدن نواهایی از جانبش گوش هایم سبک بال تر از قبل شد....

و در قسمتی که روحم با روحشان گره خورد و هم پیمان شد....

و اما بعد :

از یادمان عملیات فتح المبین شروع کردیم...

 تا شرهانی....

هور...

هویزه...

فکه...

طلائیه...

دزفول ...

چزابه ...

بستان...

دهلران...

اروند کنار....

و شلمچه...

همه ی این مکان ها دل من رو طوفانی کرد....

اما ....

اما شلمچه هوایی دیگر داشت....

هوایی که باعث حسرتم شد تا سال بعد....

وقتی در شلمچه غروب شد صدای شهدا را می شنیدم که گفنتد وقت رفتن است....

و تاریک شد هوا....

و نمایش دوستان هم به اتمام رسیده بود....

ولی ....

ولی انگار مادرم زهرا سلام الله علیها آمده بود ....

که همه را در لحظه وداع زمین گیر کرد....

با آمدنش انگار طوفانی به پا شد....

طوفانی که سر و صورت مرد و زن و پیر و جوون رو خاکی کرد....

چه عظمتی داشت...

همه دو رکعت نماز عشق و شکر خواندند....

و بنا به رسم تبرک مقداری خاک بر داشتند....

و راهی شدند ولی انگار پاهای همه بسته شده بود به زمین....

عجب حال و هوایی بود.....

ولی خوبی کار در جایی بود که همه یک خطی کشیدند تا از حریم های خودشون خارج نشن...

و عهدی بستند با یاران سفر کرده تا راهشان را ادامه دهند....

اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ قائدنا الامام خامنه ای و ارزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک ....

 

خط خطــــــــــــــی های دلم

 

 

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آیا امام زمان (عج) به شیعیان فقیر کمک می کند ؟

پاسخ: يكي از ويژگي‌هاي آشكار همه امامان(ع) از جمله امام مهدي(ع) كمك به بينوايان است. آن حضرت مي‌فرمايد: «ما در مراعات حال شما كوتاهي ننموده و ياد شما را فراموش نكرده‌ايم». از اين رو، الطاف و عنايات گوناگون آن بزرگوار ـ كه واسطه فيض الهي است ـ به صورت‌هاي مختلف، شامل حال انسان‌ها به ويژه شيعيان، مي‌شود. گفتني است امداد‌ها و كمك‌هاي حضرت مهدي(ع) به اذن و اراده خدا و بر اساس مصالح فرد و قوانين الهي حاكم بر جهان هستي، به افراد مي‌رسد، و لذا در بسياري از موارد به صورت غير مستقيم شامل حال انسان مي‌شود.
با توجه به بيان فوق بايد دانست:
الف. چون خداوند، عالم هستي را برپايه اسباب و مسببات قرار داده است، بنابراين بايد زميه‌ها و شرايط فراهم شود تا يك امر محقق گردد. حال اگر بنا باشد در هر زمان و بدون توجه به مصالح بالاتر، دست از قوانين برداشته و خواسته‌ها برآورده شود، هرج و مرج به وجود مي‌آيد.
فقر يكي از پديده‌هاي جهاني است و در بسياري از موارد به خاطر سوء اختيار خود انسان‌ها، به وجود مي‌آيد. اگر بنا شد كه از طريق غير عادي رفع فقر شود اين با اختيار انسان سازگاري ندارد. به علاوه خداوند خواسته است تا انسان‌ها با همياري يكديگر، با اين پديده مبارزه كنند؛ لذا خمس و زكات را واجب نمود و براي صدقه و انفاق ثواب و ارزش فراوان قرار داد. بنابراين، بايد مؤمنان و راست كرداران به قوانين الهي پاي بند باشند تا با اجراي اين قوانين، جامعه انساني با حركت اختياري انسان‌ها به طرف زيبايي‌ها و نيكي‌هايش برود.
ب. دنيا محل ابتلا و آزمايش است؛ هر كس به صورتي مورد امتحان الهي قرار مي‌گيرد تا روشن شود آيا ايمان واقعي دارد (تا مستحق پاداش اخروي شود) يا خير؟ فقر نيز يكي از موارد امتحاني برخي از بندگان است. خداوند مي‌فرمايد: « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ .... ؛ قطعا همه شما را با چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‌ها آزمايش مي‌كنيم، و بشارت ده به صابران. آنان كه هرگاه مصيبتي به ايشان مي‌رسد مي‌گويند: ما از آن خداييم، و به سوي او باز مي‌گرديم. اينها همان‌ها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده، و آنها هدايت يافتگان‌اند»(بقره، آيات 155 تا 157).
پس در مواردي فقر و نداري براي مدتي، وارد زندگي انساني مي‌شود تا آزمايش شود. در اين صورت، حضرت مهدي(ع) نيز اقدام خاصي در اين زمينه نمي‌كند؛ زيرا بر خلاف مصلحت الهي است. البته عنايت‌هاي ديگري به صورت غير مستقيم شامل انسان‌ها مي‌شود مثلا بلايي برطرف مي‌گردد.
فردي به نام شيخ حسين براي گرفتن چند حاجت از جمله بر طرف شدن فقر چهل شب به مسجد سهله(در عراق) رفت تا با امام زمان(ع) ملاقات كند. وي در شبي موفق به ديدار شد و حوايج خود را از حضرت گرفت؛ ولي امام به او فرمود: فقر تو [باقي] خواهد بود.
نتيجه آنكه امام مهدي(ع) به كمك بينوايان مي‌شتابد؛ ولي به صورتي كه به خير و صلاح افراد تمام شود. 


 

پرسش: آيا احکام در زمان ظهور همين احکامند يا تغيير مي کنند؟ منظور از فرايض و سنني که در زمان ظهور (طبق دعاي عهد ) احيا مي شود چيست؟

پاسخ: دين اسلام كامل‌ترين دين الهي است كه بر پيامبر نازل شد و خداوند فرمود: "و رضيت لكم الاسلام دينا" . احكام دين از طرف خداوند به پيامبر ابلاغ شد و لذا آمده است: " حلال محمد حلال الي يوم القيامة و حرامه حرام الي يوم القيامه". امام عصر(ع) تغييري در دين ايجاد نمي‌كند؛ بلكه اسلام ناب و واقعي را به جامعه عرضه مي‌كند و فرائض و سنني را كه در كتاب خدا و سنت پيامبر بوده و در گذر زمان به فراموشي سپرده شده و يا دچار تغيير و تحريف شده است، دوباره زنده مي‌كند. از امام باقر(ع) نقل شده است: "[مهدي] مردم را به كتاب خدا و سنت پيامبرش، دعوت مي‌كند".(بحار الانوار، ج52، ص343).
بنابراين، امام عصر(ع) دين اسلام محمدي(ص) را اجرا مي‌كند، نه اينكه احكام جديدي بياورد.



 

پرسش: آيا امام زمان (ع) براي افرادي که مسلمان نيستند فرصتي براي بر گشت مي دهند ؟

پاسخ: اسلام دين رحمت و رأفت، و امام زمان(ع) منجي انسان‌ها و پيام‌آور انسانيت و محبت است. او حركت خود را با دعوت مردم به حق و عدالت و اسلام شروع مي‌كند. او ابتدا خودش را معرفي مي‌كند و هدفش را توضيح مي‌دهد. او فقط با كساني مي‌جنگد كه عناد و لجاجت دارند و با حضرت وارد جنگ مي‌شود. پس فرصت برگشت خواهد بود.


 

پرسش: آيا حضرت احکام جديد مي اورند ؟

پاسخ: دين کامل و جامع اسلام به صورت تمام و کمال بر وجود مقدس پيامبر(ص) نازل گشت و آنچه را مردم بدان نياز داشتند در اختيار پيامبر قرار گرفت؛ آيه شريفه " الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً "(مائده، 3). بر اين مطلب دلالت دارد. البته بايد توجه داشت که اين اکمال دين و اتمام نعمت و رضايت الهي نسبت به دين اسلام براي مردم هنگامي است که ولايت و امامت امامان معصوم را به عنوان مفسر و معلم دين در متن دين بپذيريم. آيه شريفه: "يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ"(مائده،67). که در روز هيجده ذي الحجة(جريان غدير خم) نازل گشت اين مطلب را ثابت ميکند. بنابراين هر حکمي توسط امامان بيان و يا اجرا ميشود بر گرفته از دين اسلام ميباشد.
در روايات به پارهاي از احکام اشاره شده است که در زمان ظهور به اجرا گذاشته ميشود. در مورد اين احکام (در صورت پذيرش صدور آن از معصومين(ع) توجه به چند مطلب ضروري است:
الف. برخي از احکام الهي هر چند بر پيامبر نازل شد، ولي شرايط و اجراي آن در زمان ظهور فراهم شده و به مرحله اجرا گذاشته ميشود.
ب. با گذشت زمان، به علت سيطره زور مداران و وجود تحريف گران، ممکن است تغييراتي در برخي احکام پديد آمده باشد. در زمان ظهور آنها تصحيح ميشود.
ج. چون فقها در استنباط و فهم حکم شرعي، از يک سلسله قواعد و اصول بهره ميبرند، ممکن است برداشت مجتهدي مطابق با واقع نباشد(هر چند او معذور بوده و فتواي او لازم الاجرا است). در زمان ظهور، حکم واقعي گفته ميشود.
د. برخي از احکام در شرايطي خاص و اضطراري و به علت امر تقيه به صورت غير واقعي اعلام شده است. در زمان ظهور به علت عدم تقيه، حکم واقعي بيان ميگردد.
از امام علي(ع) نقل شده است: "گويي هم اکنون شيعيان خود را ميبينم که در مسجد کوفه،خيمهها زده و قرآن را بدانگونه که نازل شده به مردم ميآموزند". و از امام باقر(ع) نقل شده است: "هيچ بدعتي را وانگذارد مگر اينکه آن را از ريشه برکند و از هيچ سنتي نميگذرد مگر اينکه آن را برپا کند".(بحار الانوار، ج58، ص11،ح11). 


 

پرسش: امام چگونه انتقام خون اباعبدالله الحسين(ع) را مي گيرد؟

پاسخ: مراد اين است كه خداوند از افرادي كه به شهادت امام حسين(ع)رضايت دارند، به وسيله امام مهدي(ع) انتقام مي‌گيرد. ما در زيارت امام حسين(ع) هم به قاتلان نفرين مي‌كنيم و هم به كساني كه هر چند در جنگ شركت نداشتند، ولي اين عمل را پسنديده و پذيرفتند. در روايتي از امام رضا(ع) نقل شده كه راوي مي‌گويد: "از امام در رابطه با كلام امام صادق(ع) پرسيدم كه مي‌فرمايد: قائم(عج) فرزندان قاتلان امام حسين(ع) را مي‌كشد، اين كلام با آيه "وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى" چگونه معنا مي‌شود؟ فرمود: اينها راضي به فعل پدران بوده و به آن افتخار مي‌كنند، و كسي كه راضي به فعلي باشد مانند كسي است كه انجام داده است. (تفسير برهان، ج4، ص559، ذيل آيه‌ي 33 اسراء)شايد بتوان گفت آنچه حقيقت فعلي آدمي را شكل مي‌دهد، همان نيات و افكار او است كه باعث تحرك انسان در مسير حالات دروني مي‌شود. 


 

پرسش: برخورد امام زمان پس از ظهور با گنهکاران امت چه خواهد بود؟

پاسخ: راه توبه هيچ وقت به روي انسان بسته نيست و اگر انسان واقعا از اشتباه خود پشيمان باشد، حضرت وي را مي‌بخشد. اصلا حضرت براي هدايت مي‌آيد و به همين علت ابتدا از مردم مي‌خواهد به راه حق برگردند. البته بايد بدانيم اگر گناه زياد شد، در مواردي انسان توفيق توبه را از دست مي‌دهد، لذا يك دوست و منتظر سعي مي‌كند به گناه گرفتار نشود و اگر خداي نكرده مرتكب خلافي شد توبه كند. 


 

پرسش: برنامه امام مهدي پس از ظهور چه خواهد بود؟

پاسخ: امام زمان(ع) ابتدا خود را معرفي كرده و مردم را هدايت و راهنمايي مي‌كند، او با افرادي كه به دنبال ظلم و فساد هستند مبارزه مي‌كند تا آنكه كفر وشرك از بين مي‌رود و حكومت، روي زمين در اختيار آن حضرت و يارانش قرار مي‌گيرد.
پس از پيروزي نهايي، برنامه اصلاحي حضرت شروع مي‌شود كه برخي از آنها عبارت است از:
1. از بين بردن انحرافات و عقايد و رسم‌هاي باطل؛
2. ايجاد امنيت و آرامش در سراسر زمين چه در راه‌ها و چه در شهرها؛
3. بيان معارف دين به صورتي كه همه‌ انسان‌ها معارف و دستورات اسلام و قرآن را به صورت صحيح فرا مي‌گيرند؛
4. برقراري عدالت در بخش‌هاي مختلف زندگي مردم به صورتي كه: ديگر فقيري نمي‌ماند و بيماري‌ها از بين مي‌رود، خرابي‌ها آباد مي‌شود و ...
5. با تبيين اسرار جهان هستي علم پيشرف مي‌كند.
با اشارات او كينه‌ها و صفات بدي كه ميان جامعه و مردم هست، از بين مي‌رود(ر.ك. نگين آفرينش، مهدي حايري پور، محمد امين بالا دستيان، مهدي يوسفيان).

 

پرسش: نمازهایی که بیشتر حضرت مهدی (عج) می خوانند چیست ، نام ببرید ؟

پاسخ: درباره اينكه حضرت چه نمازي مي‌خوانند، اخبار آن چناني در دست نيست، ولي از آن جايي كه مي دانيم حضرت در زندگي ـ از جمله در عبادات ـ و نماز تابع پيامبر اسلام و پدران بزرگوار خود هستند لذا همان نماز‌هايي كه مورد سفارش پيامبر و امامان قبلي هست، مورد نظر ايشان هم خواهد بود. علاوه بر اين كه نماز در بعضي جاها مثل نماز در مسجد جمكران مستند به نظر مبارك خود ايشان است. اهتمام جدي به نمازهاي يوميه و ديگر نمازهاي واجب ويژه و نافله‌هاي روزانه و نماز شب هم مورد عنايت ايشان مي‌باشد. 

 

پرسش: جايگاه ارزش ها و شعائر ديني همچون نماز مسجد قرآن پس از ظهور چگونه خواهد بود؟

پاسخ: در آن روزگار طلايي، قرآن و نماز و مسجد جايگاه حقيقي خود را پيدا مي‌كنند. تعليم قرآن تبديل به يك فرهنگ عمومي مي‌شود. امام علي(ع) در روايتي فرموده است: گويا شيعيان خود را مي‌بينم كه در مسجد كوفه، خيمه‌ها زده و قرآن را بدان گونه كه نازل شده به مردم مي‌آموزند.(بحار الانوار، ج 52، ص 364). به اين صورت است كه مسجد مكان تعليم و تربيت ديني مي‌شود و نماز ـ كه اصلي‌ترين نوع عبادت است ـ خالصانه انجام مي‌شود. خداوند در تبيين آن روزگار مي‌فر مايد:" يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً" ؛ "عبادت مي‌كنند مرا و نسبت به من چيزي را شريك قايل نمي‌شوند". در آن دوران زينت‌ها و بناهاي اضافي مسجد از بين مي‌رود تا اين مكان به درستي محل مناجات و عبادت باشد. 
 

 

پرسش: چه نمازهايي را امام مهدي (ع) بيشتر مي خواند؟

پاسخ: درباره اينكه حضرت چه نمازي مي‌خوانند، اخبار آن چناني در دست نيست، ولي از آن جايي كه مي دانيم حضرت در زندگي ـ از جمله در عبادات ـ و نماز تابع پيامبر اسلام و پدران بزرگوار خود هستند لذا همان نماز‌هايي كه مورد سفارش پيامبر و امامان قبلي هست، مورد نظر ايشان هم خواهد بود. علاوه بر اين كه نماز در بعضي جاها مثل نماز در مسجد جمكران مستند به نظر مبارك خود ايشان است. اهتمام جدي به نمازهاي يوميه و ديگر نمازهاي واجب ويژه و نافله‌هاي روزانه و نماز شب هم مورد عنايت ايشان مي‌باشد. 


 

پرسش: در زمان ظهور حضرت مهدي (ع) چرا بعضي از نمازهاي مستحبي واجب مي شوند ؟

پاسخ: در زمان ظهور نماز‌هاي مستحبي واجب نمي‌شود و نماز‌هاي واجب هم به مستحب تبديل نمي‌گردد؛ يعني در احكام دين تغيير يا تبديل صورت نمي‌گيرد. امام زمان(ع) نيز بر اساس دين اسلام و احكام آن عمل مي‌كند.
به طور كلي در آن عصر، اصول و احكام دين اسلام تغيير نمي‌كند و عوض نمي‌شود، بلكه آن حضرت احكامي را كه قبلا عمل نمي‌شده و يا فراموش شده، به مرحله اجرا در مي‌آورد و اين همان احياي سنت پيامبر و ظهور اسلام ناب محمدي در زمان ظهور است.
البته دو نماز عيد فطر و قربان در زمان امام معصوم(ع) واجب و در زمان غيبت مستحب است. اين دو نماز در زمان غيبت به صورت فرادا خوانده مي‌شود و اگر به صورت جماعت بخوانند، بايد به نيت «رجاء» خوانده شود؛ يعني، به اميد ثواب جماعت. چون كه دليل روايي براي به جماعت خواندن آن در زمان غيبت وارد نشده است. مجموعه‌اي از روايات صحيح كه وجوب نماز عيدين را مشروط به حضور امام كرده است در كتاب وسايل الشيعه شيخ حر عاملي ج7 ص 421 آمده است.
به عنوان نمونه از امام محمد باقر(ع) نقل شده است: « لا صلوة يوم الفطرو الأضحي الا مع امام»؛«روز فطر و قربان نماز عيد واجب نيست مگر با امام».
و مجموعه ديگري هم نماز عيدين را به صورت «فرادا» جايز دانسته است. از جمع اين دو دسته روايات معلوم مي‌شود كه نماز عيد فطر و قربان در زمان امام معصوم(ع) واجب و در زمان غيبت امام معصوم مستحب است.



 

پرسش: دين و قران جديد حضرت چيست ؟

پاسخ: با مراجعه به مصادر حديثي روشن ميشود تعبير دين جديد و قرآن جديد در روايات وجود ندارد بلکه تعبيراتي مشاهده ميشود که ممکن است از مجموعه آنها چنين استنباط شود که حضرت دين جديد ميآورد. تعبيراتي مانند "سلطان جديد، امر جديد، قضا جديد، سنة جديدة" البته در برخي احاديث تعبير "کتاب جديد" مطرح شده است. در اين زمينه علما و انديشمندان بزرگوار ما مباحثي مطرح کرده اند که به پاره اي از آنها اشاره ميشود:
الف. مطابق برخي روايات، بخشي از احکام به جهت نبودن شرايط آنها توسط معصومين بيان نشده است و فقط علم آنها نزد اهل بيت(ع) باقي مانده است که در عصر ظهور بيان ميشود.
ب. بخشي از احکام به جهت دور شدن مردم از حقايق دين، مهجور و فراموش ميشود که در عصر ظهور زنده و احيا ميشود.
ج. به علت برخي موانع، برخي از احکام به درستي اجرا نميشود. عصر ظهور دوران اجراي کامل و صحيح احکام است.
د. در عصر ظهور به علت بالا رفتن سطح فکر و آمادگي و قابليت بيشتر معارف ديني، حقايق و معرفتهاي ديني به صورت گسترده در اختيار مردم قرار ميگيرد.
هـ. اسلوب و روشي که امام مهدي(ع) در حکومت داري از آن استفاده ميکند با روشهاي رايج و شناخته شده در نزد مردم متفاوت است.
و. در طول تاريخ، به علت آن که امامت و مديريت معصوم پذيرفته نشد و نا اهلان اختيار حکومت و برطرف کردن نيازهاي فکري و ديني را به عهده گرفتند که نتيجه آن نيز غيبت امام معصوم(ع) را رقم زد، بدعتها و انحرافاتي در دين به وجود آمد که در پارهاي از موارد از مسلمات و ضروريات دين شمرده شد. تلاش فقهاي شيعه به علت مظلوميت و اقليت آنان ره به جايي نبرد. در عصر ظهور بدعتها از بين ميرود.
مجموعه عوامل ياد شده باعث ميشود که دين در عصر ظهور براي مردم به صورت جديد به تصوير در آيد نه اين که دين جديد و قرآن جديد بيايد. امام مهدي(ع) جانشين خاتم الانبيا است. خاتميت پيامبر و دين اسلام از ضروريات تفکر اسلامي است که در جاي خود اثبات شده است.
ناگفته نماند که در زمان ظهور قرآن منسوب به امام علي(ع) نيز ممکن است در اختيار مردم قرار گيرد. اين قرآن از لحاظ متن و محتوا تفاوتي با قرآن فعلي ندارد بلکه شامل تفاسير و شأن نزول و برخي نکات ديگر است که استفاده صحيح از قرآن را ميسر ميکند. ممکن است منظور از کتاب جديد، قرآني باشد که منسوب به امام علي(ع) است. 

 

پرسش: زبان تکلم حضرت چيست ؟

پاسخ: در روايات در اين زمينه مطلبي ذکر نشده است ولي چون زبان اصلي ايشان عربي است و زبان عربي نيز زبان اسلام است. بنابراين همچون پيامبر(ص) و ائمه(ع) به زبان عربي صحبت ميکنند. هر چند به زبانهاي ديگر نيز ميتوانند صحبت کنند. همان گونه که اين مسئله اتفاق افتاده است و حضرت با افراد مختلف به زبان خودشان صحبت کردهاند. در تاريخ ساير امامان نيز اين مطلب آمده است. 
 

 

پرسش: زمامداري در حکومت جهاني امام مهدي چگونه است؟

پاسخ: يك حكومت واحد در جهان خواهد بود كه در هرم قدرت آن، امام معصوم قرار دارد. البته از برخي روايات استفاده مي‌شود كه افرادي از طرف حضرت، حاكمان مناطق مختلف مي‌باشند و تحت حكومت مركزي و قانون جامع اسلام به اداره امور مي‌پردازند و چون رهبر و زمامدار امام معصوم است، نصب او نيز الهي مي‌باشد. 


 

پرسش: زندگي مادي پس از ظهور امام زمان چگونه خواهد بود؟

پاسخ: زندگي مادي ادامه خواهد داشت؛ زيرا رسيدن به عالم آخرت پس از زندگي در دنيا و حيات مادي است. بهره وري از منافع مادي نيز به بهترين حالت شكل مي‌گيرد و بركات و نعمات آشكار مي‌شود. البته منافع مادي در زمان ظهور دو مشخصه اصلي دارد:
الف. جامعه در آن عصر، فضيلت محور و ارزش مدار خواهد بود، از اين رو از منافع مادي در راستاي حيات معنوي استفاه شده و دنيا ابزار حركت تكاملي و كسب سعادت خواهد بود.
ب. اين منافع مادي به صورت صحيح در اختيار عموم قرار مي‌گيرد و همه از آن بهره مي‌برند و جامعه طبقاتي نخواهد بود.


 

پرسش: علم و صنعت در زمان ظهور چگونه است ؟

پاسخ: اينكه دوران ظهور و حكومت حضرت مهدي(ع) دوران رشد و شكوفايي علمي است، در آن ترديدي نيست. اين رشد، علاوه بر آنكه از منظر عقل، امري شدني است، مورد اشاره‌ي روايات نيز هست. روايت «27 حرف بودن علم» و روايت «جمع عقول» قابل تأمل و دقت است.
امام صادق(ع) مي‌فرمايد: دانش 27 حرف است، و همه‌ آنچه كه پيامبران آورده‌اند دو حرف آن است و مردم تا كنون جز با دو حرف آشنايي ندارد، و هنگامي كه قائم(ع) قيام كند، 25 حرف ديگر را بيرون آورده و ميان مردم نشر مي‌دهد، و آن دو حرف را نيز ضميمه مي‌كند و مجموع 27 حرف را در ميان مردم منتشر مي‌سازد.(بحار الانوار، ج52، ص336، ح73)؛
در روايت ديگر از امام باقر(ع) نقل شده است: «در روزگار امام مهدي(عج) به اندازه‌اي به شما حكمت و فهم داده‌ خواهد شد كه يك زن در خانه‌اش بر طبق كتاب خدا و سنت پيامبر قضاوت (رفتار) مي‌كند. (همان، ج52، ص352، ح106).
همچنين از آن بزرگوار نقل شده است: « هنگامي كه قائم ما قيام كند، دستش را بر سر بندگان خدا مي‌گذارد، عقل‌هاي آنها را جمع كرده و اخلاق آنها را كامل مي‌كند».(همان، ج52، ص336، ح71).
گفتني است: در روزگار ظهور، از يك طرف مظاهر شرك و فساد و تباهي از بين مي‌رود، و از طرف ديگر، عدالت در همه ابعاد آن فراگير مي‌شود؛ در نتيجه امكان رشد و تعالي فراهم مي‌گردد. از سويي ديگر به بركت ظهور حجت حق و الطاف الهي امكان درك و بينش بيشتري براي انسان‌ها فراهم مي‌شود. از اين رو امام مهدي(ع) معارف و علوم را در زمينه‌هاي مختلف و مورد نياز در اختيار بشر مي‌گذارد و بشر نيز با توجه به توانايي درك بالاتر و امكان تجربه و به كار گيري دانش و توليد علم بهتر، مي‌تواند قله‌هاي رفيع علم را در نوردد و در زمينه‌هاي مختلف علم پيشرفت كند.
البته اين پيشرفت‌ها، همگام با نياز و خواست و در خدمت‌ ارزش‌هاي انساني خواهد بود.
مدت زمان چنين شكوفايي روشن و شفاف نيست و در روايات به اين مطلب اشاره نشده است. البته در اين زمينه دو نكته قابل بيان است:
الف. حركت علمي با توجه به زمينه‌هاي مساعد و مطلوب بسيار سريع است؛
ب. اين حركت در چهارچوب حركت اختياري انسان است، نه آنكه معجزه گونه باشد.
انسان با توجه به سعه وجودي خود مي‌تواند از علم و معرفت بهره‌مند شود و هر چه سعه وجودي او بيشتر باشد، بهره او از علم بيشتر مي‌شود و اگر كسي به بالاترين درجه انساني رسيد (بالاترين حدي كه يك مخلوق مي‌توان واجد علم شود) آن علم را به دست خواهد آورد.
البته بايد توجه داشت زندگي مادي ادامه خواهد داشت؛ زيرا رسيدن به عالم آخرت پس از زندگي در دنيا و حيات مادي است. بهره وري از منافع مادي نيز به بهترين حالت شكل مي‌گيرد و بركات و نعمات آشكار مي‌شود. البته منافع مادي در زمان ظهور دو مشخصه اصلي دارد:
الف. جامعه در آن عصر، فضيلت محور و ارزش مدار خواهد بود، از اين رو از منافع مادي در راستاي حيات معنوي استفاه شده و دنيا ابزار حركت تكاملي و كسب سعادت خواهد بود.
ب. اين منافع مادي به صورت صحيح در اختيار عموم قرار مي‌گيرد و همه از آن بهره مي‌برند و جامعه طبقاتي نخواهد بود.
بنابراين علم شكوفا مي‌شود و صنعت در خدمت عموم مردم و در راستاي تعالي و تكامل مردم قرار مي‌گيرد. 

 

پرسش: فلسفه تغيير بعضي احکام بعد از ظهور امام مهدي چيست؟

پاسخ: چنان كه نوشته‌ايد تغيير تنها شامل بعضي از احكام مي‌شود، نه همه آنها يا اكثر آنها و حضرت بعد از ظهور؛ بسياري از احكام را ـ كه مردم ترك كرده و فراموش كرده‌اند ـ يادآور شده و احياء مي‌نمايد و حكم جديدي صادر نمي‌كند. بله، بعضي از احكام عوض مي‌شود كه مي‌تواند به جهت يكي از علل زير باشد:
الف. سالم شدن محيط: دوران غيبت؛ دوران حاكميت طاغوت و طبيعتا فساد و معصيت و ظلم است. در چنين فضايي انجام تكاليف از عهده انسان معمولي خارج است و به جهت فشار‌هاي فراوان جامعه بر او توان انجام آنها را ندارد. براي مثال رشوه دادن حرام است؛ اما اگر حق انسان، در دست قاضي رشوه خواري باشد كه بدون گرفتن رشوه حق مسلم انسان از بين مي‌رود، دادن رشوه جايز مي‌شود. اين جواز به دليل وجود قضات فاسد است؛ يعني جامعه فاسد توان انجام كار سالم را تا حدودي از انسان مي‌گيرد. لذا خداوند نيز كمي رخصت داده است تا مردم توان عمل پيدا كنند. از اين رو بعضي چيز‌ها را واجب يا حرام نكرده است، چون واقعا عمل به آن در زمان طاغوت و فساد غير ممكن است يا بسيار سخت است و اسلام ديني آسان است و چنين سختي را بر انسان روا نمي‌دارد.
ب. تعالي روح: در دوران غيبت؛ دست اكثر مردم حتي مسلمانان و شيعيان از بسياري از مسائل ديني كوتاه است و ما اصلا نمي‌دانيم براي پاك بودن چه بايد كرد و وظيفه چيست؟ چگونه مي‌توان به آن وظيفه در صورت دانستن عمل كرد؟ و اين اطلاعات در دست امام عصر است. وقتي حضرت ظهور مي‌كند، تمام معارف ديني را در اختيار همه مردم مي‌گذارد(حديث 27 حرف) و مردم اولا مي‌دانند چه بايد بكنند و ثانيا مي‌دانند چگونه بايد به آن عمل نمايند، هدف و روش هر دو كاملا معلوم است، محيط هم كه سالم بوده و اجازه عمل را مي‌دهد؛ بنابراين افراد، تعالي روحي فراواني مي‌يابند. وقتي همه امكانات مهيا بود، طبيعي است كه وظيفه و تكليف هم سنگين‌تر مي‌شود، چنانكه در زمان حاضر نيز تكليف يك عالم از يك جاهل سنگين تر است، بنابراين تكاليف تازه‌اي وضع مي‌شود. كسي كه در يك محيط سالم زندگي مي‌كند و جامعه براي ترك واجب و عمل به فساد و معصيت، بر او فشار نمي‌آورد، بلكه فشار براي انجام خيرات است از طرفي فرد همه چيز را مي‌داند و مشكل علمي ندارد؛ بايد دقيق‌تر و كامل‌تر عمل كند. لذا در چنان جامعه‌اي كمك كردن به برادر ديني واجب مي‌شود و تنها يك مستحب و فضيلت نخواهد بود. به طور خلاصه اصلاح درون و بيرون باعث تغيير احكام نيز مي‌شود.

 

پرسش: ممکن است در زمان ظهور حضرت براي هر قومي قران بنويسد تا بي نياز از عربي باشد ؟

پاسخ: در مورد امكان ترجمه قرآن كريم در عصر ظهور به ساير زبان‌ها براي بي‌نيازي از زبان عربي، بايد توجه داشت كه آنچه محور است و زبان وحي به شمار مي‌رود، قرآن عربي  است. در عصر ظهور، حضرت(ع) معارف قرآن را با همه عمق و گستردگي آن در سطح جهاني، بسط و گسترش مي‌دهد و در حقيقت، عصر ظهور ، عصر حاكميت قرآن و توسعه معارف قرآني است.
در اين راستا مسلماً براي مردم جهان كه داراي زبان‌هاي مختلف‌اند مفاهيم قرآن طبق فهم و زبان آنان ترجمه و تفسير خواهد شد تا همگي بتوانند از نور قرآن بهره‌مند گردند و به رشد و تعالي برسند. گرچه ممكن است در اثر گسترش علوم و امكانات در آن زمان، ساير مردم دنيا نيز بتوانند به زبان عربي تسلط يابند و زبان عربي به صورت يك زبان جهاني در كنار ساير زبان‌ها در‌آيد.
به هر حال آنچه مسلم است اين است كه عصر ظهور عصر شكوفايي قرآن است، و اگر چنانچه توسعه و ترويج فرهنگ قرآني در جهان نياز به ترجمه زبان‌هاي مختلف داشته باشد قطعاً حضرت به اين مهم اقدام خواهند نمود. اما روايت خاصي مبني بر انجام ترجمه و يا عدم آن در دست نمي‌باشد.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آیا علت عدم ظهور نبودن یاران است ؟

پاسخ: به نظر مي‌آيد مراد شما اين است كه آيا در ميان اين همه افراد، تعداد 313 نفر يار وجود ندارد؟ بايد گفت: همان‌گونه كه يك رشته علل و عوامل باعث غيبت شد و مردم از نعمت وجود امام ظاهر محروم شدند، همچنين ظهور امام نيز مشروط به تحقق زمينه‌ها و شرايط آن است و تا اين شرايط فراهم نشود، ظهوري نخواهد بود. يكي از شرايط عمده، وجود ياوراني است كه به همراه امام بار قيام را بر دوش بكشند و تا آخر از همراهي و ياري رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. سدير صيرفي در گفت و گويي با امام صادق(ع) درباره عدم قيام مي‌گويد: حضرت مرا به خارج مدينه برد تا آن كه وقت نماز، در محلي پياده شدم. امام صادق(ع) به جواني كه در آن نزديكي بز مي‌چراند نگاهي كرد و فرمود: «اي سدير! به خدا قسم! اگر پيروان من به تعداد اين بزها بودند، بر جاي نمي‌نشستم(و قيام مي‌كردم). سدير گويد: بعد از تمام شدن نماز، حيوانات آن گله را شمردم و يافتم كه عدد آنها از هفده تجاوز نمي‌كند.(كافي، ج2، ص190، ح4).
تحقق اين شرط، لازم است ، ولي كافي نيست، بلكه بايد زمينه‌هاي ديگر نيز فراهم شود كه از مهم‌ترين آنها، قابليت مردم براي پذيرش دولت حق است. به اين معنا كه عموم مردم و جامعه بشري(نه گروهي خاص و در منطقه‌اي خاص) بايد به درجه‌اي از معرفت برسند كه دريابند حكومت‌ها و مكاتب ساخته‌ي بشر، جوابگوي نياز مردم نيست و به وسيله‌ي اين‌ها، سعادت و عدالت واقعي به بشر هديه نمي‌شود.
خلاصه آنكه مردم، خود بايد ظهور عدالت را بخواهند و جهانيان را با زيبايي‌هاي دوران ظهور آشنا كنند و روحيه‌ي عدالت طلبي و ظلم ستيزي را در همه جا گسترش دهند.
مرحوم خواجه طوسي، در كتاب تجريد الاعتقاد، علت غيبت امام را كوتاهي مردم مي‌داند؛ چرا كه اعمال و كردار مردم، باعث شد امام از ميان مردم برود. بنابراين بايد مردم از راه غلطي كه رفته‌اند برگردند و امام را بخواهند تا ظهور صورت گيرد.
و از همين رو، شيخ صدوق در مقدمه‌ي كتاب كمال الدين مي‌گويد: ظهور حجت‌هاي الهي در مقامات پيشوايي خود، بر سبيل امكان و تدبير، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال(مردم) طوري باشد كه امام بتواند تدبير و رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد ـ يعني مردم حاضر باشند حرف او را بپذيرند و او بتواند اراده‌ي خدا را پياده كند ـ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونه‌اي باشد كه امام نتواند تدبير در رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد و حكمت الهي، موجب پنهاني او گردد و تدبير نيز آن را اقتضا كند، خداوند او را در پشت پرده غيبت، نهان مي‌سازد تا زماني كه وقت مناسب فرا رسد».


 

پرسش: اگر جوانان مقدمات ظهور امام مهدی (عج) را فراهم کنند ، آیا غیبت آن حضرت تمام می شود و آیا ایشان ظهور می کنند اگر همه چیز فراهم شود ؟

پاسخ: اگر مقدمات و شرايط ظهور فراهم شود، قطعاً ظهور تحقق مي‌يابد و دوران غيبت تمام مي‌شود. در توقيع امام زمان(ع) به شيخ مفيد(ع) آمده است: «اگر شيعيان ـ كه خداوند آنان را در طاعتش ياري دهد ـ در وفاي به پيماني كه از ايشان گرفته شده، اجتماع كرده و مصمم باشند، البته نعمت ديدار(ظهور)، از آنان به تاخير نمي‌افتد، و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت كامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مي‌گردد».(بحار الانوار، ج53، ص176).
اين يك امر مسلم و طبيعي است كه هرگاه زمينه‌ها و شرايط تحقق يك پديده فراهم شود، با توجه به نظام سبب و مسببي عالم، آن پديده به وجود مي‌آيد. پديده ظهور نيز كه خارج از چهارچوب اين عالم نيست و با تحقيق زمينه‌ها رخ خواهد داد.

 

پرسش: جهان در آستانه ظهور امام زمان چگونه خواهد بود ؟ حکومت ايران در آن زمان چگونه خواهد بود؟

پاسخ: براي جهان در هنگام ظهور دو فضاي متفاوت در روايات ترسيم شده است:
1. فضاي عمومي حاكم بر جهان؛
2. فضاي خاص.
فضاي عمومي جهان در نزديكي ظهور، پر از ظلم و فساد است: رباخواري، كبر و غرور دزدي وفحشا، ناامني و جنگ، بيماري و بي غذايي و محروميت از نعمت‌هاي معنوي و جهاني پر از خشونت.
اما در درون اين فضاي عمومي و تاريك، فضايي خاص وجود دارد. گروهي در آن دوران سخت به وظيفه ديني خود پايبند هستند و با انجام دادن عمل صالح و كمك به ديگران، مردم را ارشاد و هدايت مي‌كنند و براي ظهور زمينه سازي مي‌نمايند و با تمام توان معارف و احكام دين را ترويج مي‌كنند. درباره اين گروه خاص، به مردم ايران و اهل قم اشاره‌هاي زيادي شده است.
اما اينكه حكومت قبل از ظهور در دست چه كسي خواهد بود، خبر دقيقي در دست نيست؛ اما بنا به روايات، ايران در زمينه‌سازي ظهور و ياري امام نقشي چشمگير دارد. سيد حسني، سيد خراساني، جوانان طالقان و ... همه از ايران هستند. با توجه به اين قراين مي‌توان احتمال داد قبل از ظهور، حكومتي صالح و دوستدار امام زمان در ايران مستقر خواهد بود.


 

پرسش: جوانان برای ظهور آن حضرت چه مقدماتی را باید آماده کنند ؟

پاسخ: بنابر آنچه از آيات و روايات استفاده مي‌شود، دو شرط و زمينه از شرايط ظهور مربوط به انسان‌ها است:
الف. ياران؛ براي آنكه قيام و انقلاب حضرت مهدي(ع) رخ دهد، بايد ياران و همراهاني باشند كه امام و اهداف او را به خوبي بشناسند و معرفت صحيحي نسبت به آن حضرت و ماهيت قيام او داشته باشند. آنان علاوه بر علم و معرفت، بايد از اعتقادات و باور‌هاي محكمي برخوردار باشند و ايثار و فداكاري تا آخرين لحظه، شجاعت و از جان گذشتگي با جسم و روح آنها عجين شده باشد. اينان كساني‌اند كه قبل از ظهور با اصلاح دروني، به تقويت ايمان پرداخته و با ارشاد مردم و اطلاع رساني آنان را با امام مهدي(ع) آشنا مي‌سازند. اينان در روند ظهور، در ركاب حضرت از هيچ تلاشي فرو گزاري نمي‌كنند و آرزوي شهادت دارند و در دوران طلايي ظهور در خدمت امام مهدي(ع) به سازندگي مشغول خواهند بود. بنابر برخي روايات، بيشتر ياوران حضرت مهدي(ع) را جوانان تشكيل مي‌دهند. در حديثي از امام علي(ع) نقل شده است، ياران مهدي جوانند و پير و كهنسال در ميان آنان نيست، جز (تعداد اندكي) مثل سرمه براي چشم و نمك در غذا . (بحار الانوار، ج52، ص333، ح63).
ب. آمادگي و پذيرش عمومي مردم:
براي تحقق يافتن امر ظهور مردم بايد خواستار ظهور باشند و واقعا منتظر فرج باشند. اين زماني است كه دريابند وضعيت موجود و اين جهان آكنده از ظلم و تباهي، زيبنده جامعه انساني نيست، و بفهمند دوران ظهور چه زيبايي‌هايي را به همراه دارد. آن وقت است كه واقعاً خواستار عدالت مهدوي خواهند بود.
جوانان بايد هم خود را براي ياوري حضرت آماده كنند و شرايط و صفات يك ياور و همراه امام را در خود ايجاد كنند، و هم با اطلاع رساني به مردم، آنان را براي پذيرش واقعي ظهور آماده سازند، با تحقق اين دو شرط، مقدمات ظهور فراهم آيد.

 

پرسش: چه زمینه ای برای ظهور امام زمان (عج) باید داشته باشیم ؟ خوبی داشته باشیم یا بدی ؟

پاسخ: امام زمان(عج) براي اجراي احكام و دستورات خدا قيام مي‌كند و مي‌خواهد مردم به طرف خوبي‌ها حركت كنند. او براي قيام خود نياز به ياوراني مؤمن دارد. او وقتي قيام مي‌كند که مردم او را بطلبند. پس وظيفه ما آن است كه هم خودمان خوب باشيم و هم ديگران را به خوبي دعوت كنيم. البته انسان‌هاي فاسد و ظالم هم هستند كه مي‌خواهند با منحرف كردن مردم، به لذات دنيايي بيشتري برسند. اينان مي‌كوشند مردم را به طرف بدي‌ها بكشانند. كه بايد مانع كار‌هاي آنان شد. 

 

پرسش: شرايط ظهور امام مهدي را توضيح دهيد.

پاسخ: 1ـ براي هر انقلاب از جمله انقلاب و ظهور امام زمان(عج) حداقل چهار شرط لازم است:
الف. برنامه و قانون جامع: از آنجايي كه برنامه حركتي حضرت مهدي(ع) بر اساس دستورات دين اسلام و سيره پيامبر(ص) است. اين شرط از شرايط ظهور فراهم است.
ب. رهبر: هر انقلاب نياز به رهبري دارد كه عالم به برنامه‌ها و اهداف انقلاب باشد. وضعيت موجود و مطلوب را بتواند تشخيص دهد. شجاع و قاطع و دلسوز باشد و ... و چون رهبري ظهور به دست امام زمان(عج) است ـ كه متصل به علم الهي و آيينه تمام نماي صفات جلال و جمال خداوند است ـ لذا اين شرط نيز براي ظهور فراهم است.
ج. ياران: يك انقلاب نياز به ياوراني دارد كه رهبر را شناخته و به او ايمان داشته باشند، از اهداف و برنامه‌هاي انقلاب، آگاه بوده و آنها را باور كنند. شجاع و فداكار باشند و تا آخرين نفس بايستند. اين ياران قبل از شروع قيام، به زمينه سازي پرداخته و مردم را نسبت به حركت انقلاب آگاه نموده و آنان را ترغيب به پذيرش انقلاب مي‌كنند. در جريان انقلاب در صحنه‌ها حاضر شده و از هيچ تلاشي كوتاهي نمي‌كنند. و بعد از پيروزي و اجراي برنامه‌ها، خود را وقف قيام مي‌كنند و ... انقلاب امام زمان(عج) نيز نياز به ياراني شجاع، مؤمن، آگاه و عالم دارد.
د. پذيرش مردم: اگر مردم آن انقلاب را خواستار باشند، انقلاب شكل گرفته و به سرانجام مطلوب مي‌‌رسد. ظهور نيز وقتي است كه مردم واقعاً خواستار ظهور حضرت و عدالت گستري او باشند. 

 

پرسش: شرايط و زمينه هاي ظهور چگونه فراهم مي شود؟ وضعيت جهان در هنگام ظهور چگونه است؟

پاسخ: الف. براي ظهور حداقل چهار شرط و زمينه بايد فراهم باشد: طرح و برنامه، رهبر، ياران، آمادگي و پذيرش مردمي. دو شرط اول فراهم است، قانون و برنامه‌ي انقلاب جهاني امام زمان(ع) بر مبناي قانون اسلام است كه خداوند بر پيامبر خود نازل فرمود و طبق آيه سوم از سوره‌ي مائده، اين دين كامل است. رهبر انقلاب جهاني نيز وجود مقدس امام مهدي(ع) است كه در سال 255 هـ.ق به دنيا آمد.
اما شرط سوم و چهارم را بايد فراهم آورد. بايد عده‌اي خود را براي ياري آماده كند. اين افراد بايد ضمن آنكه به تقويت ايمان و تقوا همت مي‌گمارند، بايد به درستي وظايف يك منتظر را در زندگي خود جاري سازند. همچنين بايد با اطلاع رساني درست به مردم، آنان را با حقيقت مهدويت، زيبايي‌هاي دوران ظهور و ناهنجاري‌هاي موجود در دوران غيبت آشنا كرد تامردم خود دوران ظهور را بخواهند و آمادگي پذيرش دولت عدل مهدوي را خواستار باشد.
ب. جهان در آستانه ظهور را مي‌توان چنين تصور كرد:
گروهي از مردم براي كسب منافع بيشتر، به ظلم و ستم رو مي‌آورند. اينان براي بدست آوردن امكانات بيشتر از هيچ جنايتي روي گردان نيستند و به استثمار مردم اقدام مي‌كنند. در كنار استفاده از ابزار ظلم، فساد را نيز در جامعه رواج مي‌دهند. آنان سعي دارند با فريب مردم و كشاندن آنان به ورطه فساد، حاكميت ظالمانه خود را ادامه دهند، و در اين راستا عده‌اي را به دامن فساد مي‌كشانند.
در مقابل اين گروه، برخي ديگر از مردم كه دين را ضامن سعادت و دولت امام مهدي(ع) را شايسته جامعه و منزلت انسان‌ها مي‌دانند، ضمن تقويت دروني باور‌هاي ديني، زمينه‌سازي براي دوران ظهور را سرلوحه برنامه‌هاي خود قرار مي‌دهند و سعي مي‌كنند مردم را با امام مهدي(ع) و واقعيت‌هاي حكومت او آشنا سازند تا آنان آماده پذيرش ظهور شوند.
در آستانه ظهور حركت اين دو گروه دين مدار و مستبد به اوج مي‌رسد و هر كدام با تلاش فراوان سعي دارند مردم را با خود هم راي كنند. و نتيجه اين تقابل خواست عمومي مردم براي ظهور است.

 

پرسش: اگر جوانان مقدمات ظهور امام مهدی (عج) را فراهم کنند ، آیا غیبت آن حضرت تمام می شود و آیا ایشان ظهور می کنند اگر همه چیز فراهم شود ؟

پاسخ: اگر مقدمات و شرايط ظهور فراهم شود، قطعاً ظهور تحقق مي‌يابد و دوران غيبت تمام مي‌شود. در توقيع امام زمان(ع) به شيخ مفيد(ع) آمده است: «اگر شيعيان ـ كه خداوند آنان را در طاعتش ياري دهد ـ در وفاي به پيماني كه از ايشان گرفته شده، اجتماع كرده و مصمم باشند، البته نعمت ديدار(ظهور)، از آنان به تاخير نمي‌افتد، و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت كامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مي‌گردد».(بحار الانوار، ج53، ص176).
اين يك امر مسلم و طبيعي است كه هرگاه زمينه‌ها و شرايط تحقق يك پديده فراهم شود، با توجه به نظام سبب و مسببي عالم، آن پديده به وجود مي‌آيد. پديده ظهور نيز كه خارج از چهارچوب اين عالم نيست و با تحقيق زمينه‌ها رخ خواهد داد.

 

پرسش: مقصود از رشد و آمادگي مردم جهت ظهور چيست؟

پاسخ: 12ـ به نظر مي‌آيد مراد شما اين است كه آيا در ميان اين همه افراد، تعداد 313 نفر يار وجود ندارد؟ بايد گفت: همان‌گونه كه يك رشته علل و عوامل باعث غيبت شد و مردم از نعمت وجود امام ظاهر محروم شدند، همچنين ظهور امام نيز مشروط به تحقق زمينه‌ها و شرايط آن است و تا اين شرايط فراهم نشود، ظهوري نخواهد بود. يكي از شرايط عمده، وجود ياوراني است كه به همراه امام بار قيام را بر دوش بكشند و تا آخر از همراهي و ياري رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. سدير صيرفي در گفت و گويي با امام صادق(ع) درباره عدم قيام مي‌گويد: حضرت مرا به خارج مدينه برد تا آن كه وقت نماز، در محلي پياده شدم. امام صادق(ع) به جواني كه در آن نزديكي بز مي‌چراند نگاهي كرد و فرمود: "اي سدير! به خدا قسم! اگر پيروان من به تعداد اين بزها بودند، بر جاي نمي‌نشستم(و قيام مي‌كردم). سدير گويد: بعد از تمام شدن نماز، حيوانات آن گله را شمردم و يافتم كه عدد آنها از هفده تجاوز نمي‌كند.(كافي، ج2، ص190، ح4).
تحقق اين شرط، لازم است ، ولي كافي نيست، بلكه بايد زمينه‌هاي ديگر نيز فراهم شود كه از مهم‌ترين آنها، قابليت مردم براي پذيرش دولت حق است. به اين معنا كه عموم مردم و جامعه بشري(نه گروهي خاص و در منطقه‌اي خاص) بايد به درجه‌اي از معرفت برسند كه دريابند حكومت‌ها و مكاتب ساخته‌ي بشر، جوابگوي نياز مردم نيست و به وسيله‌ي اين‌ها، سعادت و عدالت واقعي به بشر هديه نمي‌شود.
خلاصه آنكه مردم، خود بايد ظهور عدالت را بخواهند و جهانيان را با زيبايي‌هاي دوران ظهور آشنا كنند و روحيه‌ي عدالت طلبي و ظلم ستيزي را در همه جا گسترش دهند.
مرحوم خواجه طوسي، در كتاب تجريد الاعتقاد، علت غيبت امام را كوتاهي مردم مي‌داند؛ چرا كه اعمال و كردار مردم، باعث شد امام از ميان مردم برود. بنابراين بايد مردم از راه غلطي كه رفته‌اند برگردند و امام را بخواهند تا ظهور صورت گيرد.
و از همين رو، شيخ صدوق در مقدمه‌ي كتاب كمال الدين مي‌گويد: ظهور حجت‌هاي الهي در مقامات پيشوايي خود، بر سبيل امكان و تدبير، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال(مردم) طوري باشد كه امام بتواند تدبير و رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد ـ يعني مردم حاضر باشند حرف او را بپذيرند و او بتواند اراده‌ي خدا را پياده كند ـ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونه‌اي باشد كه امام نتواند تدبير در رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد و حكمت الهي، موجب پنهاني او گردد و تدبير نيز آن را اقتضا كند، خداوند او را در پشت پرده غيبت، نهان مي‌سازد تا زماني كه وقت مناسب فرا رسد".

 

پرسش: مردم دنیا (نه تنها مسلمانان) چگونه می بایست زمینه ظهور مهدی موعود را فراهم سازند ؟

پاسخ: با توجه به اينكه غير مسلمانان ـ هر چند اعتقاد به منجي و مصلح دارند ـ به امام مهدي(عج) اعتقاد ندارند. لذا سؤال را مي‌توان اين‌گونه مطرح كرد: مردم دنيا چگونه بايد زمينه ظهور مصلح را فراهم كنند؟ يا اين‌گونه پرسيده شود: ما مسلمانان چگونه بايد عمل كنيم تا مردم دنيا در مسير زمينه سازي براي ظهور حضرت گام بردارند؟
در پاسخ بايد گفت: حركت و گام‌ اساسي در اين راستا، شناخت است كه در دو بعد بايد حركت كرد:
الف. شناخت وضعيت نابهنجار موجود: مردم بايد متوجه شوند كه وضعيت كنوني جامعه انسان‌ها، زيبنده آنان نيست؛ جامعه‌اي كه ظلم و فساد در آن فراوان است و اقليتي زورمدار و زراندوز براي كسب منافع نا مشروع بيشتر، از هيچ ستمي فروگزاري نمي‌كنند و ... شايسته اجتماع بشري نيست و بايد با حركت رسانه‌اي و از انحصار در آوردن بنگاه‌هاي انتشار خبر، مردم را از ظلم و تبعيض‌ها آگاه و حقايق پشت پرده جريان استعمار و استكبار را افشا نمود.
ب. شناخت وضعيت مطلوب: مردم بايد دريابند كه زندگي مطلوب و تعالي بخش انساني، فقط در سايه مديريت مرد آسماني و الهي امكان پذير است. مكاتب دست ساز بشر، نه تنها گرهي از مشكلات جامعه را حل نكرده‌اند؛ بلكه اوضاع را اسف بارتر نموده‌اند. مردم بايد درك كنند كه خداوند انسا‌ن‌ها را با هم برابر آفريده است و همه آنها حق زندگي مطلوب را دارند. البته زندگي مطلوب هم بايد وسيله‌اي براي رسيدن به هدف باشد نه آنكه خود هدف شود. مردم بايد درك كنند كه براي دنيا و لذات دنيا خلق نشده‌اند؛ بلكه آمده‌اند كه براي حياتي فراتر از دنيا، از اين عالم زاد و توشه برداند.
در كنار شناخت بايد حركت كرد؛ يعني، مردم بايد از حالت ظلم پذيري به در آيند و ظلم ستيز شوند و به عبارت بهتر بايد ظهور مصلح را عملاً بخواهند. در برابر زورگويي‌ها مقاومت كنند و به اميد رسيدن به آينده سبز، حركت واقعي را شروع نمايند.

 

پرسش: مقصود از رشد و آمادگي مردم جهت ظهور چيست؟

پاسخ: 12ـ به نظر مي‌آيد مراد شما اين است كه آيا در ميان اين همه افراد، تعداد 313 نفر يار وجود ندارد؟ بايد گفت: همان‌گونه كه يك رشته علل و عوامل باعث غيبت شد و مردم از نعمت وجود امام ظاهر محروم شدند، همچنين ظهور امام نيز مشروط به تحقق زمينه‌ها و شرايط آن است و تا اين شرايط فراهم نشود، ظهوري نخواهد بود. يكي از شرايط عمده، وجود ياوراني است كه به همراه امام بار قيام را بر دوش بكشند و تا آخر از همراهي و ياري رهبر خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. سدير صيرفي در گفت و گويي با امام صادق(ع) درباره عدم قيام مي‌گويد: حضرت مرا به خارج مدينه برد تا آن كه وقت نماز، در محلي پياده شدم. امام صادق(ع) به جواني كه در آن نزديكي بز مي‌چراند نگاهي كرد و فرمود: "اي سدير! به خدا قسم! اگر پيروان من به تعداد اين بزها بودند، بر جاي نمي‌نشستم(و قيام مي‌كردم). سدير گويد: بعد از تمام شدن نماز، حيوانات آن گله را شمردم و يافتم كه عدد آنها از هفده تجاوز نمي‌كند.(كافي، ج2، ص190، ح4).
تحقق اين شرط، لازم است ، ولي كافي نيست، بلكه بايد زمينه‌هاي ديگر نيز فراهم شود كه از مهم‌ترين آنها، قابليت مردم براي پذيرش دولت حق است. به اين معنا كه عموم مردم و جامعه بشري(نه گروهي خاص و در منطقه‌اي خاص) بايد به درجه‌اي از معرفت برسند كه دريابند حكومت‌ها و مكاتب ساخته‌ي بشر، جوابگوي نياز مردم نيست و به وسيله‌ي اين‌ها، سعادت و عدالت واقعي به بشر هديه نمي‌شود.
خلاصه آنكه مردم، خود بايد ظهور عدالت را بخواهند و جهانيان را با زيبايي‌هاي دوران ظهور آشنا كنند و روحيه‌ي عدالت طلبي و ظلم ستيزي را در همه جا گسترش دهند.
مرحوم خواجه طوسي، در كتاب تجريد الاعتقاد، علت غيبت امام را كوتاهي مردم مي‌داند؛ چرا كه اعمال و كردار مردم، باعث شد امام از ميان مردم برود. بنابراين بايد مردم از راه غلطي كه رفته‌اند برگردند و امام را بخواهند تا ظهور صورت گيرد.
و از همين رو، شيخ صدوق در مقدمه‌ي كتاب كمال الدين مي‌گويد: ظهور حجت‌هاي الهي در مقامات پيشوايي خود، بر سبيل امكان و تدبير، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال(مردم) طوري باشد كه امام بتواند تدبير و رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد ـ يعني مردم حاضر باشند حرف او را بپذيرند و او بتواند اراده‌ي خدا را پياده كند ـ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونه‌اي باشد كه امام نتواند تدبير در رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد و حكمت الهي، موجب پنهاني او گردد و تدبير نيز آن را اقتضا كند، خداوند او را در پشت پرده غيبت، نهان مي‌سازد تا زماني كه وقت مناسب فرا رسد".


 

پرسش: ميزان شرايط امادگي ظهور چقدر است ؟

پاسخ: براي ظهور شرايطي است که با فراهم شدن انها، امر ظهور محقق ميشود؛ اما تشخيص اين که "آيا شرايط فراهم شده و جهان، آماده پذيرش و ظهور حضرت هست يا نه؟" مشکل است و حتي از دسترس علم بشري، بيرون است. روشن نيست که جمع ياران امام زمان(ع) کامل شده يا نه؟ ما هر چند در شرايط کنوني جهان، اميدوار به ظهور امام و نجات مظلومان هستيم؛ اما بايد ديد آيا مردم، به راستي، آمادگي پذيرش حضرت و عدالت او و فداکاري در راه اعتلاي دين را دارند؟ آنچه براي ما مهم است، شناخت وظيفه و حرکت صحيح در جاده انتظار است. ما بايد کردار خود را اصلاح کنيم و در وفاي به عهدي که به خدا بستهايم، ثابت قدم باشيم. حضرت در نامه خود به شيخ مفيد نوشته است: "اگر شيعيان ما، در اجتماع به وفاي عهد خود پايدار باشند، ظهور، به تأخير نميافتد"(احتجاج، ج2، ص600).
نيز براي ظهورش دعاي فراوان بکنيم؛ چرا که فرمودند: "فاکثروا الدعا بتعجيل الفرج؛ براي تعجيل فرج بسيار دعا کنيد".

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آيا امام مهدي وجوود جسماني دارند يا نوراني؟

پاسخ: حضرت وجود جسماني دارند. البته طبق برخي روايات و معارف اسلامي پيشوايان غير از اين بدن جسماني داراي حقايق نوراني هستند. در روايتي از پيامر اكرم(ص) آمده است:"اول چيزي كه خداوند خلق كرد، نور من بود" (بحار الانوار، ج1، ص97)
و نيز فرمود: "اي سلمان! اوصياي من را مي‌شناسي و آن دوازده نفري كه خداوند براي امامت بعد از من انتخاب كرده است؟ گفتم: خدا و رسولش داناترند، فرمود: اي سلمان! خداوند مرا از نور خود خلق كرد و مرا خواند، پس اطاعت كردم. و خلق كرد از نور من علي را پس خواند او را و او اطاعت كرد. و خلق كرد از نور من و علي، نور فاطمه را پس خواند او را و او اطاعت كرد. و خلق كرد از نور من و علي و فاطمه، حسن و حسين را، پس آن دو را خواند و آن دو اطاعت كردند. پس نام گزارد ما را به پنج اسم از اسامي خود: خدا محمود است و من "محمد" خدا عالي است و اين "علي" خدا فاطر است و اين "فاطمه" خدا داراي "احسان" است و اين حسن و خدا "محسن" است و اين حسين. سپس خلق كرد خدا از ما از صلب حسين(نور حسين) نه امام را،چ پس خواند آنان را و آنان اطاعت كردند".(بحار الانوار، ج15، ص9).
البته اين حرف بدين معني نيست كه آنها بدن مادي نداشتند؛ بلكه وقتي خداوند اراده كرد كه در دنيا زندگي كنند، آنان را در صلب حضرت آدم(ع) قرار داد تا اينكه در زمان خاص با بدن مادي به دنيا آيند(بحار الانوار، ج15، ص7). ما با توجه به ادله عقلي و نقلي فراوان، معتقد هستيم حضرت مهدي(عج) در سال 255 هـ.ق به دنيا آمدو بنابراين داراي وجود جسماني است. دليل‌هاي فراواني مانند داستان ولادت و مادر ايشان، غيبت و چگونگي آن، وجود حجت در هر زما در زمين و ... در اين زمينه وجود دارد.

 

پرسش: چطور حضرت مثل يک مرد 40 ساله ظهور مي کند ؟

پاسخ: گويا مراد شما اين است که چگونه ممکن است حوادث روزگار باعث تغيير چهره و شکسته شدن صورت و ناتواني جسمي حضرت نميشود؟ در پاسخ بايد گفت: به نظر ميآيد علت اصلي، خواست و قدرت الهي است. بدين معنا که خداوند از طريق اعجاز و خرق عادت، حالت جواني را در وجود حضرت مهدي(ع) قرار داده است. براي اين مطلب از قرآن ميتوان نمونه آورد.
خداوند در قرآن کريم در سوره بقره آيه 259 داستان بزرگ مردي از بني اسرائيل(گويا عزير بوده است) را ذکر ميکند که بر روستايي عبور ميکرد در حالي که ويران شده و مردمان آن مرده بودند و استخوانهايشان در معابر در حال پوسيده شدن بود. او گفت: خداوند چگونه اينها را زنده ميکند؟ خداوند صد سال او را ميراند و جان حيوان(الاغ) او را نيز گرفت ولي طعام او را به حال خود سالم باقي نگه داشت.
پس از صد سال که دوباره او را زنده کرد به او يادآور شد از بين رفتن و حيات دوباره خود و حيوانش را و سالم نگاه داشتن طعامش را . " فَانْظُرْ إِلى طَعامِكَ وَ شَرابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ "يک غذا حدودا يک هفته سالم ميماند. صد سال 5200 هفته است پس خدا 5200 برابر عمر غذا، آن را سالم و به صورت عادي نگه داشته است. او ميتواند امام را نيز به حالت يک جوان حفظ کند.
البته از لحاظ طبيعي نيز ممکن است، يک فرد بتواند طراوت و جواني خود را حفظ کند اگر بر رموز علمي آگاهي داشته باشد و علم نيز اين امر را ممکن پذير بداند بر اين فرض ، امام چون علم کامل دارد ميتواند از قواعد علمي نيز مدد بگيرد.

 

پرسش: چگونگي زيستن امام مهدي در دوران غيبت را بيان فرماييد. شمائل امام زمان در زمان ظهور چگونه خواهد بود؟

پاسخ: اين سؤال چند بخش دارد:
الف. حضرت در ميان مردم رفت و آمد و از اوضاع آنان خبر دارد و به آنان كمك مي‌كند. البته چون ايشان در پس پرده غيبت هستند(يعني به صورت عادي، شناخته نمي‌شوند). ممكن است مردم ايشان را ببينند ولي او را نشناسند. پس حضرت در ميان مردم است؛ ولي به صورت ناشنانس .
ب. از برخي روايات استفاده مي‌شود كه افرادي بسيار محدود و خاص در خدمت حضرت مي‌باشند و آن بزرگوار را همراهي مي‌كنند. البته از جزئيات اين مسأله آگاهي نداريم.
ج. از روايات مي‌توان استفاده كرد كه حضرت در قيافه مردي چهل ساله ظهور مي‌كنند. آن بزرگوار داراي چهره‌اي گندمگون ، پيشاني بلند، ابرواني كشيده، چشماني درشت وسياه، دندان‌‌هاي براق و گشاده است. در گونه راست ايشان خالي مشكين قرار دارد و اندام آن بزرگوار ميانه است.

 

پرسش: سن حضرت مهدي چقدر است؟

پاسخ: 1ـ بر اساس نظر مشهور در تاريخ ولادت امام زمان(عج)، آن بزرگوار در سال 255 هـ‌.ق به دنيا آمده است. بنابراين اكنون (سال 1426) سن شريف آن عزيز 1171 سال مي‌باشد.

 

پرسش: شمايل حضرت از نظر جسمي و روحي ؟

پاسخ: الف. از روايات مي‌توان استفاده كرد كه حضرت در قيافه مردي چهل ساله ظهور مي‌كنند. آن بزرگوار داراي چهره‌اي گندمگون ، پيشاني بلند، ابرواني كشيده، چشماني درشت وسياه، دندان‌‌هاي براق و گشاده است. در گونه راست ايشان خالي مشكين قرار دارد و اندام آن بزرگوار ميانه است.
ب. بعضى از ويژگى‏هاى آن وجود شريف كه در سخنان معصومين عليهم السلام بيان گرديده، از اين قرار است:
او اهل عبادت و شب زنده دارى، زهد و ساده زيستى، صبر و بردبارى، عدالت و نيكوكارى است. آن حضرت سرآمد همگان در علم و دانش و وجود نازنينش چشمه‏سار بركت و پاكى است. او اهل قيام و جهاد، رهبر جهانى، انقلابىِ بزرگ، منجى نهايى و مصلح موعود بشريّت است. آن وجود نورانى از تبار رسول خداصلى الله وعليه وآله وسلم و از اولاد فاطمه زهراعليهاالسلام و نهمين فرزند از نسل سيدالشهداءعليه‏السلام است كه به هنگام ظهور بر كعبه تكيه زند و پرچم پيامبر را در دست گيرد و با قيام خود دين خدا را زنده و احكام خداوند را در سراسر گيتى جارى كند و جهان را پر از مهربانى و داد گرداند پس از آن كه پر از جور و بيداد شده باشد.( منتخب الاثر، فصل دوم، از ص 239 تا 383).

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: چرا تمام اديان براي قيامت (آخر الزمان ) منتظر يک شخصي هستند ؟

پاسخ: بين ظهور منجي و قيامت ارتباطي نيست و شرط تحقق قيامت، ظهور منجي نمي‌باشد. اگر مراد شما اين است كه چرا در هر دين سخن از منجي شده است و اديان ظهور منجي را امري حتمي و قطعي مي‌دانند؟ بايد گفت: نياز به حضور يك مرد آسماني كه با كمك او بتوان حق را اجرا كرد، عدالت را برقرار نمود و در راه كمال گام برداشت يكي از نياز‌هاي فطري و حقيقي انسان است. خداوند نيز به اين نياز پاسخ مثبت داده است و انبياء و اوصيا را براي هدايت و راهبري مردم برگزيد و وعده داد كه سرانجام حجت من بر زمين مسلط خواهد شد و با اجراي دين و برقراري عدالت، نياز شما بر آورده مي‌شود. در اديان آسماني بر اساس نياز مردم و عنايت خدا سخن از منجي مطرح شده است.
اگر بين منجي و قيامت رابطه‌اي گفته شده است فقط به اين دليل است كه بگويند حتماً او خواهد آمد و بعد از ظهور او، هر زمان كه خداوند اراده كرد قيامت برپا خواهد شد.


 

پرسش: ديدگاه ديگر اديان در مورد منجي چيست؟

پاسخ: با مطالعه در كتاب‌هاي اديان ديگر به خوبي روشن مي‌شود كه در همه آن، سخن مصلح و منجي در آخر الزمان مطرح شده است، و همه‌ اديان پيروان خود را به آمدن او بشارت داده و گفته‌اند: با آمدن او ظلم و تباهي از بين مي‌رود، مردم به سمت حقيقت و راستي هدايت شده و پذيرايي مي‌شوند. او حاكم خواهد شد و مردم را به دين واحد حقيقي ارشاد مي‌كند. عدالت و امنيت در جهان سايه مي‌آفكند. البته هر كدام از اينها منجي را فردي از دين خود مي‌دانند، ولي نقطه مشترك اين است كه او دعوت به حق و عمل به آن مي‌كند و مردم به دست او با حقيقت آشنا مي‌شوند. (ر.ك. ظهور حضرت مهدي(عج) از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان، سيد اسدالله هاشمي شهيدي ـ اديان و مهدويت، محمد بهشتي، دادگستر جهان، ابراهيم اميني). 


 

پرسش: فلسفه ظهور منجي در اديان مختلف چيست؟

پاسخ: حقيقت اصلي ظهور منجي در مذاهب يكي است. در همه اديان منجي و مصلح كسي است كه با ظهورش، مردم خسته از ظلم و بي عدالتي را از چنگال ظالمان نجات مي‌دهد و آرامش و امنيت را همراه با دين واحد و قانون زيبا، براي مردم به ارمغان مي‌آورد. در زمان او ديگر جايي براي زشتي و ظلم نيست.



پرسش: منجي اديان ديگر چه نام دارند ؟ اين منجي ها دنيوي است يا اخروي ؟ و بر نامه آنها چيست ؟ لطفا روايت هم بفرماييد

پاسخ: الف. حقيقت اصلي ظهور منجي در مذاهب يكي است. در همه اديان منجي و مصلح كسي است كه با ظهورش، مردم خسته از ظلم و بي عدالتي را از چنگال ظالمان نجات مي‌دهد و آرامش و امنيت را همراه با دين واحد و قانون زيبا، براي مردم به ارمغان مي‌آورد. در زمان او ديگر جايي براي زشتي و ظلم نيست.
بنابر اين ظهور منجي حادثه‌اي بزرگ مربوط به عالم دنيا مي‌باشد.
ب. در كتاب‌هاي مربوط به مذاهب به نام‌ها و القاب مختلفي بر مي‌خوريم مثلاً:
ـ در مذهب يهود: سرور ميكائيلي، عزير، منحاس، ماشيع؛
ـ در مذهب مسيحيت: مهميد آخر، مسيح، پسر انسان؛
ـ در مكتب زرتشت: سوشيانس؛
ـ در مكتب هندوها: ويشنو، منصور، فرخنده؛
ـ در مكتب بودا: مايتريا، بوداي پنجم؛
ـ در مذهب اسلام: مهدي، قائم؛
ج. امام مهدي(ع) منجي عالم بشريت است. بايد توجه داشت منجي در همه مذاهب منجي بشريت است. او مي‌آيد تا عدالت را در همه‌ي جهان پياده كند و مردمان را تحت دين واحد گرد آورد. و چون هر مذهب و مكتب خود را بر حق مي‌داند لذا منجي جهان را از خود برمي‌شمارد.
ما مسلمانان كه دين اسلام را آخرين دين الهي مي‌دانيم معتقديم امام مهدي(ع) از فرزندان پيامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) مي‌باشد كه با آمدنش عدالت فراگير شده و دين مقدس اسلام در سرتاسر جهان گسترش مي‌يابد. خداوند مي‌فرمايد: « هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(توبه، 33).
و پيامبر(ص) فرمود: مهدي از فرزندان من است خداوند به واسطه او جهان را پر از عدل و داد مي‌كند همانگونه كه پر از ظلم و جوب شده است.
گفتني است با توجه به روايات متعدد و معتبري كه از وجود مقدس پيامبر(ص) درباره ظهور امام مهدي(ع) صادر شده است، عموم مسلمانان ـ چه شيعه و چه اهل سنت ـ معتقد به ظهور آن بزرگوار هستند. حتي عموم اهل سنت همانند شيعه، ايشان را از فرزندان پيامبر و حضرت زهرا(س) مي‌دانند. البته تفاوت مهمي كه ميان شيعه و اهل تسنن است اينكه شيعه معتقد است: امام مهدي(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) است كه در سامرا به دنيا آمده است. اما اهل تسنن معتقد به ولادت ايشان نيستند، بلكه مي‌گويند در آخر الزمان به دنيا مي‌آيد.

 

پرسش: نقش و واکنش ديگر اديان و ملل در ظهور حضرت چيست؟

پاسخ: در روايات نكته خاصي در اين زمينه مطرح نشده است. بلكه آنچه قابل برداشت است اينكه اكثر انسان‌ها با درك حقيقت ظهور، حضرت را پذيرا شده و اعلام پذيرش و حمايت مي‌كنند. ظهور حضرت عيسي(ع) در پذيرش حضرت مهدي(ع) توسط مسيحيان و حتي يهوديان بسيار مؤثر است. هر چند انسان‌هاي دنيا طلب كه ظهور را مخالف منافع مادي و حيواني و دنيوي خود مي‌بينند در مقابل امام عصر(ع) قرار گرفته و به جنگ اقدام مي‌كنند.

 

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آیا در زمان ظهور نیز قرآن ، ترجمه شده و در اختیار مردم قرار می گیرد ؟

پاسخ: در مورد امكان ترجمه قرآن كريم در عصر ظهور به ساير زبان‌ها براي بي‌نيازي از زبان عربي، بايد توجه داشت كه آنچه محور است و زبان وحي به شمار مي‌رود، قرآن عربي و است. در عصر ظهور، حضرت(ع) معارف قرآن را با همه عمق و گستردگي آن در سطح جهاني، بسط و گسترش مي‌دهد و در حقيقت، عصر ظهور ، عصر حاكميت قرآن و توسعه معارف قرآني است.
در اين راستا مسلماً براي مردم جهان كه داراي زبان‌هاي مختلف‌اند مفاهيم قرآن طبق فهم و زبان آنان ترجمه و تفسير خواهد شد تا همگي بتوانند از نور قرآن بهره‌مند گردند و به رشد و تعالي برسند. گرچه ممكن است در اثر گسترش علوم و امكانات در آن زمان، ساير مردم دنيا نيز بتوانند به زبان عربي تسلط يابند و زبان عربي به صورت يك زبان جهاني در كنار ساير زبان‌ها در‌آيد.
به هر حال آنچه مسلم است اين است كه عصر ظهور عصر شكوفايي قرآن است، و اگر چنانچه توسعه و ترويج فرهنگ قرآني در جهان نياز به ترجمه زبان‌هاي مختلف داشته باشد قطعاً حضرت به اين مهم اقدام خواهند نمود. اما روايت خاصي مبني بر انجام ترجمه و يا عدم آن در دست نمي‌باشد.

 

پرسش: آیا نام امام زمان (عج) در قرآن آمده است یا نه ؟ و اگر نیامده به چه دلیل است ؟

پاسخ: خير نام ايشان در قرآن نيامده است؛ علت اين را ما نمي‌دانيم. البته برخي از بزرگان گفته‌اند شايد يكي از علت‌ها اين باشد كه اگر نام حضرت در قرآن ذكر مي‌شد، دشمنان قرآن را تحريف كرده‌ و تغيير مي‌دادند و ما ديگر نمي‌توانستيم به درستي از قرآن استفاده كنيم. خداوند براي آنكه قرآن دچار دست‌كاري و تغيير نشود، نام ائمه(ع) را در قرآن ذكر نكرد. البته آيات متعددي از قرآن مربوط به امام زمان(ع) است؛ از جمله آيه 105 سوره انبياء، آيه 55 سوره نور و آيه 33 سوره توبه.

 

پرسش: چگونه مي توان از طريق قرآن کريم با امام زمان ارتباط برقرار کرد؟

پاسخ: تلاوت قرآن و شركت در جلسات ترجمه و تفسير، كار بسيار خوبي است و روح را جلا مي‌دهد. انسان را با وظايف شرعي خود آشنا مي‌سازد و در سايه عمل به وظايف او را به امام زمان نزديك‌تر مي‌كند. به علاوه مي‌توان براي سلامتي امام زمان قرآن تلاوت كرد يا براي شادي روح مادر بزرگوارشان نرجس خاتون قرآن خواند و با اين راه موجب رضايت خاطر امام عصر(عج) و شامل شدن دعاي خير حضرت در حق شما گردد. اينها همه ارتباط روحي با امام زمان(ع) محسوب مي‌شود و انشاءالله اثرات فراواني در زندگي دارد.

 

پرسش: دين و قران جديد حضرت چيست ؟

پاسخ: با مراجعه به مصادر حديثي روشن ميشود تعبير دين جديد و قرآن جديد در روايات وجود ندارد بلکه تعبيراتي مشاهده ميشود که ممکن است از مجموعه آنها چنين استنباط شود که حضرت دين جديد ميآورد. تعبيراتي مانند "سلطان جديد، امر جديد، قضا جديد، سنة جديدة" البته در برخي احاديث تعبير "کتاب جديد" مطرح شده است. در اين زمينه علما و انديشمندان بزرگوار ما مباحثي مطرح کرده اند که به پاره اي از آنها اشاره ميشود:
الف. مطابق برخي روايات، بخشي از احکام به جهت نبودن شرايط آنها توسط معصومين بيان نشده است و فقط علم آنها نزد اهل بيت(ع) باقي مانده است که در عصر ظهور بيان ميشود.
ب. بخشي از احکام به جهت دور شدن مردم از حقايق دين، مهجور و فراموش ميشود که در عصر ظهور زنده و احيا ميشود.
ج. به علت برخي موانع، برخي از احکام به درستي اجرا نميشود. عصر ظهور دوران اجراي کامل و صحيح احکام است.
د. در عصر ظهور به علت بالا رفتن سطح فکر و آمادگي و قابليت بيشتر معارف ديني، حقايق و معرفتهاي ديني به صورت گسترده در اختيار مردم قرار ميگيرد.
هـ. اسلوب و روشي که امام مهدي(ع) در حکومت داري از آن استفاده ميکند با روشهاي رايج و شناخته شده در نزد مردم متفاوت است.
و. در طول تاريخ، به علت آن که امامت و مديريت معصوم پذيرفته نشد و نا اهلان اختيار حکومت و برطرف کردن نيازهاي فکري و ديني را به عهده گرفتند که نتيجه آن نيز غيبت امام معصوم(ع) را رقم زد، بدعتها و انحرافاتي در دين به وجود آمد که در پارهاي از موارد از مسلمات و ضروريات دين شمرده شد. تلاش فقهاي شيعه به علت مظلوميت و اقليت آنان ره به جايي نبرد. در عصر ظهور بدعتها از بين ميرود.
مجموعه عوامل ياد شده باعث ميشود که دين در عصر ظهور براي مردم به صورت جديد به تصوير در آيد نه اين که دين جديد و قرآن جديد بيايد. امام مهدي(ع) جانشين خاتم الانبيا است. خاتميت پيامبر و دين اسلام از ضروريات تفکر اسلامي است که در جاي خود اثبات شده است.
ناگفته نماند که در زمان ظهور قرآن منسوب به امام علي(ع) نيز ممکن است در اختيار مردم قرار گيرد. اين قرآن از لحاظ متن و محتوا تفاوتي با قرآن فعلي ندارد بلکه شامل تفاسير و شأن نزول و برخي نکات ديگر است که استفاده صحيح از قرآن را ميسر ميکند. ممکن است منظور از کتاب جديد، قرآني باشد که منسوب به امام علي(ع) است.

 

پرسش: سوره ها و آیاتی که مستقیما در مورد ظهور و غیبت و آثار ظهور امام زمان (عج) آمده است ، کدام است ؟

پاسخ: در مورد ظهور: توبه 32و33 ـ فتح 28 ـ صف 8 ـ انبياء 105 ـ نور 55. در مورد غيبت آيه‌اي كه مستقيما دلالت كند نداريم، بلكه با توجه به روايات، مي‌توان به «بقره 3 ـ ملك 30» اشاره كرد.

 

پرسش: علت نيامدن نام حضرت در قران ؟

پاسخ: پيرامون امام زمان(ع) و ظهور او اختلاف و ابهامي نيست. مسلمانان اعم از شيعه و عامه (اهل سنت) ظهور جهاني او را پذيرفتهاند. او را از فرزندان پيامبر(ص) و فاطمه زهرا(س) ميدانند.
پيرامون آن وجود مقدس نقاط مشترک فراواني ميان دو فرقه اصلي مسلمانان وجود دارد. آنچه محل اختلاف است وجود حضرت مهدي(ع) است. شيعيان معتقدند او فرزند امام حسن عسکري(ع) است که در سال 255 هـ.ق به دنيا آمده و زنده است. عامه دو گروه شدند. اکثريت آنان معتقد به ولادت آن بزرگوار نيستند بلکه ميگويند ايشان در آخر الزمان و نزديک ظهور به دنيا ميآيد. گروه کمي از آنان مانند شيعه معتقد به ولادت و حيات امام مهدي(ع) هستند. البته سؤال ميتواند به گونهاي ديگر مطرح شود: چرا نام امام علي(ع) و اهل بيت در قرآن ذکر نشده است که پاسخ به آن مجالي ديگر ميطلبد.

 

پرسش: آيا در قران اشاره اي به حضرت مهدي (ع) شده است ؟ لطفا ايات مربوط را ذکر نماييد ؟

پاسخ: آيات متعددي از قرآن، قابل اشاره به حضرت است، چه از حيث تفسير و چه از حيث تأويل و با كمك روايات. جلد پنجم از كتاب «معجم احاديث امام مهدي» پيرامون آياتي است كه به حضرت و ويژگي‌هاي او اشاره كرده است و بيش از 250 آيه مطرح گرديده است از جمله: توبه /32و33 ـ فتح/28 ـ صف/8 ـ انبياء/105 ـ نور/55 ـ قصص/5 ـ حديد/17 ـ لقمان/20 ـ هود/86 ـ بقره /148 ـ ملك/30.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: گرايش انجمن حجتيه چيست ؟ آيا مشروعيت دارند ؟ برنامه آنها چيست ؟

پاسخ: مطالب ذيل پيرامون انجمن حجتيه از كتاب جريان‌ها و سازمان‌هاي مذهبي و سياسي نوشته رسول جعفريان ص368 تا 378 چاپ انتشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، پاييز 83، استفاده شده است كه با دقت در مطالب زير پاسخ سؤال به طور مشروح روشن مي‌شود.
نام كامل: انجمن خيريه حجتيه مهدويه
در گذشته (زمان رژيم پهلوي) دو خطر عمده دين را تهديد مي‌كرد:
1. حزب توده كه مرام ماركسيسم را ميان جوانان نشر مي‌داد. كه متدينين و ملي‌ها و حتي رژيم پهلوي، همه با آن درگير بودند.
2. خطر بهائيت بود كه فقط متدينين روي آن حساسيت داشته كه پس از شهريور 1320 متوجه شدند؛ آنها در دستگاه پهلوي هم نفوذ كردند كه به مبارزه با آن پرداختند مع ذلك به لحاظ حمايت رژيم پهلوي، بهائيت در سطح بالاي كشور(نخست وزيرو برخي از وزراء و...) نفوذ كردند.
انگيزه تشكيل:
در اين اثنا تشكلي مذهبي از اواسط دهه 30 به هدف مبارزه با بهائيت تهران و ساير شهرستان‌ها پديد آمد. رهبري اين تشكل از سال 1332 در اختيار يك روحاني قرار گرفت كه بجز سوابق حوزوي، در نهضت ملي شدن نفت نيز فعال بود.
اين تشكل كه «انجمن خيريه حجتيه» ناميده شد نه تنها در حوزه مبارزه با بهاييت بلكه در محدوده وسيعتر و حتي بيش از دو دهه در تعميق بسياري از آموزش‌هاي ديني ولي با برداشتي خاص در سطح جامعه مذهبي ايران مؤثر بود.
معرفي مؤسس: انجمن خيريه حجتيه مهدويه به سال 1332 با تلاش حاج شيخ محمود تولايي (مشهور به حلبي) فعاليت خود را آغاز كرد، وي در سال 1280 در شهر مشهد به دنيا آمد....
وي دروس حوزوي خود را نزد اساتيد به نام مشهد خوانده وي افزون بر حضور در دروس خارج اصول فقه به تحصيل دروس معارف الهيه پرداخت كه آثاري از او بجاي مانده است.
كار عمده آقاي حلبي پس از شهريور 1320 تبليغ در قالب منبر بود و در اين كار مهارت و شهرت خاصي بدست آورد تا آنجا كه چندين سخنراني وي از راديو مشهد پخش و بعداً به صورت مجموعه‌اي به چاپ رسيد.
در اوآخر سال 1328 حلبي به همراه جمعي از فعالان مذهبي مشهد و نيز انجمن‌ها و هيئات مذهبي به طور منظم با بهائيان درگير بودند....
مرحوم حلبي در آستانه ملي شدن صنعت نفت به فعاليت‌هاي تبليغي ‌ـ سياسي خود افزود، و پس از آن، در جريان شكستي كه در انتخابات مجلس هجدهم خورد از فعاليت سياسي كناره گرفت و دو سال بعد به تهران آمد و به همان كار خطابه و منبر مشغول شد. وي بخشي از فعاليت خود را به مبارزه با بهائيت اختصاص داد و تا پايان عمر همين مشي را ادامه داد. ايشان در روز جمعه 26/دي ماه/1376 درگذشت و در كنار مزار شيخ صدوق(ابن بابويه) در شهر ري به خاك سپرده شد.
مرحوم حلبي با همكاري جمعي از متدينين ـ كه تحت عنوان هيئت مديره امور انجمن را اداره مي‌كردند ـ تا آغاز پيروزي انقلاب اسلامي به فعاليت فرهنگي برضد فرقه بهائيت اشتغال داشت و به تربيت نيرو براي مقابله با بهائيان و تبليغات آنان اهتمام داشت. انجمن طي 25 سال فعاليت ضمن مبارزه با بهائيت توانست جمع زيادي از نيرو‌هاي جوان را در بسياري از شهر‌ها به خود جذب كند .
انجمن اساسنامه‌اي داشت؛ از جمله مواد اين اساسنامه اين بود كه «انجمن به هيچ وجه در امور سياسي مداخله نخواهد داشت و نيز مسئوليت هر نوع دخالتي را كه در زمينه‌هاي سياسي از طرف افراد منتسب به انجمن صورت گيرد به عهده نخواهد داشت».(قابل ذكر است بعد‌ها از اين شعار دست برداشته و خلاف آن عمل كردند).
اين همان بندي بود كه انقلابيون پيش و پس از انقلاب از آن ناراحت بودند.
زمينه‌هاي فعاليت: انجمن در هر شهر دفتري داشت كه تحت عنوان بيت(بيت امام زمان) شناخته مي‌شد. اين بيت مسئولي داشت و زير نظر وي سه گروه : تدريس، تحقيق و ارشاد فعاليت مي‌كردند:
ـ گروه نخست: آموزش نيرو‌ها در سه مرحله ابتدايي، متوسطه و عالي مي‌پرداختند.
ـ‌ گروه دوم: به دنبال افرادي از مسلمانان بودند كه تحت تأثير بهائي‌ها به آئين آنها گرويده بودند.
ـ گروه سوم: كار ارشاد اين افراد را با شيوه‌هاي خاص خود دنبال مي‌كردند.
سخنراني‌هاي عمومي در محافلي كه بيشتر منازل بود، برگزار مي‌شده و به طور معمول در سالروز تولد امام عصر(ع) نيز جشن‌هاي بزرگي برگزار مي‌شد. بيشتر افرادي كه از بهائيت برمي‌گشتند، توبه نامه و تبرا نامه‌اي مي‌نوشتند كه متن بسياري از آنها در يك مجموعه در كتابخانه آستان قدس نگهداري مي‌شود.
وضعيت بعد از انقلاب اسلامي: به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي كه به نوعي پيروزي مذهبي‌هاي سياسي بود، انجمن به موضع انفعال افتاد و نيروهاي تربيت شده در انجمن در سطوح مختلف پس از انقلاب به سه دسته تقسيم شدند:
1. برخي به انقلاب اسلامي پيوستند؛
2. برخي در برابر انقلاب بي تفاوت ماندند؛
3. برخي به انتقاد از انقلاب پرداخته و به صف مخالفان ـ از نوع ديندار ـ پيوستند. ..
انجمن چندي پيش از پيروزي انقلاب اسلامي، يعني در شهريور 1357 مواضع خود را در ارتباط با سياست تغيير داده شروع به همراهي انقلاب كرد. (از جمله مواضع قبل از انقلاب اين گروه: انقلاب امر ناممكن است مگر آنكه وابسته به يك قدرت خارجي باشد ... همچنين مي‌گفتند چه كسي مسئول خون‌هاي ريخته شده در جريان 15 خرداد 1342 و بعد از آن مي‌باشد؟)
پس از انقلاب از سوي برخي از رهبران انقلاب، انجمن به عنوان يك عنصر خطرناك معرفي شده و براي جلوگيري از نفوذ آن در مراكز، تبليغات وسيعي بر ضد آنان شد،و به مرور به حذف شمار زيادي از چهره‌هاي مذهبي با سابقه منجر شد. طبعا برخي از سوابق برخورد‌هاي منفي رهبران انجمن با جريان انقلاب به عنوان يك تجربه براي موضع گيري عليه آنان مورد استفاده قرار گرفت. براي نمونه، امام خميني رحمت الله عليه كه در روزگاري آقاي حلبي را تاييد مي‌كرد در سال‌هاي پيش از انقلاب به تدريج نسبت به حركت انجمن بدبين شده و حمايت خود را قطع كرد.
آقاي گرامي ـ فردي كه اخبار داخلي ايران را براي نجف مي‌نوشته است ـ نامه‌اي در اين باره به امام نوشته كه پاسخ امام (ره) اين بوده است: «از وقتي كه مطلع شدم، ديگر تأييدي نكردم».
واين جهت‌گيري‌ها ادامه پيدا كرد تا سر انجام در اثر بروز انحرافاتي(از قبيل كج انديشي نسبت به خون شهيدان و شهيد ندانستن كشته‌هاي جنگ تحميلي و اينكه بايد بگذاريم گناه زياد شود تا آقا امام عصر(ع) ظهور كند و ...) در ميان برخي از افراد انجمن، امام خميني(ره) در سخنراني عيد فطر سال 1362 بدون تصريح به نام انجمن، هشدارهاي تكان‌دهنده دادند و در ضمن از ايشان خواسته شده كه انحرافات خود را كنار بگذارند.
انجمن در سال 1362 رسما تعطيلي خود را اعلام كرد و ضمن آن توضيح داد كه چون خود را مصداق سخنان رهبر انقلاب نمي‌داند انجمن را تعطيل مي‌كند و بدين ترتيب انجمن منحل شد. (روزنامه اطلاعات چهارشنبه 22 تيرماه 1362 ش).
براي اطلاع بيشتر از وضعيت انجمن مي‌توانيد كتاب «جريان‌ها و سازمان‌هاي مذهبي سياسي، نوشته رسول جعفريان، ص368 تا 378 چاپ انشارات مركز اسناد انقلاب اسلامي، پاييز 83) مراجعه شود.
از مطالب گذشته پاسخ سؤال خواننده محترم روشن مي‌شود كه : انجمن در ابتدا با گرايش مذهبي و مبارزه با بهائيت تاسيس و شروع به فعاليت نموده ولكن در سير كار گرفتار انحرافاتي شدند كه با موضع گيري سران انقلاب به ويژه رهبر كبير انقلاب به انحلال انجمن منتهي شد و از اينجا پي به عدم مشروعيت آنان مي‌بريم.
و از لابلاي مطالب و موضع‌گيري‌هاي امام خميني نيز پي مي‌بريم نه تنها اين گروه با امام زمان ارتباطي نداشته بلكه برخي مواضع ايشان مخالف با ايده و هدف ظهور انقلاب جهاني حضرت بقية الله مي‌باشد.

 

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آيا ما احاديثي از امام مهدي داريم؟

پاسخ: سخنان امام عصر(ع) به دو صورت به ما رسيده است: 1. توقيعات؛ 2. ملاقات؛
1. توقيعات: توقيع؛ يعني، نامه‌اي كه امام به فردي مي‌نوشتند. در اين رابطه گفتني است امام زمان(ع) دو نوع غيبت دارند: غيبت صغرا و غيبت كبرا. در غيبت صغرا امام، چهار نايب خاص داشتند كه آنها رابط بين امام و مردم بودند؛ يعني، نامه و سؤالات مردم را به امام مي‌رساندند و جواب آن را از او گرفته و به افراد مي‌دادند. غيبت صغرا 69 سال طول كشيد (260-329 هـ)، در اين مدت نامه‌هاي فراواني شامل سخنان و پيام‌هاي امام به شيعيان صادر شد. تعدادي از اين نامه‌ها يا به اصطلاح توقيعات، در كتاب‌هاي حديثي(مانند كتاب كمال الدين شيخ صدوق، غيبت شيخ طوسي، بحار الانوار و ...) آمده است.
2. ملاقات: بخش ديگري از سخنان امام زمان(ع) به صورت شفاهي و در ملاقات و ديدار با آن حضرت شنيده شده و در كتاب‌ها نقل شده است.

البته اكنون ما در حال غيبت به سر مي‌بريم و قرار نيست كسي به محضر آن عزيز برسد، مگر اينكه به طور استثناء چنين سعادتي براي كسي اتفاق بيفتد. بنابراين نبايد ادعاي ملاقات را به سادگي و از هر كس پذيرفت. به علاوه در زمان غيبت كبرا چون امام نايب خاص ندارد، بنابراين به وسيله كسي پيام نمي‌فرستد. به همين جهت در حال حاضر اگر كسي ادعاي نقل قول از طرف امام بنمايد، ما نبايد آن را بپذيريم.
با توضيح بالا معلوم شد اكثر سخنان نقل شده از آن حضرت، چيز‌هايي است كه در توقيعات آمده است و تعداد كمي نيز حاصل ملاقات‌ها مي‌باشد(به خصوص ملاقات‌هايي كه در غيبت صغرا اتفاق افتاده است).
اين نكته را هم نبايد فراموش كرد كه سخنان نقل شده از امام زمان(ع) مانند ساير احاديث، بعضي داراي سند و مدرك قوي بوده و قابل اعتماد است و بعضي سند معتبري ندارد؛ لذا چندان نمي‌توان آنها را معيار عمل قرار داد.



 

پرسش: ابن بابويه کيست ؟ و چه کتابهاي در رابطه با حضرت نوشت ؟

پاسخ: ابوجعفر محمد بن علي بن حسين بن بابويه قمي معروف به شيخ صدوق(ره) از علماي بزرگ جهان اسلام است. وي در تاريخ 311 هـ.ق از دنيا رفت و در شهر ري مدفون شد.
يکي از کتابهاي مهم وي "کمال الدين و تمام النعمه" در زمينه مهدويت است. اين کتاب از ديدگاه مکتب تشيع در موضوع غيبت و طول عمر حضرت مهدي(عج) و نيز راجع به غيبت برخي از انبياء(ع) است.
ابن بابويه درباره تاليف کتاب "کمال الدين و تمام النعمه" مينويسد: انگيزه من در تأليف کتاب آن بود که چون آرزويم در زيارت علي بن موس الرضا(ع) برآورده شد به نيشابور برگشتم و در آنجا آقامت گزيدم. ديدم بيشتر شيعياني که به نزد من آمد و شد دارند، در امر غيبت حيران بوده درباره امام زمان(ع) شبهه دارند، حتي عدهاي از راه راست منحرف گشته و به رأي و قياس روي آوردهاند. پس با استمداد از اخبار وارده از پيامبر اکرم و ائمه اطهار(ع) تلاش خود را در ارشاد ايشان به کار بستم تا آنها را به درستي دلالت کنم.
تا اينکه شيخي از اهل فضل و علم و شرف (شيخ نجم الدين محمد بن حسن قمي)، از بخارا بر ما وارد شد. من به جهت آنکه وي ديندار و خوش فکر و راست کردار بود، از دير زمان آرزوي ملآقات او را داشتم و مشتاق ديدارش بودم.
پدرم از جد او محمد بن احمد بن علي بن صلت روايت ميکرد و علم و عمل و زهد و فضلش را ميستود.
پس چون خدا مرا به اين شيخ رسانيد او را سپاس گفتم که ديدارش را نصيبم ساخت و به برادرياش مرا گرامي داشت و دوستي و صفايش را به من ارزاني فرمود.
يک روز برايم سخن ميگفت، کلامي از يکي از فيلسوفان بزرگ بخارا نقل کرد که آن کلام، او را در مورد قائم(ع) حيران ساخته، و به واسطه طول غيبتش و انقطاع اخبارش، او را به شک و ترديد انداخته بود!! پس من فصولي در اثبات وجود آن حضرت بيان کرده و اخباري از پيامبر اکرم و ائمه اطهار(ع) در غيبت آن امام روايت کردم. او بدان اخبار آرامش يافت و شک و ترديد و شبهه از قلبش زايل شد. از من درخواست کرد که در اين موضوع کتابي برايش تاليف کنم. من نيز درخواست او را پذيرفتم و به او وعده دادم که هرگاه خداوند وسايل مراجعتم را به محل استقرار و وطنم(شهر ري) فراهم کند، به گرد آوري آنچه خواسته است اقدام نمايم.
در اين ميان شبي درباره آنچه در شهر ري باز گذاشته بودم انديشيدم که ناگاه خواب بر من غلبه کرد و در خواب ديدم گويا در مکه هستم و به گرد بيت الله الحرام طواف ميکنم در دور هفتم به حجر الاسود رسيدم، آن را استلام کردم و اين دعار خواندم: امانتي اديتها و ميثاقي تعاهدته لتشهد لي بالموافاة" " اين امانت من است که آن را تاديه ميکنم و پيمان من است که آن را تعاهد ميکند تا به اداي آن گواهي دهي".
آن گاه مولايما صاحب الزمان(ع) را ديدم که بر در خانه کعبه ايستاده است، من با دلي مشغول و حالي پريشان به ايشان نزديک شدم، آن حضرت در چهره من نگريست و از درون دانست. بر او سلام کردم و او پاسخم را داد.
سپس فرمود: "لم لا تصنف کتابا في الغيبة حتي تکفي ما قد همک؟" فقلت له: يابن رسول الله قد صنفت في الغيبة اشياء. فقال عليه السلام: ليس علي ذلک السبيل، آمرک ان تصنيف الان کتابا في الغيبه و اذکر فيه غيبات الانبياء عليهم السلام ثم مضي صلوات الله عليه"؛ " چرا در باب غيبت کتابي تاليف نميکني تا اندوهت را زايل سازد؟ عرض کردم: اي فرزند رسول خدا درباره غيبت پيشتر رسالههايي تاليف کردهام. فرمود: نه به آن طريق، اکنون تو را امر ميکنم که درباره غيبت کتابي تاليف کني و غيبت انبياء را در آن بازگويي، آن گاه آن حضرت(ع) تشريف برند.
من از خواب برخواستم و تا طلوع فجر به دعا و گريه و درد و دل و شکوه نمودن پرداختم. چون صبح دميد تاليف اين کتاب را آغاز کردم.(کتاب کمال الدين و تمام النعمه، ص4-7). 


 

پرسش: اعتبار و صحت کتاب هايي که در مورد حضرت نوشته مي شود در چه حدي است؟

پاسخ: كتاب‌هايي كه در مورد امام زمان(ع) نوشته شده است، مانند ساير كتاب‌ها ضعيف و قوي و درست و نادرست دارد. به طور كلي نمي‌توان گفت همه درست يا نادرست است؛ بلكه مطالبي كه در اين كتاب‌ها مي‌آيد مقداري درست بوده و از آيات و روايات معتبر استفاده شده است. مقداري نيز روايات ضعيف دارد و قابل اعتماد نيست. تعدادي هم صرف ادعا است ودليلي ندارد. بنابراين كتابي كه در مورد قبل يا بعد از ظهور نوشته مي‌شود معمولا صحيح است، اما نه همه آنها. لذا بايد در مطالعه كتاب‌ها دقت كرد، و از نوشته‌هاي افراد سرشناس استفاده كرد. 


 

پرسش: با توجه به روايات جعلي چطور روايت صحيح شناخته مي شوند ؟

پاسخ: براي شناخت روايات صحيح از غير صحيح ـ چه در مورد روايات باب مهدويت و چه در ساير مباحث، مانند فقه ـ روشهاي علمي و عقلايي وجود دارد که به علم رجال و درايه معروف است. مجتهد به کمک اين علم در مييابد چگونه ميتوان اعتبار يک روايت را به دست آورد.



پرسش: در رابطه با زمينه سازي ظهور و فتنه هاي آخر الزمان لطف فرماييد چند کتاب معرفي نماييد .

پاسخ: بعضي بر اين باورند كه بين فراواني ظلم و ستم با ظهور امام زمان(ع)، رابطه‌اي تمام وجود دارد، به نحوي كه ظهور، زماني است كه ظلم و ستم فراگير شده باشد. پس هر چه ظلم بيشتر شود، ظهور نزديك‌تر مي‌گردد و لذا حق طلبي و اصلاح، امري بر خلاف ظهور، و جرياني مخالف فرج امام زمان(ع) است، در حالي كه فراواني ظلم و ستم، نه يكي از علايم ظهور است(با توجه به روايات علايم ظهور) و نه يكي از شرايط آن (با توجه به بحث شرايط ظهور). نهايت حرفي كه مي‌توان زد، اين است كه ظهور امام زمان(ع) با فراگيري ظلم و ستم، مقارن است. بنابراين، شرط قرار دادن ظلم براي ظهور، امر صحيحي نيست. براي درك كامل مطلب توجه به چند نكته لازم است:
الف. اين كه بين سرنوشت انسان‌ها و اعمال اختياري آنان رابطه است، جاي هيچ ترديدي نيست. هم آدمي وجود اين رابطه را در زندگي خود مشاهده مي‌كند و هم در قرآن كريم بر اين مطلب تاكيد شده است. قرآن، هم آينده‌ي هر شخص را در دست خودش مي‌داند ـ « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»(نجم، 39) ـ و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملكرد مردم پيوند زده است ـ « إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد، 11) ـ يعني تعيين سرنوشت جامعه، به خوبي يا بدي، در دست مردمان آن جامعه است. اسلام، از انسان مي‌خواهد كه درباره مسائل اجتماعي ساكت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراري عدالت بايستد و حتي در اين راه، به پيكار و مبارزه برخيزد: « أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ*الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ... »(حج، 39-40) و كوتاهي در اين زمينه را نمي‌پذيرد و مؤاخذه مي‌كند: « وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ....»(نساء، 75).
بر همين اساس، امر به معروف و نهي از منكر، از واجبات دين شمرده شده است و خداوند به اجري اين دو فرضه‌ي بزرگ، امر كرده است:« وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(آل عمران، 104).
ب. به طور كلي، هيچ گاه يك آموزه دين نمي‌تواند نافي و برخلاف ساير آموزه‌هاي دين باشد و الا اين، خود، نشانه باطل بودن آن دين است. لذا يكي از ويژگي‌هاي قرآن، عدم اختلاف در آن است.
از اين رو معنا ندارد كه خداوند در آيات متعدد، مردم را امر به توبه و ترك گناه بكند و در جايي ديگر براي تحقق وعده‌ي خدا(ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دين كه امر به توحيد و يكتاپرستي شده است، معنا ندارد كه بخشي از دين، شرك را تأييد كند و بپذيرد!
ج. پر شدن زمين از ظلم و ستم، هرگز به معناي آن نيست كه همه افراد بايد اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و كردارشان بر اساس ظلم و ستم بر يكديگر و افساد جامعه باشد. بلكه ممكن است عده‌اي ظلم كنند و ظلم آنان، نقاط فراواني از زمين را بگيرد و در همه جا گسترده شود. آيا براي آن كه يك اتاق مملو از دود سيگار شود، بايد همه افراد داخل اتاق سيگار بكشند؟ در زمان حاكميت فرعون، ظلم و بي عدالتي فراوان بود و خداوند در آيات متعدد قرآني، به آن اشاره دارد، ولي در فرمايش قرآن اين نيست كه همه ظالم بودند، بلكه ظلم زياد بود. خداوند مي‌فرمايد: « وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ ...»(بقره، 49) علاوه بر اين كه فراگيري ظلم، امري نسبي و كنايي است و مراد از آن، شيوع ظلم است، به گونه‌اي كه جريان عدالت به چشم نمي‌آيد. نه اين كه هيچ عدالتي نباشد.
د. در اين كه قيام حضرت، بدون يار و ياور تحقق پذير نيست، نبايد ترديد كرد. آيات و روايات نيز به وجود ياوران اشاره دارد. ياري كردن، يعني حركت براي اجراي برنامه‌ها و اهداف انقلاب، و تبليغات آن هاميان مردم. ياوران مردم را با انقلاب آشنا و همراه مي‌كنند و در حين انقلاب انواع فداكاري‌ها را انجام مي‌دهند و بعد از انقلاب، از هيچ تلاشي فروگذاري نمي‌كنند. چنين افرادي وقتي مي‌توانند موفق باشند كه خود را همرنگ انقلاب و رهبر كرده باشند تا مردم جلوه‌هاي انقلاب را در رفتار آنان ببينند و بپذيرند. آيا حركت در مسير گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان(ع) سوق مي‌دهد؟ بر همين اساس، خداوند بر ايمان و عمل صالح تكيه دارد: «ما در زبور، بعد از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان صالح ارث مي‌برند»(انبياء، 105) و در جاي ديگر مي‌گويد: «وعده داده است خدا به كساني از شما كه ايمان آورده‌اند، و عمل صالح انجام داده‌اند، اين كه خلافت زمين را به آنان واگذارد...»(نور، 55) شرط تحقق انقلاب مهدي(ع) اين است كه ايمان و عمل صالح در پرونده‌ي افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.
پيامبر فرمود: «كونوا دعاة الناس بغير بألسنتكم؛ دعوت كننده مردم باشيد به غير زبان‌تان». امام صادق(ع) فرمود: «زينت براي ما باشيد نه مايه آبروريزي». آيا گناه و ظلم، دعوت به مهدي است و مايه زينت و افتخار ائمه؟
هـ . وظيفه انسان حركت به طرف كمال و كسب آن از طريق عبوديت و بندگي است. عبوديت و بندگي نيز جز در پرتو عمل به تكاليف الهي كه وظايف فردي و اجتماعي انسان را در بر دارد، امكان پذير نيست. خداوند در سوره عصر مي‌فرمايد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* وَ الْعَصْرِ ...؛ تنها كساني كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند و هم ديگر را سفارش به حق و راستي بكنند از خسران و ضرر به دورند». خداوند از انسان مي‌خواهد در گناه نماند و به سوي او رجوع كند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ؛ اي كساني كه ايمان آورديد! توبه كنيد، همگي، توبه‌اي خالص». (تحريم، 8).
كوتاه سخن آن كه خداوند انسان را در تعيين سرنوشت خود و جامعه، داراي تأثير مي‌داند و از او مي‌خواهد براي اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنين نگرشي، وعده ظهور را مطرح مي‌كند. بنابراين انتظار منجي، به معناي صحيح آن، نه سكوت و تن دادن به ظلم است و نه كمك به فراگير شدن ظلم، بلكه بايد خواستار ظهور باشد و در اين راه، تمام تلاش خود را به كار گيرد و اگر در اين مسير، نياز به تشكيلات و حكومتي است كه حركت براي زمينه سازي را سامان دهد، براي تشكيل آن اقدام كند. طبيعي است كه ظالمان و مفسدان نيز بيكار نخواهند نشست و به مقابله برمي‌خيزند. لذا جبهه ظلم، در نهايت درجه ظلم حركت مي‌كند و جبهه حق به اوج تلاش مي‌رسد و در اين زمان است كه خداوند به مدد انسان‌هاي حق طلب مي‌آيد و با ظهور مهدي عزيز(ع) كار ظالمان را يك سره مي‌كند.

 

پرسش: در کدام کتاب سخنان امام مهدي مطرح شده است؟

پاسخ: براي مطالعه سخنان گهربار امام عصر(عج) مي‌توانيد به كتاب‌هاي زير مراجعه كنيد:
1. صحيفه سجاديه، كريمي جهرمي؛
2. پيام‌هاي امام زمان، لنگرودي؛
3. جلوه نگار، احمد حيدري؛
4. نشاني از امام غايب، مهدي ركني؛
5. فرمايشات حضرت بقية الله، خادمي شيرازي؛
6. شرح چهل حديث از حضرت مهدي(عج)، علي اصغر رضواني.




پرسش: کتابهاي خوب - معتبر و مفيد در مورد امام زمان معرفي کنيد؟

پاسخ: كتاب در مورد امام عصر(عج) زياد است و اكثر شان هم خيلي خوب و مفيد است كه البته برخي از آنها براي عموم نوشته شده و برخي ديگر براي قشرهاي خاص بر اساس سطح علم و دانش شان . در اين جا چند كتاب كه براي عموم نوشته شده معرفي مي گردد :
1. نگين آفرينش حائري پور ـ بالا دستيان ـ يوسفيان
2. شناخت هستي(زندگي) بخش شفيعي سروستاني
3. مهدي تجسم اميد و نجات حيدري
4. عصر زندگي حکيمي
5. دادگستر جهان اميني

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آيا امام شهيد مي شوند ؟ و در اين صورت چگونه مطابق عدل و داد مي باشد؟

پاسخ: در مورد پايان زندگي حضرت به درستي نمي توان سخن گفت، روايتي که در آن سخن از شهادت حضرت به دست يک زن به ميان آمده، هم ضعف سند دارد و هم اضطراب در متن و هم اينکه در متون شيعه وارد نشده است. برخي به سخن امام حسن مجتبي(ع) (که فرمود: نيست از ما ائمه مگر اينکه يا مسموم مي شود يا مقتول)، استناد کرده و گفته اند: حضرت در نهايت به شهادت مي رسد؛ ولي کيفيت آن روشن نيست. در برخي روايات نيز سخن از رحلت آمده است. در توجيه روايت امام حسن(ع) گفته شده است: اين روايت مي تواند مربوط به زمان حاکميت بني اميه و بني عباس باشد که به ائمه(ع) سخت مي گرفتند. بنا بر اين نمي توان به روشني در اين باره اظهار نظر کرد.
هنگام رحلت امام زمان(ع) بنا بر روايات، امام حسين(ع) رجعت کرده و حکومت عدل را رهبري مي‌كند و تا زماني که خداوند اراده کند زندگي انسان ها ادامه مي‌يابد و يكي از امامان پيشوايي مردم را بر عهده خواهد داشت.
البته بر فرض پذيرش قول به شهادت، عدل و داد زير سؤال نمي‌رود. معناي اجراي كامل و گسترده عدل اين نيست كه هيچ خطا و اشتباهي در دوران ظهور از سوي مردم رخ نمي‌دهد، زيرا مردم داراي اختيارند و ممكن است فردي مرتكب كار خطايي شود؛ بلكه مراد اين است كه هر كس مرتكب تجاوز و خطا شد، كيفر آن را نيز مي‌بيند بنابراين، اگر فردي حضرت را به شهادت رساند به وسيله امام بعدي به كيفر كار خود مي‌رسد.


 

پرسش: آيا با ظهور امام زمان دنيا و جهان به پايان مي رسد و انسان از دنيا محروم مي شود و امام زمان (عج) فرد پايان دنياست ؟ تو ضيح دهيد.

پاسخ: اين باور صحيح نيست به دلايل و شواهد زير:
ـ آياتي در قرآن دلالت دارد كه حكومت روي زمين بدست مؤمنين و مستضعفين و صالحين تشكيل و اداره مي‌شود و هدف اصلي از خلقت كه ايجاد عبوديت خالص در سطح كل جامعه است تحقق پيدا مي‌كند و در رأس حكومت حضرت ولي عصر(ع) قرار دارند. و خداوند در آيه 5 سوره قصص مي‌فرمايد: « وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ».
ـ همچنين روايات بسياري درباره تشكيل حكومت عدل الهي جهاني توسط حضرت مهدي(ع) از ائمه اطهار(ع) رسيده است كه همه حكايت از اين دارد كه تاريخ با ظهور حضرت تازه شروع و آغاز مي‌شود نه به پايان برسد، و شايد برخي ظهور را با قيامت خلط كرده باشند.
... قال رسول الله(ص) في حديث عن الله عزوجل يقول في آخره عن المهدي(ع): و لانصرنه بجندي و لامدنه بملائكتي حتي يعلن دعوتي و يجمع الخلق علي توحيدي، ثم لاديمن ملكه و لاداولن الايام بين اوليائي الي يوم القيامة؛ در آخر حديث طولاني پيامبر(ص) فرمودند: خداوند فرموده: امام مهدي(ع) را با لشگريان خود ياريش مي‌كنم و با فرشتگانم به او مدد مي‌رسانم تا آنكه دعوتم را آشكار كند و مردمان را بر توحيد و خداپرستي گرد آورد. سپس ملكش(حكومتش) را تداوم بخشم و روزگار را در اختيار اولياي خود قرار دهد تا روز قيامت فرارسد.
بنابراين با ظهور امام زمان(ع) نه تنها دنيا به پايان نرسيده بلكه شروع حكومت عدل جهاني است كه خداوند وعده آن را به مردم داده است.

 

پرسش: آيا بعد از ظهور و رجعت انسانها دوباره به سمت انحراف و گناه مي روند و هنگام قيامت کافر و مشرک وجود دارد؟

پاسخ: با توجه به اين كه انسان‌ها در زمان ظهور و پس از آن نيز، داراي اختيار بوده و اعمال و رفتار خود را بر اساس اختيار و انتخاب خود انجام مي‌دهند، بنابراين ممكن است برخي دچار خطا و اشتباه شده و گرفتار گناه شوند. البته چون عدالت در جهان حكم فرماست، اگر فردي گناهي مرتكب شد كه بايد مورد مجازات قرار گيرد به مجازات خواهد رسيد. اما اين به معناي برقراري دوباره شرك و كفر و انحراف در جامعه نيست بلكه، حكومت عدل الهي تا پايان عمر دنيا باقي مي‌ماند و به دنبال آن قيامت بر پا مي‌شود.

 

پرسش: پايان زندگي امام مهدي چگونه خواهد بود؟ آيا با مرگ حضرت دنيا پايان يافته است و قيامت مي شود؟

پاسخ: در مورد پايان زندگي حضرت به درستي نمي توان سخن گفت، روايتي که در آن سخن از شهادت حضرت به دست يک زن به ميان آمده، هم ضعف سند دارد و هم اضطراب در متن و هم اينکه در متون شيعه وارد نشده است. برخي به سخن امام حسن مجتبي(ع) (که فرمود: نيست از ما ائمه مگر اينکه يا مسموم مي شود يا مقتول)، استناد کرده و گفته اند: حضرت در نهايت به شهادت مي رسد؛ ولي کيفيت آن روشن نيست. در برخي روايات نيز سخن از رحلت آمده است. در توجيه روايت امام حسن(ع) گفته شده است: اين روايت مي تواند مربوط به زمان حاکميت بني اميه و بني عباس باشد که به ائمه(ع) سخت مي گرفتند. بنا بر اين نمي توان به روشني در اين باره اظهار نظر کرد.
هنگام رحلت امام زمان(ع) بنا بر روايات، امام حسين(ع) رجعت کرده و حکومت عدل را رهبري مي‌كند و تا زماني که خداوند اراده کند زندگي انسان ها ادامه مي‌يابد و يكي از امامان پيشوايي مردم را بر عهده خواهد داشت

 

پرسش: هنگام رحلت امام زمان (عج) چه کسی او را غسل داده و کفن می کنند ، با توجه به اینکه معصوم را فقط معصوم غسل و کفن می دهد ؟

پاسخ: امام صادق(ع) در تبيين يكي از مفاهيم آيه «ثم رددنالكم الكرة عليهم» مي‌فرمايد: مراد زنده شدن دوباره امام حسين(ع) و هفتاد نفر از اصحابش در عصر امام زمان(ع) است ... وقتي رحلت امام عصر(ع) فرا رسيد، امام حسين متولي غسل و كفن و حنوط و دفن ايشان مي‌شود و هرگز غير از وصي، وصي را تجهيز و آماده خاك سپاري نمي‌كند.(بحار الانوار، ج51، ص56،ح46) در ادامه روايت آمده است كه بعد از امام مهدي(ع) امام حسين(ع) حكومت عدل الهي را رهبري مي‌كند.



پرسش: وضعيت جهان پس از ظهور امام زمان چگونه خواهد بود؟ حکومت ايشان چگونه است؟

پاسخ: در مورد نحوه حكومت امام زمان(عج) به طور جزئي و موردي نمي‌توان سخني گفت كه دقيقا اركان حكومت، نحوه اداره جهان و قواي موجود در نظام چگونه خواهد بود، اما از روايات استفاده مي‌شود كه كل جهان تحت حكومت امام خواهد بود و حكومت واحد جهاني با يك بينش كه همان اسلام است اداره خواهد شد و در نقاط مختلف دنيا ياران امام حكومت را به دست خواهند گرفت، آنان دستورات لازم را از امام گرفته و با فرمان و راهنمايي ايشان مردم را هدايت و رهبري خواهند كرد. همه مردم دنيا امتي واحده خواهند شد و ... بنابراين طبيعي است كه مرزهاي سياسي كنوني ـ كه ساخته دست سياستمداران و گاهي ظالمان و كشور گشايان بوده بي معنا گردد و مردم دنيا مانند برادر ديني و اهل يك كشور، در همه جا كرامت و ارزش داشته و بيگانه و غير بومي محسوب نشوند.
خداوند در سوره توبه آيه 33 و در سوره فتح آيه 28 و در سوره صف آيه 8 بشارت داده است كه دين اسلام، بر همه اديان غلبه مي‌كند. مراد از اين غلبه برتري ظاهري است، بدين معنا كه دين اسلام بر جهان سيطره مي‌يابد كه بنابرروايات اين برتري در زمان امام مهدي(عج) خواهد بود. قرآن در آيه 55 سوره نور نيز وعده حكومت اسلامي را بر زمين مي‌دهد كه بنابر روايات اين حاكميت در زمان امام مهدي(عج) اتفاق مي‌افتد. امام باقر(ع) درباره‌ آيه "الذين ان مكناهم..." فرمود: "اين آيه براي آل محمد(ص) مهدي و اصحاب او است. مشرق‌ها و مغرب‌هاي زمين (كل زمين) را در اختيار آنها قرار مي‌دهد و دين را ظاهر مي‌كند.(منتخب الاثر، فصل 7، باب1).




پرسش: وضعيت جهان و انسان ها پس از مرگ امام مهدي چگونه خواهد بود؟ آيا زمين خالي از حجت خواهد شد؟

پاسخ: هنگام رحلت امام زمان(ع) بنا بر روايات امام حسين(ع) رجعت کرده و حکومت عدل را سرپرستي مي کند. و تا زماني که خداوند اراده کند، زندگي انسان ها ادامه مي‌يابد و يكي از امامان پيشوايي مردم را برعهده دارد.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آيا قيام حضرت به حکومت واحد جهاني مي انجامد ؟

پاسخ: انسان موجودي انتخابگر است که در سايه حرکت اختياري خود، به رشد و کمال رسيده و به هدف از خلقت خود نايل خواهد گردد. او موجودي اجتماعي است که بروز، شکوفايي و تعالي برخي استعدادها و کمالات او در جامعه تحقق مييابد. از اين رو نياز به جامعهاي سالم و مدينهاي فاضله است تا آدمي در بستر آن به حرکت تکاملي بپردازد. و چون جوامع کوچک انساني به يک ديگر پيوند خورده و جامعه جهاني را شکل دادهاند و از آن به دهکده کوچک جهاني ياد ميکنند، از اين رو محيط مناسب رشد براي عموم انسانها زماني است که اين جامعه جهاني حرکتي مناسب و هماهنگ در کل زير مجموعهها داشته باشد. پس قانوني کامل و فراگير لازم است. نقص معرفت بشري از يک سو، و توجه به برخي ملاحظات شخصي و گروهي از سوي ديگر و وجود اميال و گرايشهاي مادي از سوي سوم باعث ميشود انسان نتواند قانون جامع و کامل را پي ريزي کند. بر اين اساس بر خداوند آگاه به همه ابعاد وجودي انسان و عاري از هر ملاحظه و ميل است که اين نياز بشري را پاسخ گويد. بعثت انبيا و در رأس آنها بعثت خاتم الانبيا پيامبر اسلام(ص) به اين مهم پاسخ داد تا قانون مناسب در اختيار بشر قرار گيرد و طبق آيه " الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً"(مائده، 3)
کاملترين قانون و معرفت در دسترس انسانها قرار گرفت.قانون به تنهايي ضامن ايجاد جامعه سالم نيست و لذا تا کنون چنين جامعهاي محقق نشده است. با توجه به برداشتهاي مختلف از اين قانون(به علت نقص و درجات عقل و علم) از طرفي و حرکت رو به رشد انسانها از سوي ديگر، نياز به معلم عالم (به علم الهي) و معصوم (از هر خطا) ميباشد تا به تبيين وتعليم قانون الهي بپردازد و متناسب با نياز جامعه انسان آن را به درستي تفسير کند تا قانون و دين قابل استفاده در زندگي باشد. به علاوه روح انسان که گوهر شرافت و شخصيت او است نيازمندهايي داشته و در معرض آفات و بيماريها است. براي روح نيز همچون جسم نياز به متخصص است تا در سايه تخصص و راهنمايي او، روح بتواند حرکت تعالي خود را به انجام رساند. پس علاوه بر معلم به مربي و تزکيه کننده نيز لازم است. از اين رو خداوند وظيفه تبيين و تزکيه را بر دوش انبيا قرار داد تا علاوه بر تلاوت و ابلاغ وحي به اين دو مهم همت گمارند: "لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ"؛(آل عمران/164) با رحلت خاتم الانبيا اين دو وظيفه مهم به عهده اوصيا و ائمه معصومين قرار گرفت. بنابراين غدير، پاسخي ديگر به نياز انسان بود، قانون و معلم معصوم در کنار يکديگر نيز موجب پيدايش مدينه فاضله نيست چنانکه تا کنون محقق نشده است. بايد در کنار اين دو رکن مهم، مديريت جامعه نيز در اختيار معصوم عالم باشد تا او با علم الهي که به دين و وضع جامعه، نياز و امکانات دارد در هرم قدرت قرار گيرد و با استفاده از کارگزاران شايسته و بهره وري صحيح از امکانات، محيط مناسبي را براي رشد انسانها فراهم آورد.
از بيان فوق روشن شد جامعه جهاني نيازمند به دين اسلام است اولاً، نيازمند به معلم و مربي معصوم(ع) است ثانيا، محتاج به امامت و مديريت امام عالم معصوم است ثالثا، پس انقلاب جهاني امام مهدي(ع) و تشکيل حکومت واحد جهاني نياز جامعه بشري است البته از راه قرآن و روايات نيز ميتوان حکومت واحد جهاني را در سايه انقلاب امام مهدي(ع) به تصوير کشيد که به يک آيه اشاره ميشود: "وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ"(نور/55).
خداوند در اين آيه به مسلمانان و مؤمنان صالح وعده حکومت بر کل زمين را داده است، حکومتي که در سايه آن دين مورد رضايت خدا که همان اسلام است(با توجه به آيه سوم سوره مائده) تمکين و استقرار مييابد و امنيت کامل فراگير ميشود، اين چنين امنيت در سايه از بين رفتن عوامل نا امني (شرک و کفرو فساد) و پياده شدن اسلام و دين خدا تحقق مييابد و لذا در روايات علاوه بر عدالت گستري امام مهدي(ع) به ورود دين اسلام در همه قريهها و آباديها اشاره شده است. نتيجه اين حرکت و حکومت، عبادت و عبوديت صحيح و کامل است، "يعبدونني لايشرکون بي شيئا".

 

پرسش: می گویند در زمان ظهور حضرت جنگ و خونریزی می شود ، بدان را می کشد و جامعه از عدل و داد پر می شود ، آیا این با عدل سازگاری دارد ؟ و آیا توبه در آن شرایط قبول می شود ؟

پاسخ: حضرت مهدي(عج) مظهر رحمت پرودگار است. او مي‌آيد تا با ظهورش بشريت را از شرك و فساد و حكومت ستمگران نجات دهد و انسان‌ها در سايه حكومت عدل او راه راستي را طي كنند. بنابراين در زمان ظهور و حاكميت او، به جز يارانش، افراد بسياري از مردمان به حيات خود ادامه مي‌دهند و تحت راهنمايي‌هاي او به سمت خير و صلاح گام برمي‌دارند.
البته عده‌اي از انسان‌ها نيز كشته مي‌شوند. اينان كساني‌اند كه دعوت الهي حضرت را نمي‌پذيرند و به دليل ميل به زندگي حيواني، به جنگ با حضرت مي‌پردازند و راه دشمني و عناد را پي مي‌گيرند.
از آنچه گفته شد روشن مي‌شود كه وجود جنگ با عدل منافات ندارد، همانگونه كه عمل جراحي نشانه خشونت و بي رحمي دكتر نيست بلكه عين صلاح و خير بيمار است آيا نبايد با فاسدان و ظالماني كه در مقابل دعوت حضرت سر به طغيان مي‌گذارند و به دنبال ايجاد فساد و تباهي هستند و مي‌خواهند مردم را فداي لذت‌هاي دنيوي خود كنند، برخورد جدي صورت بگيرد؟ به راستي مردم چه مقدار بايد تحت ظلم و فساد و وحشي‌گري‌هاي نا بخردان قرار بگيرند؟ اگر امام زمان(ع) نيز با آنان برخورد قاطع نكرده و حدود الهي را جاري نكند، پس ظهور او چه اثري دارد؟ مگر قرآن نمي‌گويد: « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ»(بقره/193).
راه توبه هيچ وقت به روي انسان بسته نيست و اگر انسان واقعا از اشتباه خود پشيمان باشد، حضرت وي را مي‌بخشد. اصلا حضرت براي هدايت مي‌آيد و به همين علت ابتدا از مردم مي‌خواهد به راه حق برگردند. البته بايد بدانيم اگر گناه زياد شد، در مواردي انسان توفيق توبه را از دست مي‌دهد، لذا يك دوست و منتظر سعي مي‌كند به گناه گرفتار نشود و اگر خداي نكرده مرتكب خلافي شد توبه كند.

 

پرسش: مدت زمان مبارزه امام زمان (عج) تا پیروزی نهایی را بیان کنید .

پاسخ: در روایات به صورت صریح در این باره چیزی مطرح نشده است. بر اساس بعضي روايات برخي استفاده كرده‌اند كه جنگ، پس از هشت ماه فروکش خواهد نمود: «مهدي(ع) هشت ماه شمشيرش را حمايل مي‌كند».(بحار الانوار، ج 51، ص 133).

 

پرسش: چگونگي گسترش عدالت با وجود ظلم فراگير توسط حضرت ؟

پاسخ: امامان ديگر به علت شرايط خاص زمان خود و عدم وجود زمينه قيام، مجبور بودند راه تقيه را پيش گرفته و ظلم و ستم را به جان بخرند، تا دين حفظ شود و از بين نرود. آنان در نهايت سختي، به تبيين معارف دين پرداختند تا مردم بتوانند از دين صحيح بهرهمند شوند. اما دوران ظهور، زماني است که زمينهها فراهم خواهد شد، عدهاي خود را براي ياري آماده ميکنند و عموم مردم، واقعا خواستار مبارزه با ظلم و فساد و برقراري عدالت هستند. آنان رهبر و امام را پذيرفته، او را تنها نميگزارند. لذا امام زمان(ع) با پشتوانه عموم مردم، به مبارزه با ظلم و ستم ميپردازد. لشکريان و حضرت را ميتوان چنين بر شمرد:
يکم. ياران حضرت را سه گروه تشکيل مي دهند:
الف. 313 که ياران خاص هستند؛
ب. ده هزار نفر ؛
ج. عموم شيعيان و محبان.
در روايتي از امام جواد(ع) آمده است: "پس هنگامي که اين تعداد (313 نفر) از اهل اخلاص گرد او (در مکه و به اذن خدا) جمع شدند، خدا امر او را ظاهر کند. پس هنگامي که براي او عقد (ده هزار نفر مرد) کامل شد، به اذن خداي عزوجل خروج مي کند".(کمال الدين، ج2، ب36، خ2)
دوم.امدادهاي غيبي كه شامل ملائكه و لشكر رعب ميشود. مراد از لشکر رعب اين است که خداوند چنان ترسي به دل دشمنان مياندازد که نتوانند به درستي فکر و امکانات خود استفاده کنند. البته خداوند به صورتهاي مختلفي به حضرت کمک ميکند.
اين امدادها و تحقق ظهور و پيروزي حضرت در صورتي است که شرايط فراهم باشد که از جمله آنها خواست عمومي مردم براي آمدن مرد آسماني و تحقق عدالت است.
و چون مردم با توجه به فطرت الهي خود، دعوت امام را ميپذيرند راه براي پيروزي نهايي هموار ميشود.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: امامی که غایب است چه اثری دارد ؟

پاسخ: گويا مراد شما آثار و فوايد امام زمان(ع) در زمان غيبت است.
بهتر است تعبير لطيف‌تري به كار برده شود و بگوييم نقش حضرت در زمان غيبت در زندگي مردم چگونه است:
از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه «در صورت غيبت، فلسفه‌ي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع مي‌برد و از او كسب فيض مي‌كند؟»
وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسان‌ها از امام غايب فرمود: «اي و الذي بعثني بالنبوة انهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي مي‌كنند به نور او و در دوران غيبت‌اش به ولايت او نفع مي‌برند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد».(كمال الدين، ج1، ب23، ح3).
نظير اين تشبيه و تعبير، از خود حضرت ولي عصر(ع) نير بيان شده است: «و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها عن الابصار السحاب؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبت‌ام، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر آن را از ديدگان پنهان مي‌كند»(كمال الدين، ج2، ب45، ح4).
در مقام تبيين اين تشبيه، گفته شده است كه همان گونه كه خورشيد، محور منظومه شمسي است و سيارات از جمله زمين، در حركتي منظم، دور آن مي‌چرخند و اگر خورشيد را بردارند، اين نظام در هم پيچيده مي‌شود، جايگاه امام نيز چنين است و بقاي عالم انساني و به تبع آن عالم ما سوي الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انساني در هم پيچيده شده و پايان عمر جامعه انسان‌ها فرا مي‌رسد. امام باقر(ع) فرمود: «لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين، از امام خالي شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو مي‌برد و نابود مي‌كند»(اصول كافي، ج1، ص179).
همان‌گونه كه حرارت و نور خورشيد، حتي از پشت ابر نيز به زمين مي‌رسد و باعث روشنايي و گرماي مناسب زمين مي‌شود و حيات موجودات، ممكن پذير مي‌شود، بركات امام نيز هر چند ايشان در پشت پرده غيبت است، به انسان‌ها مي‌رسد و جامعه انساني از وجود شريفش بهره‌مند مي‌شود.
مناسب است درباره اثرات وجودي امام، كامل‌تر صحبت شود، به نظر مي‌آيد، آثار وجودي امام و حجت خدارا مي‌توان به سه گروه تقسيم كرد:
ـ آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر افعال امام مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر وجود امام ظاهر مترتب مي‌شود.
واسطه‌ي فيض:
اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطه‌ي ايشان بر بندگان نازل مي‌شود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پديده‌اي از راه سبب و علت، ايجاد مي‌شود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه در فلسفه ثابت شده كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نمي‌توانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونه‌اي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه مي‌تواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطه‌ي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات مي‌رسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونه‌اي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب مي‌گويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه مي‌دهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مي‌يابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطه‌ي او، فيض به عالم هستي مي‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب.
دفع بلا:
روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه «جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بيتي امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان براي اهل آسمان و قرار داد اهل بيت‌ام را امان براي اهل زمين».(بحار، ج27،ص 308، ب8).
نظير اين تعبيير، از وجود مقدس امام زمان(ع) نيز صادر شده است كه: «انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بيتي و شيعتي؛ من آخرين اوصيا هستم و به واسطه من، دفع مي‌كند خدا، بلا را از خاندان و شيعيان‌ام».(كمال الدين، ج2، ب43، ح12)
به نظر مي‌آيد مراد از بلا عذاب‌هايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسان‌ها بايد نازل مي‌شد، ولي به جهت آنكه وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع مي‌شود. خداوند، به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: «و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم؛ و خداوند آنان را عذاب نمي‌كند در حالي كه تو در ميانشان هستي».(انفال/33)
بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده مي‌شود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان.
از امام باقر(ع) در حديث نسبتاً بلندي نقل شده است كه پيامبر فرمود: «النجوم امان لاهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض ... و اذا ذهب اهل بيتي اتي اهل الارض ما يكرهون .... بهم يمهل اهل المعاصي و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب ... ؛ ستارگان، امان‌اند براي اهل آسمان و اهل بيت من امان‌اند براي اهل زمين ... و زماني كه اهل بيت‌ام بروند، مي‌آيد اهل زمين را از آنچه كراهت دارند ... به واسطه‌ي آنان، اهل عصيان، مهلت داده‌ مي‌شوند و مورد عقوبت و عذاب واقع نمي‌گردند».(بحار، ج23، ص19، ح14).
اميد بخشي:
آدمي به اميد زنده است، اميد به آينده‌اي سبز و روشن كه در آن، اثري از پليدي و تباهي نباشد. انسان، منتظر چنين ايام زيبايي است و بهترين عمل او نيز انتظار فرج و دميدن صبح ظفر است. پيامبر فرمود: «افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛ برترين عمل امت من، انتظار فرج است».(كمال الدين، ج2، ب55) وجود امامي كه منتظر اذن الهي براي ظهور است، به مردم، دل گرمي مي‌دهد و گام‌هاي آنان را در جاده‌ي انتظار استوار مي‌گرداند.
به راستي آيا وجود رهبر در تبعيد، انقلاب را ايجاد مي‌كند و مردم را به جوشش و حركت در مي‌آورد و يا وعده آمدن فردي در آينده كه دوران حياتي براي او متصور نيست!
ج س 6ـ از برخي تعابير، اين مطلب استفاده مي‌شود.


 

پرسش: چرا امام زمان (ع) به کمک فقراء نمي شتابند ؟

پاسخ: يكي از ويژگي‌هاي آشكار همه امامان(ع) از جمله امام مهدي(ع) كمك به بينوايان است. آن حضرت مي‌فرمايد: «ما در مراعات حال شما كوتاهي ننموده و ياد شما را فراموش نكرده‌ايم». از اين رو، الطاف و عنايات گوناگون آن بزرگوار ـ كه واسطه فيض الهي است ـ به صورت‌هاي مختلف، شامل حال انسان‌ها به ويژه شيعيان، مي‌شود. گفتني است امداد‌ها و كمك‌هاي حضرت مهدي(ع) به اذن و اراده خدا و بر اساس مصالح فرد و قوانين الهي حاكم بر جهان هستي، به افراد مي‌رسد، و لذا در بسياري از موارد به صورت غير مستقيم شامل حال انسان مي‌شود.
با توجه به بيان فوق بايد دانست:
الف. چون خداوند، عالم هستي را برپايه اسباب و مسببات قرار داده است، بنابراين بايد زميه‌ها و شرايط فراهم شود تا يك امر محقق گردد. حال اگر بنا باشد در هر زمان و بدون توجه به مصالح بالاتر، دست از قوانين برداشته و خواسته‌ها برآورده شود، هرج و مرج به وجود مي‌آيد.
فقر يكي از پديده‌هاي جهاني است و در بسياري از موارد به خاطر سوء اختيار خود انسان‌ها، به وجود مي‌آيد. اگر بنا شد كه از طريق غير عادي رفع فقر شود اين با اختيار انسان سازگاري ندارد. به علاوه خداوند خواسته است تا انسان‌ها با همياري يكديگر، با اين پديده مبارزه كنند؛ لذا خمس و زكات را واجب نمود و براي صدقه و انفاق ثواب و ارزش فراوان قرار داد. بنابراين، بايد مؤمنان و راست كرداران به قوانين الهي پاي بند باشند تا با اجراي اين قوانين، جامعه انساني با حركت اختياري انسان‌ها به طرف زيبايي‌ها و نيكي‌هايش برود.
ب. دنيا محل ابتلا و آزمايش است؛ هر كس به صورتي مورد امتحان الهي قرار مي‌گيرد تا روشن شود آيا ايمان واقعي دارد (تا مستحق پاداش آخروي شود) يا خير؟ فقر نيز يكي از موارد امتحاني برخي از بندگان است. خداوند مي‌فرمايد: « وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ .... ؛ قطعا همه شما را با چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش در مال‌ها و جان‌ها و ميوه‌ها آزمايش مي‌كنيم، و بشارت ده به صابران. آنان كه هرگاه مصيبتي به ايشان مي‌رسد مي‌گويند: ما از آن خداييم، و به سوي او باز مي‌گرديم. اينها همان‌ها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده، و آنها هدايت يافتگان‌اند»(بقره، آيات 155 تا 157).
پس در مواردي فقر و نداري براي مدتي، وارد زندگي انساني مي‌شود تا آزمايش شود. در اين صورت، حضرت مهدي(ع) نيز اقدام خاصي در اين زمينه نمي‌كند؛ زيرا بر خلاف مصلحت الهي است. البته عنايت‌هاي ديگري به صورت غير مستقيم شامل انسان‌ها مي‌شود مثلا بلايي برطرف مي‌گردد.
فردي به نام شيخ حسين براي گرفتن چند حاجت از جمله بر طرف شدن فقر چهل شب به مسجد سهله(در عراق) رفت تا با امام زمان(ع) ملآقات كند. وي در شبي موفق به ديدار شد و حوايج خود را از حضرت گرفت؛ ولي امام به او فرمود: فقر تو [باقي] خواهد بود.
نتيجه آنكه امام مهدي(ع) به كمك بينوايان مي‌شتابد؛ ولي به صورتي كه به خير و صلاح افراد تمام شود. 


 

پرسش: نقش امام مهدي در دوران غيبت چيست؟

پاسخ: بهتر است تعبير لطيف‌تري به كار برده شود و بگوييم نقش حضرت در زمان غيبت در زندگي مردم چگونه است:
از زماني كه سخن از غيبت حجت خدا از زبان پيامبر مطرح شد، اين سؤال نيز ذهن انسان را به خود مشغول كرد كه "در صورت غيبت، فلسفه‌ي وجودي امام چه خواهد بود؟ امام چه نقش و تأثيري در زندگي انسان خواهد گذاشت؟ و آدمي چگونه از امام غايب نفع مي‌برد و از او كسب فيض مي‌كند؟"
وجود مقدس پيامبر(ص) در پاسخ به سؤال جابر بن عبدالله انصاري درباره انتفاع انسان‌ها از امام غايب فرمود: "اي و الذي بعثني بالنبوة انهم يستضيئون بنوره و ينتفعون بولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس و ان تجللها سحاب؛ آري! قسم به خدايي كه مرا به نبوت برگزيد! به درستي كه آنان طلب روشنايي مي‌كنند به نور او و در دوران غيبت‌اش به ولايت او نفع مي‌برند، مانند انتفاع مردم از خورشيد، هر چند ابر آن را پوشانده باشد".(كمال الدين، ج1، ب23، ح3).
نظير اين تشبيه و تعبير، از خود حضرت ولي عصر(ع) نير بيان شده است: "و اما وجه الانتفاع بي في غيبتي فكالانتفاع بالشمس اذا غيبتها عن الابصار السحاب؛ اما كيفيت انتفاع از من در غيبت‌ام، مانند انتفاع از خورشيد است، زماني كه ابر آن را از ديدگان پنهان مي‌كند"(كمال الدين، ج2، ب45، ح4).
در مقام تبيين اين تشبيه، گفته شده است كه همان گونه كه خورشيد، محور منظومه شمسي است و سيارات از جمله زمين، در حركتي منظم، دور آن مي‌چرخند و اگر خورشيد را بردارند، اين نظام در هم پيچيده مي‌شود، جايگاه امام نيز چنين است و بقاي عالم انساني و به تبع آن عالم ما سوي الله، به وجود امام است و اگر حجت نباشد، نظام انساني در هم پيچيده شده و پايان عمر جامعه انسان‌ها فرا مي‌رسد. امام باقر(ع) فرمود: "لو بقيت الارض بغير امام لساخت؛ اگر زمين، از امام خالي شود و بدون امام باشد، اهلش را فرو مي‌برد و نابود مي‌كند"(اصول كافي، ج1، ص179).
همان‌گونه كه حرارت و نور خورشيد، حتي از پشت ابر نيز به زمين مي‌رسد و باعث روشنايي و گرماي مناسب زمين مي‌شود و حيات موجودات، ممكن پذير مي‌شود، بركات امام نيز هر چند ايشان در پشت پرده غيبت است، به انسان‌ها مي‌رسد و جامعه انساني از وجود شريفش بهره‌مند مي‌شود.
مناسب است درباره اثرات وجودي امام، كامل‌تر صحبت شود، به نظر مي‌آيد، آثار وجودي امام و حجت خدارا مي‌توان به سه گروه تقسيم كرد:
ـ آثاري كه بر اصل وجود امام در عالم هستي مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر افعال امام مترتب مي‌شود، چه امام ظاهر باشد و چه غايب؛
ـ آثاري كه بر وجود امام ظاهر مترتب مي‌شود.
واسطه‌ي فيض:
اولين اثري كه بر وجود امام مترتب است، اين كه امام، واسطه فيض الهي بر مخلوقات است و فيض الهي، به واسطه‌ي ايشان بر بندگان نازل مي‌شود. واسطه فيض بودن، دو گونه قابل تصور است:
الف. نظام جهان اساس اسباب و مسببات است و هر پديده‌اي از راه سبب و علت، ايجاد مي‌شود. در رأس اين سلسله اسباب، وجود مقدس حجت خدا است. به اين بيان كه در فلسفه ثابت شده كه ميان علت و معلول، سنخيت لازم است. مخلوقات مادي و حتي مجردات، به علت ضعف وجودي، نمي‌توانند مستقيماً از خداوند كه در نهايت شدت وجود است، پديد آيند. لذا لازم است اول معلول، از لحاظ شدت وجودي، به گونه‌اي باشد كه بتواند صادر از خدا باشد. بنابراين، بايد معلول اولي باشد كه دو حيث دارد: يكي آن كه داراي شدت وجودي است تا معلول مستقيم خدا باشد و دوم آنكه مي‌تواند جهت كثرت داشته باشد و به واسطه‌ي او، مخلوقات ديگر پديد آمده و از فيض وجود بهره برند. پس در واقع، فيض و خلقت اصلي، واسطه و صادر اول است و فيض خدا، از طريق او و در امتداد وجود او به كاينات مي‌رسد. در عرفان نيز ثابت شده كه نحوه وجودي خداوند، به گونه‌اي است كه فيضان وجود و پيدايش موجودات گوناگون، نياز به واسطه دارد. در عرفان به اين واسطه يا اول مخلوق، انسان كامل و قطب مي‌گويند.
ب. نظام جهان بر اساس هدف و غايتي خلق شده است و تا زماني كه غايت از اين نظام و هدف آن پابرجا است، نظام نيز به وجود خود ادامه مي‌دهد. هدف از خلقت عالم، امكان حياط انسان است و هدف از خلقت آدمي، عبادت و عبوديت است. عبادت و عبوديت كامل كه همراه با معرفت كامل است، فقط از طريق امام و حجت خدا تحقق مي‌يابد. پس تا زماني كه امام هست، هدف از خلقت نيز باقي است و لذا در سايه وجود او نظام هستي پا برجا است.
بنابراين، امام، واسطه فيض است و به واسطه‌ي او، فيض به عالم هستي مي‌رسد و به واسطه او، عالم وجود باقي است، چه امام ظاهر باشد و چه غايب.
دفع بلا:
روايت معروفي از وجود مقدس پيامبر صادر شده كه "جعل الله النجوم امانا لاهل السماء و جعل اهل بيتي امانا لاهل الارض؛ خداوند قرار داد ستارگان را امان براي اهل آسمان و قرار داد اهل بيت‌ام را امان براي اهل زمين".(بحار، ج27،ص 308، ب8).
نظير اين تعبيير، از وجود مقدس امام زمان(ع) نيز صادر شده است كه: "انا خاتم الاوصياء و بي يدفع الله عزوجل البلاء عن اهل بيتي و شيعتي؛ من آخرين اوصيا هستم و به واسطه من، دفع مي‌كند خدا، بلا را از خاندان و شيعيان‌ام".(كمال الدين، ج2، ب43، ح12)
به نظر مي‌آيد مراد از بلا عذاب‌هايي باشد كه به خاطر اعمال ناشايست انسان‌ها بايد نازل مي‌شد، ولي به جهت آنكه وجود مقدس حجت خدا در ميان مردم است، عذاب دفع مي‌شود. خداوند، به پيامبر(ص) مي‌فرمايد: "و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم؛ و خداوند آنان را عذاب نمي‌كند در حالي كه تو در ميانشان هستي".(انفال/33)
بنابراين يكي از آثار وجودي امام، دفع بلا است. البته از روايات استفاده مي‌شود دايره دفع بلا، براي سه گروه بوده و داراي وسعت و ضيق است: دفع بلا از اهل زمين؛ دفع بلا از امت اسلام؛ دفع بلا از شيعه و نزديكان.
از امام باقر(ع) در حديث نسبتاً بلندي نقل شده است كه پيامبر فرمود: "النجوم امان لاهل السماء و اهل بيتي امان لاهل الارض ... و اذا ذهب اهل بيتي اتي اهل الارض ما يكرهون .... بهم يمهل اهل المعاصي و لا يجعل عليهم بالعقوبة و العذاب ... ؛ ستارگان، امان‌اند براي اهل آسمان و اهل بيت من امان‌اند براي اهل زمين ... و زماني كه اهل بيت‌ام بروند، مي‌آيد اهل زمين را از آنچه كراهت دارند ... به واسطه‌ي آنان، اهل عصيان، مهلت داده‌ مي‌شوند و مورد عقوبت و عذابت واقع نمي‌گردند".(بحار، ج23، ص19، ح14).
اميد بخشي:
آدمي به اميد زنده است، اميد به آينده‌اي سبز و روشن كه در آن، اثري از پليديو تباهي نباشد. انسان، منتظر چنين ايام زيبايي است و بهترين عمل او نيز انتظار فرج و دميدن صبح ظفر است. پيامبر فرمود: "افضل اعمال امتي انتظار الفرج؛ برترين عمل امت من، انتظار فرج است".(كمال الدين، ج2، ب55) وجود امامي كه منتظر اذن الهي براي ظهور است، به مردم، دل گرمي مي‌دهد و گام‌هاي آنان را در جاده‌ي انتظار استوار مي‌گرداند.
به راستي آيا وجود رهبر در تبعيد، انقلاب را ايجاد مي‌كند و مردم را به جوشش و حركت در مي‌آورد و يا وعده آمدن فردي در آينده كه دوران حياتي براي او متصور نيست!
خودسازي:
از ديگر آثار وجودي امام، پيدايش و تقويت روحيه خود سازي و تهذيب نفس است. بر اساس روايات(كافي، ج1، باب عرضه اعمال و شهداي اعمال) امام و حجت خدا، ناظر و شاهد بر اعمال است و هر روز و هر هفته، اعمال انسان‌ها خدمت آن بزرگوار عرضه مي‌شود. كسي كه دوستار امام باشد، راضي نمي‌شود كه امام، ناظر بر اعمال نا پسند او باشد و با ديدن اعمال بد او، غمگين و ناراحت گردد. لذا سعي مي‌كند دقت بيشتري نسبت به اعمال خود داشته باشد و به گونه‌اي رفتار كند كه رضايت امام‌اش را به دست آورد.
در كنار اين آثار، آثار ديگري هم هست، مانند هدايت گري و پاسخ گويي به نياز‌هاي علمي.
برخي را انسان‌ها در زندگي خود به روشني احساس كرده‌اند. مانند حفظ و نجات شيعيان، حضرت در نامه‌اي به شيخ مفيد نوشتند: "ما، بر اخبار و احوال شما آگاه‌ام و هيچ چيز از اوضاع شما، بر ما پوشيده نيست. ما، در رسيدگي و رعايت امور شما، اهمال نكرديم و شما را از ياد نبرده‌ايم"( احتجاج طبرسي، ج2، ص596) در اين زمينه، عنايات حضرت بي شما راست، مانند داستان انار و نجات شيعيان بحرين، و كمك‌هاي ايشان در جريان انقلاب و جنگ.
در كنار حفظ شيعه از كيد‌هاي دشمنان، نبايد عنايات حضرت به بيماران و درماندگان و در راه‌ماندگان و نيازمندان را از ياد برد. چنانچه افراد متعددي از لطف ايشان بهره برده‌اند و بيماريشان علاج شده و گم گشته‌گان در راه، به منزل رسيده‌آند و نيازمندان و محتاجان و فقرا، سامان يافته‌اند. اين آثار، به افعال امام بر ميگردد كه چه امام ظاهر باشد و چه غايب، امكان ترتيب اثر هست.
بله اثري كه به وجود ظاهري امام برمي‌گردد، حكومت ظاهري است.


 

پرسش: نقش حضرت مهدي در برآورده شدن حاجات چيست؟

پاسخ: واسطه فيض در عالم هستي، اکنون وجود مقدس امام زمان(عج) است و هر عنايتي که حضرت حق به بندگان مي کند، از طريق آن بزرگوار به آنان مي رسد. بنابر اين حضرت در برآورده شدن حاجات حتما دخالت دارد.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: به نظر شما آثار اعقاد به مهدويت چيست ؟

پاسخ: آثار فردي:
1. ايجاد و تقويت و استحكام اعتقاد به توحيد و عدل الهي؛ ايجاد عدالت كامل و رفع هرگونه ظلم در جهان مي‌تواند اعتقاد به توحيد و اجراي عدالت را كه از اسول اعتقادي دين اسلام و ساير اديان الهي است، به اثبات برساند و باعث اعتقاد فردي مي‌شود؛
2. ايجاد اميد به زندگي و صبر در مقابل ناملايمات بخاطر فرداي روشن؛
3. ايجاد حركت مضاعف و شور و نشاط بيشتر در مسير زندگي فردي؛
4. ارتباط معنوي دائم با احساس حضور امام معصومي كه ناظر بر اعمال انسان است؛
5. رشد و تكامل تربيتي در اخلاق و رفتار و ساير شئون زندگي؛
6. تقويت بعد عبادي به وسيله ارتباط معنوي با امام زمان(ع) از طريق نماز امام زمان(ع) و دعاي عهد و دعاي فرج و امثال اين ادعيه كه باعث رشد عبوديت فرد خواهد شد.
آثار اجتماعي:
اين بخش در سه فصل مورد تحقيق و بررسي قرار مي‌گيرد:
فصل اول: آثار اجتماعي ـ ديني
فصل دوم: آثار اجتماعي ـ تربيتي
فصل سوم: آثار اجتماعي ـ سياسي
الف. آثار اجتماعي ـ ديني (رفتار‌هاي ديني جمعي):
1. مراسم نيمه شعبان و ايجاد شور و نشاط ديني در بين افراد جامعه: اينگونه مراسم لزوم اجراي عدالت را به افراد يادآوري كرده و شوق اميد و انتظار فرج را به صورت فرهنگ عمومي در مي‌آورد.
2. برگزاري مجالس دعا: دعاي ندبه، آل ياسين، جامعه كبيره و ساير دعاهاي مربوط به امام زمان(ع).
3. توجه به مكان‌هاي منسوب به حضرت مهدي(ع): مسجد جمكران و مسجد امام حسن عسكري(ع) در قم و مسجد سهله در كوفه و شهر مكه و صحراي عرفات توجه به اين مكان‌ها محبت و اعتقاد به خدا را تقويت كرده، انسان‌ها را به سوي عبادت و توجه ويژه به معنويات سوق مي‌دهد.
4. صدقه دادن براي سلامتي امام زمان(ع): اين رفتار فردي علاوه بر ايجاد روحيه امام دوستي، ولايت و توجه به محبوب و ثواب عبادي، باعث يك نوع رفتار اجتماعي و ايجاد روحيه نوع دوستي و كمك به دفع فقر در جامعه نيز خواهد شد.
ب. آثار اجتماعي ـ تربيتي:
1. روحيه انتظار: انتظار افراد جامعه، براي تحقق هدفي والا و واقعي يعني برقراري عدالت واقعي در همه ابعاد، مي‌تواند موتور حركتي براي پيشرفت جامعه به سوي ايجاد مؤلفه‌هاي عدالت شود.
2. اميد به آينده‌اي روشن: جامعه‌اي كه معتقد به مهدويت است هيچگاه دچار سردرگمي سياسي و انحطاط فرهنگي نخواهد شد. اميد به هدفي مقدس و دست يافتني، انسان را به سوي طرح و برنامه براي سعادت و پيشرفت و تلاش براي تحقق و اجراي آن برنامه حركت مي‌دهد.
ج. آثار اجتماعي ـ‌ سياسي:
جامعه‌اي كه معتقد به مهدويت است در رأس اهداف آن، رفع ظلم و ستم و مبارزه با ظالمان و ستمكاران در جامعه خواهد بود. انقلاب‌هاي بزرگ ديني ـ سياسي در جوامع از آثار همين اعتقاد است همانند انقلاب اسلامي ايران كه نقطه عطفي در تاريخ مبارزه با رژيم‌هاي عدالت ستيز و استعمارگر مي‌باشد.

 

پرسش: چرا مهدويت اصيل است؟

پاسخ: عقيده به مهدويت و انتظار ظهور نجات بخش، يك وعده حتمي الهي است و باعث روشن شدن نور اميد در دل منتظران و پايداري در راه مبارزه با ظلم و ستم و تسليم نشدن در مقابل جبهه‌هاي باطل و ظالم است.
مهدويت، مؤمنين را به بازگشت بسوي اسلام و تمسك به وحدت اسلامي و ريشه كن نمودن نفوذ بيگانه و نيز تنفر از كفر و الحاد دعوت مي‌نمايد.
قرآن كريم مي‌فرمايد: «ولاتهنوا و لا تحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين (آل عمران/139)؛ سستي نكنيد و اندوهناك نشويد زيرا شما بلند مرتبه هستيد اگر در ايمان ثابت قدم باشيد».
در انقلاب اسلامي ايران، اعتقاد به مهدويت، الهام بخش امت مسلمان ايران بود كه مشت محكمي بر دهان ياوه گويان و مكاتب الحادي و مادي گرا و مزدوران آمريكا و اسرائيل زد و آنها را آماده جانفشاني براي پيروزي و سربلندي اسلام نمود. و با تقديم ده‌ها هزار شهيد نام اسلام را در جهان بلند آوازه ساخت.
اصالت مهدويت را از ابعاد گوناگون مي‌توان بررسي نمود:
1. امكان داشتن «عقيده به مهدويت»: براي بررسي يك انديشه يا حادثه ابتدا معقول بودن آن مورد توجه است. زيرا اگر معقول و مورد پذيرش خرد و فكر نباشد سخن از وقوع يا عدم وقوع صحيح نيست. اعتقاد به مهدويت نزد عقل قابل تصديق است و شك و ترديد در آن (امكان عقلي آن) راه ندارد. اين عقيده در بين همه ملت‌ها و امت‌ها مخصوصا مسلمين مورد پذيرش و مسلم و ثابت بوده است. از قرن دوم هجري كه در مورد برخي مسائل اسلامي مباحثي (در رد يا قبول آن) عنوان گرديد، در مورد «اصل مهدويت» هيچ شبهه‌اي وارد نشد.
2. موافقت با مباني عقلي: مهدويت بر مباني صحيح و عقلي و منابع اصيل استوار است. بيش از صدها كتاب و رساله در طول چهارده قرن گذشته كه در اين موضوع نوشته شده نشان مي‌دهد كه اين عقيده مبتني بر مباني معقول وصحيح بوده و مصونيت زيادي در مقابل شبهه افكنان و مخالفان داشته است، و انكار مهدويت در واقع، انكار مباني اصيل و احكام قطعي شمرده مي‌شده است.
3. موافقت با فطرت و سنت‌هاي خلقت: حقيقت مهدويت سير جوامع را منتهي به يك جامعه واحد و رسيدن به امنيت در دنيا و سعادت در آخرت مي‌داند و چنين آرماني از آرزو‌هاي ديرينه انسان‌‌ها و تطابق با تمام سنت‌هاي طبيعي در خلقت؛ يعني رشد و تكامل در تمامي مراحل حيات مي‌باشد تمامي انسان‌ها خواستار برقراري عدالت كامل در مسير زندگي و رفع تبعيض‌ها و محو ظلم‌ها و ستم‌ها هستند و مهدويت نويد پيروزي عدالت خواهان و اميد رسيدن به سعادت دنيا و آخرت است و با ارائه راه‌كار‌هاي عملي براي رسيدن به اين درجه از تكامل اجتماعي و انساني به نداي فطرت‌هاي پاك انساني پاسخ مثبت مي‌دهد.
4. تمام اديان آسماني نويد عصر درخشان، سعادت عمومي، صلح جهاني و دوران پر خير و بركت را به پيروان خود داده‌اند. زماني كه با آمدن مردي الهي و برقرار نمودن حكومتي بر اساس عدالت، تمامي نگراني‌ها، هراس‌ها و نابرابري‌ها رخت بر بندد و نداي توحيد بر روي زمين طنين انداز شود.
اين موعود الهي به نام‌هاي مختلف در هر دين معرفي شده است و در نشانه‌هاي كلي و مشترك مانند برقراري عدالت، مبارزه با ظلم، حاكميت خدا پرستان در تمامي اديان از او سخن گفته‌اند، اين موضوع در جاي خود قابل اثبات مي‌باشد.
5. اصالت مهدويت بر اساس قرآن: در آيات زيادي پيروزي خدا پرستان و مؤمنين بر ظالمان از وعده‌هاي حتمي الهي شمرده شده است كه به نمونه‌هايي از آن اشاره مي‌كنيم:
ـ وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُونَ(انبياء، 105)؛
ـ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ ....(نور، 55)؛
ـ يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُحِقَّ الْحَقَّ بِكَلِماتِهِ وَ يَقْطَعَ دابِرَ الْكافِرِينَ، خدا اراده كرده است كه حق را به كلمات خود اثبات و اظهار نمايد و دنباله كافران را قطع فرمايد»(انفال، 7)
ـ وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ، و ما اراده كرديم كه بر مسضعفين در زمين منت گذارده آنها را پيشوايان مردم و از وارثان زمين قرار دهيم.(قصص،5)
ـ فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ، همانا حزب خدا پيروزمند است، (مائده، 56).
ـ وَ إِنَّ جُنْدَنا لَهُمُ الْغالِبُونَ، همانا سپاه ما پيروزند،(صافات، 173).
ـ وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً، بگو حق آمد و باطل رفت كه همانا باطل نابود شدني است(اسري، 81).
6. اصالت مهدويت بر اساس روايات معتبر: كتاب‌هاي حديثي شيعه و اهل سنت مملو از احاديث معتبر در مورد اعتقاد به مهدويت است. پيشوايان دين از پيامبر اسلام(ص) تا جانشينان بر حق ايشان يعني امامان معصوم(ع) به طور مكرر از اين موضوع سخن گفته‌اند و ياران و صحابه آن‌ها اين سخنان را ثبت نموده و به نام حديث در اختيار ما قرار داده‌اند. بسياري از اين احاديث از نظر علم حديث شناسي مورد تاييد قرار گرفته و قابل اعتبار و اعتماد شناخته شده است.
در مجموع كتب شيعه و اهل سنت چندين هزار حديث در اين موضوع وارد شده است كه احاديث معتبر و قابل اعتماد آن به قدري است كه اطمينان به حقانيت اين موضوع پيدا مي‌شود.
7. مورد اتفاق و اجماع شيعه و اهل سنت: در طول تاريخ اسلام اين دو گروه از مسلمين بر اين موضوع اتفاق داشته‌اند كه مردي از اولاد رسول خدا(ص) و از فرزندان علي(ع) و فاطمه(س) براي برقراري عدالت فراگير در دنيا قيام خواهد كرد و حاكميت حق و توحيد را به منصه ظهور خواهد رساند خصوصيت و نشانه‌هاي كلي اين شخص در نزد آنان يكسان بوده و تنها در بعضي از خصوصيات جزئي اختلافاتي دارند. از آنجا كه تمامي مسلمين اين عقيده را اصيل و حق ‌مي‌دانستند لذا با ظهور مدعيان دروغين مهدويت هيچگاه در صدد رد اين اعتقاد بر نيامدند، بلكه با ذكر نشانه‌ها، در صورت عدم تطبيق بر مدعيان، به انكار و رد آنان ‌مي‌پرداختند.
8. پشتوانه معجزات و كرامات: يكي از دلايل عام و همگاني در اثبات نبوت پيامبران و ساير اخبار غيبي ارائه معجزه واقعي است. هيچ پيامبري بدون معجزه به دعوي نبوت نپرداخته است. پس از آن معجزات يا كراماتي است كه توسط امامان معصوم در موارد مختلف براي حقانيت خود ارائه شده است و اين مسئله‌اي تاريخي و غير قابل انكار است.
در مورد عقيده مهدويت و شخص مهدي موعود نيز معجزات و كرامات بسيار زيادي در طول دوران زندگي از تولد تا اين زمان و حتي قبل از تولد ارائه شده است كه با بررسي هر يك مي‌توان به اصالت و حقانيت اين اعتقاد اطمينان پيدا كرد. نمونه بي نظير آن ادامه حيات طولاني آن وجود مقدس و الهي است كه مبتني بر اصول قطعي اعتقادي و اسلامي استوار است و روايات متعدد و معتبر اين موضوع را مورد تاييد قرار داده است به طور اجمال موضوع معجزات مطلبي غير قابل ترديد است و بايد در جاي خود به طور مفصل و كامل مورد پژوهش و ارزيابي قرار گيرد.
9. مبتني بر توحيد و يكتاپرستي: دعوت تمامي انبياء براي تحقق حكومت «الله» در زمين و لغو حكومت‌هاي غير الهي است. هر نظام و حكومتي كه مبناي الهي ندارد از نظر شرعي قابل اعتبار نيست و لازم الاطاعه نمي‌باشد. تنها كسي كه حق قانونگذاري در همه امور را دارد خداست. هر حكومت خود سرانه و خارج از حدود الهي، حكومت جاهليت و غير توحيدي است و هيچ اصالتي ندارد و قابل احترام و اتباع نمي‌باشد.
برقراري حكومت عادلانه و اجراي قوانين الهي و تقسيم منابع ثروت بر اساس عدالت توسط مردي الهي كه از طرف خدا تعيين و معرفي شده است، در مسير حاكميت توحيد بر روي زمين است. اين امر اصالت مهدويت را از اين زاويه به اثبات مي‌رساند.
10. تاثير عملي در زندگي عدالت محور براي مسلمانان جهان: صدها ميليون مسلمان در سراسر جهان تحت تأثير نفوذ معنوي اسلام قرار دارند و اسلام و احكام آن بخش‌هاي مهمي از زندگي آنها را فرا گرفته است. اين نفوذ عملاً در معامله‌ها، معاشرت‌ها، عبادت‌ها، فرهنگ و آداب و رسوم مسلمانان از تولد تا مرگ به وضوح قابل مشاهده است.
يكي از اين تأثيرات رعايت عدالت در زندگي و روابط متقابل با انسان‌ها اعم از مسلمان و غير مسلمان است. اين اعتقاد به عدالت اگر چه به طور تام و كامل ظهور ندارد، اما به طور نسبي انسان معتقد به اسلام را به طرف محوريت عدالت در زندگي سوق مي‌دهد، و اين عقيده بر خواسته از تعاليم روشني بخش اسلام و نزديك شدن به عدالت واقعي و كامل بدست مددي الهي بر روي زمين مي‌باشد كه از وعده‌هاي مسلم و غير قابل ترديد در دين مبين اسلام بوده است.
با اعتقاد به حاكميت عدالت، انسان مسلمان سعي در نزديك شدن به اين آرمان بزرگ ديني مي‌كند و روز به روز در جهات حاكميت اين فرهنگ در زندگي شخصي و اجتماعي تلاش مي‌نمايد و اين خود دليل محكمي بر اصالت اين اعتقاد و تاثير عملي در زندگي، تفكر و رفتار انسان مسلمان و مؤمن خواهد بود. عقيده به مهدويت مانع از ياس و نا اميدي و پذيرش ظلم و بي عدالتي شده و انسان مسلمان را آماده براي تحقق آرمان‌هاي عدالت طلبي مي‌كند و تا مرحله جان فشاني در راه حاكميت حكومت عادلانه الهي به پيش مي‌برد. اين هوشياري و حق طلبي به تدريج به ساير ملت‌ها نيز سرايت كرده و زمينه براي عدالت جهاني فراهم خواهد شد.

 

سایر سوالات در ادامه مطلب ...

 

ادامه نوشته

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: یک منتظر واقعی کیست ؟

پاسخ: انتظار امام مهدی(عج) از ما آن است که به وظیفه یک منتظر واقعی عمل کنیم. در روایات و بیانات پیشوایان دین وظایف متعددی برای منتظر بیان شده است که مهمترین آنها عبارت است از:
الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار بدون شناخت امام امکان ندارد. البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، باید نسبت به جایگاه و مقام امام نیز آگاهی کافی داشت. در روایتی نقل شده فردی به نام ابو نصر پیش از غیبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدی(عج) از او پرسيد: مرا می شناسی؟ پاسخ داد: آری شما سرور من و فرزند سرور من هستید. امام(عج) فرمود: مقصود من این (شناخت) نبود. ابو نصر گفت: خودتان بفرماید(مرادتان چیست). امام(عج) فرمود: من آخرین جانشین پیامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شیعیانم دور می کند». (بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).
ب. الگو پذیری: آدمی باید از رهبر و مقتدای خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبیه او قرار دهد تا بتواند او را همراهی کند. از پیامبر(ص) نقل شده است که فرمود: خوشا به حال آنان که قائم خاندان مرا درك كنند؛ در حالی که پیش از دوران قیام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ایشان، اعلام بیزاری کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامی ترین امت من، در نزد من هستند.(بحار الانوار، ج 52 ، ص 129).
از مهم ترین رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روایتی فرمود: «هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم(ع) باشد باید منتظر باشد، و در حال انتظار به پرهیز کاری و اخلاق نیکو رفتار كند». (بحار الانوار ، ج 52 ، ص 140).
ج. یاد امام: یک منتظر واقعی باید همیشه سعی کند به یاد حضرت مهدی(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن «دعای عهد»(مفاتیح الجنان، بعد از دعای ندبه) با امام پیمان خود را تجدید کند، برای سلامتی و فرج او همیشه دعا کند و بگوید: «اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن ... »(مفاتیح الجنان ، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسی یاد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگی منتظر ظهور باشند. 

 

پرسش: آيا اين درست است که مي گوييم امام عصر در اصل منتظر واقعي است و غايب واقعي ما هستيم و آيا اين جمله که مي گويند ما غايب او منتظر آمدن ماست صحيح است؟

پاسخ: اين نوع سخن نياز به تبيين و توضيح دارد بدين گونه كه:
امام زمان(ع) بيش از هر كس ديگري با زيبايي دوران طلايي ظهور آشنا و آگاه است. او به خوبي مي‌داند كه مردم در دوران ظهور، به رشد و تعالي بي نظيري دست مي‌يابند و جامعه انساني به بهترين صورت ممكن شكل مي‌گيرد و آن گونه كه شايسته و زيبنده زندگي بشري است تحقق مي‌يابد. او كه بر بندگان و مخلوقات خدا بسيار مهربان است، آرزو دارد كه انسان‌ها به زندگي در خور خود برسند و همه بتوانند درجات كمال را طي كنند و اين زماني خواهد بود كه امام زمان(ع) ظهور كند و جهان را از مظاهر شرك و فساد پاك گرداند. او به خوبي مي‌داند كه ظهور، وقتي صورت مي‌گيرد كه مردم بخواهند و آماده ظهور گردند. بنابراين او واقعا منتظر است. او منتظر آماده شدن مردم است تا خداوند اذن خروج دهد.
اما اينكه گفته مي‌شود غايب واقعي ما هستيم، بايد گفت: هر چند در اصطلاح مراد از غيبت امام زمان آن است كه وجود شريفش ديده نمي‌شود(و به عبارت صحيح تر ديده مي‌شود ولي شناخته نمي‌شود)؛ اما در مورد غيبت بيان ديگري نيز هست و آن اينكه يكي از اموري كه باعث مي‌شود ما از نعمت حضور امام محروم باشيم، آلودگي‌هاي روحي ما است. چرا كه اين آلودگي‌ها از يك طرف حجابي بر قلب مي‌شود و چشم بصيرت و حقيقت بين آدمي را كور مي‌كند و از طرف ديگر قابليت و لياقت درك حضور را از ما سلب مي‌كند و اين سخن بدين معنا است كه ما خود باعث دوري و جدا شدن از امام هستيم، او حاضر و ناظر است، ولي ما چشمان حقيقت بين خود را از دست داده‌ايم، ما از وادي حقيقت خارج شده و در دنياي حيواني قرار گرفته‌ايم. او منتظر برگشت‌ ما از دنياي پوچ و مجازي است، او منتظر است ما به خود آييم و پرده غفلت را به كنار زنيم و داخل در حريم يار شويم.

 

پرسش: از کجا و با چه نشانه هایی بدانیم که حضرت نیز ما را دوست دارد و برای رسیدنمان به این مقصود یعنی دوست داشتن ایشان چه کارهایی باید بکنیم ؟

پاسخ: بايد بدانيم كه امام پدري مهربان و برادري دلسوز است، امام همه شيعيان را دوست دارد و براي هدايت و سعادت آنها دعا و تلاش مي‌كند. البته در اين ميان شيعياني را بيشتر دوست دارد كه مي‌كوشند افرادي صالح و با معنويت باشند. با رعايت موارد زير، مي‌توان به دوستي آن حضرت اميد داشت:
1. در مقام علم و عقيده هر روز بر معرفت ديني خود بيفزاييم و در جلسات سخنراني و علمي شركت كنيم و در شناخت مقام امامت و شخص امام زمان(ع) (با مطالعات فراوان) كوشا باشيم.
2. در مقام عمل اولين چيز انجام دادن واجبات و ترك گناه و معصيت است. ارتكاب معصيت در محضر امام زمان(ع) باعث آزرده شدن دل ايشان مي‌شود و وقتي پرونده اعمال به محضر ايشان برده مي‌شود، از ما دلگير مي‌گردد.
قدم دوم انجام وظيفه است، بهترين راه نزديكي به آن حضرت و جلب رضايت ايشان، اين است كه هر كس هر شغل و وظيفه‌اي كه دارد، آن را به دقت و سلامت انجام دهد. شما كه محصل هستيد، بهترين كار تلاش و درس خواندن عميق و صحيح است، كسي كه وظيفه خود را ترك كند يا ناقص انجام دهد و در عوض آن بخواهد كار نيك ديگري انجام دهد، راهي كج رفته است.
قدم بعدي ايجاد ارتباط معنوي با امام است؛ يعني، بكوشيم هميشه به ياد امام زمان(ع) باشيم صبح را با دعاي عهد شروع كنيم، در نماز‌هايمان براي آن حضرت دعا كنيم، دعاي فرج را در هر فرصتي بخوانيم. دعاي ندبه، زيارت آل ياسين و دعاهاي ديگر را با توجه به معنا و حضور قلب بخوانيم، صدقه دادن براي سلامتي ايشان، زيارت از طرف ايشان و دعا براي سلامتي و تعجيل فرج آن حضرت، شركت در مراسم منسوب به ايشان و ... راه‌هاي ايجاد ارتباط معنوي با امام است و مي‌توان بعد از مدتي آثار بسيار مثبت آن را ديد و اين خود نشان دوست داشتن امام است. اما باز تاكيد مي‌شود همه اين كارها بعد از ترك گناه و عمل به وظيفه و نقش خويش در جامعه و خانواده اثر بخش است؛ وگرنه پوستي بي مغز و خاصيت خواهد بود.



پرسش: انتظار امام مهدي از ما چيست؟

پاسخ: انتظار امام مهدي(عج) از ما آن است که به وظيفه يک منتظر واقعي عمل کنيم. در روايات و بيانات پيشوايان دين وظايف متعددي براي منتظر بيان شده است که مهم‌ترين آنها عبارت است از:
الف. شناخت امام: حرکت در جاده انتظار، بدون شناخت امام امکان ندارد، البته علاوه بر شناخت امام به اسم و نسب، بايد نسبت به جايگاه و مقام او نيز آگاهي کافي داشت. در روايتي نقل شده که فردي به نام ابو نصر پيش از غيبت امام، به حضور آن حضرت رسيد. امام مهدي(عج) از او پرسيد: مرا مي شناسي؟ پاسخ داد: آري شما سرور من و فرزند سرور من هستيد. امام(عج) فرمود: مقصود من اين (شناخت) نبود. ابو نصر مي گويد: خودتان بفرمايد(مرادتان چيست). امام(عج) فرمود: من آخرين جانشين پيامبر خدا هستم و خداوند به (برکت) من بلا را از خاندان و شيعيانم دور مي کند".(بحار الانوار، ج 52 ، ص 30).
ب. الگو پذيري: آدمي بايد از رهبر و مقتداي خود الگو گرفته و منش و رفتار خود را شبيه او قرار دهد تا بتواند او را همراهي کند. از پيامبر(ص) نقل شده است: "خوشا حال آنان که قائم خاندان مرا درک کنند؛ در حالي که پيش از دوران قيام، به او و امامان قبل از او اقتدا کرده و از دشمنان ايشان، اعلام بيزاري کرده باشند. آنان دوستان و همراهان من و گرامي ترين امت من، در نز من هستند".(بحار الانوار ، ج 52 ، ص 129).
از مهم ترين رفتارها ورع و حسن خلق است. امام صادق(ع) در روايتي فرمود: "هر کس دوست دارد از ياران حضرت قائم(ع) باشد، بايد منتظر باشد و در حال انتظار به پرهيز کاري و اخلاق نيکو رفتار كند". (بحار الانوار ـ ج 52 ـ ص 140).
ج. ياد امام: يک منتظر واقعي بايد هميشه سعي کند به ياد حضرت مهدي(عج) باشد. هر روز صبح با خواندن "دعاي عهد"(مفاتيح الجنان، بعد از دعاي ندبه) با امام پيمان خود را تجديد کند، براي سلامتي و فرج او هميشه دعا کند و بگويد: "اللهم کن لوليک الحجة بن الحسن..."(مفاتيح الجنان، اعمال شب 23 ماه مبارک رمضان). در هر محفل و مجلسي ياد حضرت را زنده کند و مردم را با او آشنا سازد تا مردم همگي منتظر ظهور باشند. امام عصر(عج) در پيامي چنين فرمود: "اگر شيعيان ما ـ که خداوند آنان را در راه طاعتش ياري دهد ـ در وفاي پيماني که از ايشان گرفته شد اجتماع کرده و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار از آنان به تاخير نمي افتد و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت کامل و راستين نسبت به ما، تعجيل مي گردد".(بحار الانوار، ج 53 ، ص176)
البته نبايد فراموش کرد که يک پيرو واقعي در همان گام‌هاي نخستين، به انجام واجبات ـ به خصوص نماز اول وقت ـ و ترک محرمات توجه ويژه‌اي دارد، چرا که بدون اطاعت از اوامر خدا، سخن از انتظار و ياري حضرت معنا ندارد.

 

سایر سوالات در ادمه مطلب...

ادامه نوشته

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: چرا يک انسان غير مسلمان که بدون معرفت است حضرت را مي بيند ولي ما که انقدر دوست داريم خير؟ من در يک مجله خواندم يک زن امريکايي و يک نفر ديگر حضرت ديدند و به آنها فرمودند جمکران بياييد ؟ چرا ما نه ؟

پاسخ: ديدن امام زمان(ع) به اراده ما نيست تا هر وقت بخواهيم آن حضرت را ببينيم، بلكه مي‌توان ديدار كنندگان را به دو دسته تقسم نمود: عده‌اي لايق ديدار مي‌شوند و برخي مورد لطف آن حضرت قرار مي‌گيرند تا هدايت شوند. دسته اول بسيار زحمت مي‌كشند و خود را به امام نزديك مي‌سازند تا بتوانند از خاصان و مقربان آن امام شوند؛ يعني از نظر ديني و اخلاقي به درجات بالاي معرفت و معنويت مي‌رسند (مانند سيد بحر العلوم كه دفعات زيادي به ديدار امام زمان(ع) نائل گشت و با آن حضرت ملآقات نمود).
البته در همين گروه افرادي هستند كه با وجود رسيدن به درجات معنوي، باز هم موفق به ديدار نمي‌شوند(مانند شيخ مفيد كه حتي مورد عنايت و تمجيد امام زمان(ع) قرار گرفت اما ديدن آن حضرت از طرف او ثابت نشده است).
اين خود دليل روشني است كه ديدن امام زمان(ع) ملاك برتري و امتياز نيست. بلكه موضوع اصلي رضايت امام است. بايد كاري كرد كه آن حضرت از ما راضي شوند. و به عنوان شيعه واقعي به ما افتخار كنند.
شيخ مفيد با انجام وظايف ديني خود و تلاش در راه گسترش علوم اهل بيت(ع) رضايت امام زمان را كسب نمود تا آنجا كه آن حضرت در نامه او را عبد صالح، راستگو و دوست مخلص در دين خطاب نمود و مورد عنايت قرار داد.
ديدن امام عصر(ع) براي اين دسته توفيقي بسيار ارزشمند است. اين گروه به «احساس حضور امام» مي‌رسند. اگر به حج مي‌روند به اميد استشمام بوي گل نرگس در گلستان عرفات نفس مي‌كشند و اعتقاد يقيني دارند كه زير نگاه روح بخش امامشان قرار دارند، اگر چه خود از ديدن او محروم باشند. به ياد دارند كه آن وجود شريف به ابو محمد نصيبي (ابو محمد حسين بن وجناي نصيبي) فرمود: «در اين 54 مرتبه كه حج گزاردي، من با تو و در كنار تو بودم». او 54 مرتبه به قصد ديدار حضرت مهدي(ع) حج آمد و در آخرين سفر پس از اصرار فراوان و اظهار عشق و انابه موفق به ديدار گشت.
نائب دوم امام زمان(ع) ـ محمد بن عثمان عمري ـ فرمود: آخرين بار كه آن نور محمدي را ديدم، در كنار بيت خدا، دست به دعا برداشت و از خدا وعده ظهور را مي‌طلبيد.
پس عاشق ديدار نيز به امام خويش اقتدا كرده و دعا و تلاش براي نزديكي ظهور آن حضرت را در رأس اعمال و عبادت‌هاي خويش قرار دهد تا مصداق شيعه حقيقي و ياور واقعي امام زمان(ع) قرار گيرد.
علي بن مهزيار اهوازي بيست بار به قصد ديدن امام زمان(ع) به حج رفت و پس از آن موفق به ديدار يار گرديد.
علامه سيد محسن امين عاملي ـ كه جايگاه بسيار بلند در بين دانشمندان شيعه دارد ـ از لبنان براي حج آمد و هفت سال به قصد ديدار امام زمان(ع) در مكه سرانجام با ديده اشك آلود پرده كعبه را گرفت و از فراق يار ناليد تا اين توفيق نصيب او هم گرديد. در تمام اين موارد پس از اراده و خواست امام زمان(ع) ديدار حاصل شده است. پس آنچه مهم و اساسي است، احساس حضور و ياد امام در تمامي لحظات زندگي و تلاش براي جلب رضايت آن حضرت است. همينكه آرزوي ديدار آن ماه هاشمي را داشته باشيم، براي اثبات عشق به ولايت كافي است.
اگر روزي نيم نگاهي كند و نقاب غيبت براي لحظه‌اي كنار زند و خورشيد جمال خويش را به ديده و دل تاريك ما بتاباند؛ زهي سعادت براي ما است كه از اين درياي لطف او دور نيست و اگر تا واپسين لحظه عمر هم در هجر خود بسوزاند، زهي سعادت در اين كه سوختن به هجر شمع ولايت و طواف به گرد كعبه عشق مهدوي، حجي مقبول و كامل است و به هر كدام كه اراده فرمايد نه امتيازي به خواست ما كه عنايتي از جانب او است.
اما دسته دوم كه شامل گرفتاران در مشكلات، گناهكاران پشيمان، انسان‌هاي غير مسلمان كه احيانا مورد عنايت قرار گرفته و به ديدار امام زمان(ع) نائل مي‌شوند و هدايت مي‌گردندو ... .
همه داراي پيام‌هاي خاصي مي‌باشند، مانند: عنايت حضرت به همه انسان‌ها، حتي غير مسلمانان كه بيانگر لطف و رحمت بي پايان و فراگير ائمه(ع) است. محبت و لطف حضرت به دوستان نيز به اين معنا است كه ما شما را به ياد داريم و كار‌هاي شما را مي‌نگريم و حضور شما را مي‌خواهيم.
بنابراين، اين گونه ديدار‌ها، براي آن است كه پيام‌هاي حضرت به صورت غير مستقيم به گوش مردم برسد و آنان امام مهربان خود را بشناسند و دريابند كه او ناظر در مشكلات فريادرس است.
گفتني است وقوع ديدار همراه با شناخت حضرت، بنابر مصلحت است، يعني، ممكن است انسان بارها خدمت حضرت رسيده ؛ ولي او را نشناخته باشد. زيرا شناختن حضرت به مصلحت نبوده است. بنابراين بايد دانست حضرت همه را مورد توجه قرار مي‌دهد؛ ولي آنچه را دوست دارند آن است كه ما واقعا در مسير عبوديت الهي گام برداريم، وظايف ديني خود را انجام دهيم، و براي تحققق امر ظهور تلاش و زمينه سازي كنيم.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آیا امام زمان (عج) و حضرت عیسی (ع) با هم ظهور می کنند ؟

پاسخ: مقدمه اول: حضرت عيسي(ع) به نص و تصريح قرآن كريم از دنيا نرفته است و هنوز هم زنده است و خداوند او را به آسمان‌ها برده است«زماني كه دشمنانش مي‌خواستند او را بكشند كس ديگري را اشتباهاً به جاي حضرت عيسي(ع) به دار آويختند». قرآن در اين مورد مي‌فرمايد: «... وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ ... ؛ ... او را نكشتند و او را به صليب نكشيدند، بلكه اين بر آنان مشتبه شد (كسي شبيه حضرت عيسي كشته شد). و خداوند او را به سوي خود بالا برد... »(نساء ، 157-158).
مقدمه دوم: حضرت عيسي(ع) قبل از فوتش نزول مي‌كند. چنان كه در بعضي روايات آمده كه حضرت عيسي(ع) در آخر الزمان از آسمان مي‌آيد و يهود و نصاري در آن روز به وي ايمان مي‌آورند.(ترجه الميزان، ج5، ص220 ذيل آيه 159 سوره نساء).(و ايمان به حضرت عيسي(ع) مصداق پيدا نخواهد كرد مگر زماني كه ايمان به پيامبر خاتم بياورند. چون حضرت عيسي(ع) بشارت به آمدن وجود مبارك پيامبر اسلام داده بود.).
مقدمه سوم: اين نزول از آسمان در زمان ظهور حضرت ولي عصر(ع) خواهد بود.
حال به اصل سؤال و جواب مي‌پردازيم:
از جله مسائلي كه در روايات ما به آن پرداخته شده است مسئله نزول حضرت عيسي(ع) از آسمان هنگام ظهور امام زمان(ع) و اقتداي حضرت عيسي(ع) در نماز به امام زمان(ع) است. اين روايات كه متعدد است .

 

پرسش: آيا امام زمان و حضرت عيسي در يک زمان ظهور مي کنند ؟

پاسخ: مقدمه اول: حضرت عيسي(ع) به نص و تصريح قرآن كريم از دنيا نرفته است و هنوز هم زنده است و خداوند او را به آسمان‌ها برده است«زماني كه دشمنانش مي‌خواستند او را بكشند كس ديگري را اشتباهاً به جاي حضرت عيسي(ع) به دار آويختند». قرآن در اين مورد مي‌فرمايد: «... وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لكِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ يَقِيناً * بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ ... ؛ ... او را نكشتند و او را به صليب نكشيدند، بلكه اين بر آنان مشتبه شد (كسي شبيه حضرت عيسي كشته شد). و خداوند او را به سوي خود بالا برد... »(نساء ، 157-158).
مقدمه دوم: حضرت عيسي(ع) قبل از فوتش نزول مي‌كند. چنان كه در بعضي روايات آمده كه حضرت عيسي(ع) در آخر الزمان از آسمان مي‌آيد و يهود و نصاري در آن روز به وي ايمان مي‌آورند.(ترجه الميزان، ج5، ص220 ذيل آيه 159 سوره نساء).(و ايمان به حضرت عيسي(ع) مصداق پيدا نخواهد كرد مگر زماني كه ايمان به پيامبر خاتم بياورند. چون حضرت عيسي(ع) بشارت به آمدن وجود مبارك پيامبر اسلام داده بود.).
مقدمه سوم: اين نزول از آسمان در زمان ظهور حضرت ولي عصر(ع) خواهد بود.
حال به اصل سؤال و جواب مي‌پردازيم:
از جله مسائلي كه در روايات ما به آن پرداخته شده است مسئله نزول حضرت عيسي(ع) از آسمان هنگام ظهور امام زمان(ع) و اقتداي حضرت عيسي(ع) در نماز به امام زمان(ع) است. اين روايات كه متعدد است هم در كتب شيعه آمده است و هم در كتب اهل سنت. ما به چند روايت بسنده مي‌كنيم.
1. در صحيح مسلم كه از اصلي‌ترين كتب حديثي اهل سنت است آمده است كه جابر بن عبدالله انصاري از پيامبر(ص) نقل مي‌كند كه حضرت فرمودند: «دائماً طايفه‌‌اي از امتم بر حق و ظاهرند تا روز قيامت. سپس فرمود: عيسي بن مريم از آسمان فرود آيد. امير آنها به حضرت عيسي مي‌گويد پيش آي و براي ما امامت كن او در جواب مي‌گويد: «خير به راستي بعضي از شما بر بعضي ديگر امير است به جهت اكرام خدا بر اين امت»».(صحيح مسلم، ج1،ص 137).
2. ابو سعيد خدري از رسول خدا(ص) نقل مي‌كند كه آن حضرت فرمودند: «منا الذي يصلي عيسي بن مريم خلفه؛ از ماست كسي كه عيسي بن مريم به او اقتدا كرده و نماز مي‌گزارد»(مسند احمد، ج1، ص84).
3. امام باقر(ع) فرمودند: .... خداوند عزوجل به واسطه او دينش را ظاهر مي‌كند. هر چند مشركان به آن كراهت داشته باشند. روي زمين جاي خرابي نيست مگر آن كه آباد مي‌شود. و روح الله عسي بن مريم فرود مي‌آيد و پشت سر او آقامه نماز خواهد كرد(و ينزل روح الله عيسي بن مريم فيصلي خلفه).(بحار الانوار، ج52، ص191، حديث 24).
گفتني است آنچه از روايات استفاده مي‌شود اصل نزول حضرت عيسي(ع) و نماز‌خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(ع) است. و در رابطه وقت نزول حضرت عيسي هنگام ظهور، سخني به ما نرسيده است.

 

پرسش: آيا پس از ظهور حضرت مهدي (عج) حضرت عيسي ظهور مي کند ؟

پاسخ: آنچه از ظاهر روايات استفاده مي‌شود آن است كه نزول حضرت عيسي(ع) در همان اوايل ظهور امام مهدي(ع) خواهد بود و با نماز خواندن پشت سر امام عصر(ع) امامت ايشان را تاييد مي‌كند. به نظر مي‌آيد اين اقدام باعث مي‌شود عده زيادي از مسيحيان مسلمان شوند.

 

پرسش: نقش حضرت عيسي (ع) پس از ظهور امام مهدي چيست؟ اينکه گفته مي شود عيسي (ع) پشت سر حضرت مي ايستند درست است آيا مقام پيامبر بالاتر از امام نيست؟

پاسخ: آنچه در روايات آمده، نماز خواندن حضرت عيسي(ع) پشت سر امام مهدي(عج) است و در اين زمينه دليلي اقامه نشده است. اما با توجه به كثرت جمعيت مسيحيان، اين نماز باعث مي‌شود حقانيت دين اسلام ثابت شود و عده‌ زيادي از مسيحيان به اسلام بپيوندند و اين امر هم سبب پيشرفت بسيار سريع‌تر و قيام حضرت شده و هم جلوي مخالفت و احياناً جنگ را مي‌گيرد.
در مورد بخش دوم سؤال بايد توجه داشت كه اولا ما بر اساس روايات، معتقديم ائمه معصومين از همه انبياي گذشته (به جز پيامبر اسلام) بالاتر بودند. و ثانيا حضرت عيسي(ع) هر چند پيامبر خدا و صاحب شريعت است. ولي دوره شريعت او پايان يافته و با آمدن دين اسلام دين او نسخ شده است. حضرت مهدي(عج) نيز در حال حاضر مقام زعامت و پيشوايي را به عهده دارد. و از طرف خداوند به عنوان وصي پيامبر، احياگر دين اسلام بوده و واسطه‌ فيض الهي است. از اين رو نماز خواندن حضرت عيسي(ع) پشت سر ايشان شگفت آور نخواهد بود.
البته اين نكته فراموش نشود كه در نزد ما مقام امامت از مقام نبوت بالاتر است؛ چنان كه حضرت ابراهيم(ع) پس از موفقيت در امتحانات الهي به مقام امامت نيز نايل آمد.(بقره، آيه 124).

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آيا اسرائل در مقابل حضرت مقابله مي کند ؟

پاسخ: بايد بين فرهنگ و تفکر و فعاليت اسرائيليان و يهوديان تفاوت قايل شد، هنگام ظهور، امام مهدي(ع) ابتدا مردم را راهنمايي و ارشاد ميکند و طبق برخي روايات، الواح تورات و انجيل اصلي را براي يهوديان و مسيحيان ميآورد. ارشادات و اقدامات حضرت مهدي(ع) و همچنين نزول حضرت عيسي(ع) و نماز خواندن ايشان پشت سر امام، باعث ميشود عده زيادي از اهل کتاب به امام ايمان آورند. البته عدهاي نيز با امام ميجنگند اينان کساني هستند که زندگي مادي و حيواني را انتخاب کردهاند.صهيونيستهاي فعلي با اين تفکر و فرهنگ کنوني از جمله کساني هستند که با امام ميجنگند ـ البته افرادي از آنان که به طرف حق رجوع نکنند ـ بايد توجه داشت برخي مسائل به صورت کلي براي ما روشن است ولي جزئيات آنها آشکار نيست. از جمله آنها درگيريها و جنگهاي پس از ظهور است. ما به صورت کلي ميدانيم برخي افراد فاسد و ظالم از جمله برخي از اهل کتاب با امام وارد جنگ ميشوند ولي همه جزئيات اين مسئله روشن نيست.

 

پرسش: آيا به خاطر گناه در مقابل حضرت مي باشيم ؟

پاسخ: با عرض سلام و تشکر از علاقمندي شما به مباحث مهدويت آرزو داريم در تمامي مراحل زندگي تحت عنايت خاصه حضرت مهدي(ع) مراتب رشد و تعالي را طي نماييد.
بايد خدمت شما عرض کنيم نه تنها در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) بلکه از آغاز تاريخ بشريت جبهه حق و باطل وجود داشته است. از آنجا که خداوند خلقت ملائکه و ابليس را قبل از خلقت انسان قرار داد مسئله اختيار حق و باطل را نيز در نهاد ابليس گذاشت و لذا ابليس با اختيار فرمان الهي در مورد سجده به آدم را رد نمود و نافرماني کرد و جبهه باطل را تشکيل و تاسيس نمود. پس از آن، خلقت انسان نيز با مسئله اختيار و اراده در انتخاب جبهه حق يا باطل همراه است. اولين انسان يعني حضرت آدمي(ع) فرمان الهي در "تعليم اسماء به ملائکه" را انجام داد و در جبهه حق وارد گرديد. اين جبهه با سلسله انبياء الهي و رهبري آنان براي هدايت انسانها ادامه يافت، و در مقابل آن جبهه باطل است که ابليس و پيروانش با وسوسه انسانها براي مخالفت با انبياء و احکام الهي در اين جبهه قرار دارند. جبهه حق با ظهور پيامبر اسلام(ص) و ابلاغ دين کامل به جهانيان به نقطه عطف خود در تاريخ ميرسد و حرکت تکاملي براي رسيدن به سعادت ابدي آغاز ميشود. پس ازپيامبر اسلام اين مسير با جانشينان معصوم از خطا و گناه يعني امامان معصوم(ع) ادامه مييابد.
اين حرکت در زمان ظهور آخرين رهبر معصوم و جانشين پيامبر(ص) به اوج خود خواهد رسيد و عدالت مطلق و توحيد کامل در جهان به ظهور ميرسد. در مقابل اين جبهه حق، جبهه باطل قرار دارد. خصوصيات اين جبهه را آنچنان که از قرآن کريم و احاديث معصومين به دست ميآيد، ميتوان در اين امور اشاره نمود:
مخالفت با توحيد، مخالفت با پيامبران الهي، مخالفت با امامان معصوم، مخالفت با ارزشهاي الهي، مخالفت با راههاي رسيدن به سعادت ابدي، مخالفت با حاکميت عدالت در تمام شئون فردي و اجتماعي و …
بنابراين بسيار روشن است که جبهه حق در چه مسيري حرکت ميکند و ملاکهاي عضويت در آن چيست و در يک جمله ميتوان گفت: پايبندي به ولايت الهي ورود در جبهه حق در تمامي زمانها خواهد بود.
البته اين پايبندي به ولايت الهي؛ به طور مطلق از ما خواسته نشده است بلکه در حد توانايي يک انسان غير معصوم بايد به ولايت الهي پايبند باشيم، نه به اين معنا که هر کس مثل معصوم نباشد و کوچگترين خطا و گناهي مرتکب شود، در جبهه باطل قرار گيرد بلکه اعتقاد و عمل در اصول کلي الهي مانند توحيد، معاد، ولايت انبياء و اصياء، ما را در جبهه حق وارد ميسازد. اين سير تاريخي و ملاکهاي آن را ميتوان در دعاي ندبه مشاهده کرد.
اگر تسليم اوامر الهي باشيم ولايت الهي را انتخاب کردهايم و وارد جبهه حق شدهايم حتي اگر قبل از ظهور حضرت مهدي(ع) زندگي کنيم و از دنيا برويم. و اگر با اوامر الهي مخالفت کنيم قهرا به ولايت شيطان وارد شدهايم و جبهه باطل را انتخاب کردهايم. ملاکها و اوامر و نواهي الهي نيز به طور کامل در "دين" بيان شده است. دين اسلام تا قيامت برقرار است و زمان قبل از ظهور، زمان ظهور و پس از ظهور حضرت مهدي(ع) هم در بر ميگيرد و لذا جاي هيچ ابهامي و ترديدي براي مننتظران و مهدويان باقي نخواهد ماند.
انها که راه را گم ميکنند به خاطر آن است که ملاکها را نشناختهاند و با ملاکهاي اشتباه، انتخاب نيز اشتباه خواهد شد. آنها که در زمان ظهور حضرت مهدي(ع) آن حضرت را انکار ميکنند در ملاک شناخت حق يعني "ولايت الهي" دچار اشتباه ميشوند و يا بخاطر منافع شخصي و مادي با "ولايت الهي" به طور آگاهانه مخالفت ميکنند. پس اگر در خيمه ولايت الهي، ولايت انبياء، ولايت معصومين هم باشيم و از آنها پيروي کنيم در هر زمان به جبهه حق وارد شدهايم.
البته اين نکته نبايد فراموش شود که گناهان در اثر غفلت و براي ارضاي خواستههاي نفساني است و ما را از درجات سعادت محروم مينمايد اما اگر اعتقاد و ايمان به اصول اساسي را حفظ کنيم از "جبهه حق" خارج نميشويم، و خداوند را توبه و بازگشت را براي ما باز گذاشته است. تنها اگر به طور آگاهانه و از روي عناد با فرامين الهي مخالفت کنيم، از جبهه حق خارج شده و در جبهه باطل وارد ميشويم. پس همواره بايد اعتقاد و ايمان به ولايت الهي را در عمل حفظ نماييم تا پيوسته در جبهه حق قرار گيريم. هم اکنون به چند راهکار اساسي و ملاک روشن براي شناخت جبهه حق از زبان گهربار امام صادق(ع) گوش جان ميسپاريم:
1. پيروان ولايت بايد دين خدا را بپذيرند، نماز، روزه، حج، خيرها و عبادات را انجام دهند و تحت ولايت امام معصوم باشند. سبقت در اين خصوصيات ملاک براي برتري و ارزش گذاري پيروان حق و ولايت است.
2. اطاعت امام، استقامت در کنار امام چه در قيام بر عليه ظلم و چه در عدم قيام و مبارزات منفي به فرمان امام، انتظار دولت حق را داشتن، مراقبت از خود و امام در مقابل ظالمين، دفاع از حقوق ديني و شخصي در مقابل ظالمين(بحار الانوار، ج52، ص127).
اينها وظايف عمدهاي است که امام(ع) براي منتظرين بيان کردهاند و معيار پايبندي به "جبهه حق" دانستهاند. با رعايت اين اصول اعمال و عبادات در زمان غيبت و حضور مورد رضايت وتاييد دين و در راستاي راه حق و مستقيم خواهد بود.
براي آگاهي بيشتر به منابع زير مراجعه کنيد:
1. مجله انتظار ش1و2 مقاله شرح دعاي ندبه؛
2. هدايت در قرآن، آيت الله جوادي آملي.

 

پرسش: آيا حضرت بعد از ظهور از دشمنان انتقام مي گيرند ؟

پاسخ: از صفاتي كه براي امام زمان(ع) گفته شده است و تأييد روايي و قرآني نيز دارد صفت «المنتقم» است، يعني انتقام گيرنده از دشمنان خدا، در دعاي ندبه نيز مي‌خوانيم: «اين الطالب بدم المقتول بكربلا»، در حديثي از امام صادق(ع) آمده است: امام مهدي(ع) از فرزندان و قاتلان امام حسين در كربلا، انتقام مي‌كشد.
البته امام رضا(ع) در توضيح اين روايت مي‌فرمايد: اينها راضي به فعل پدران بوده و به آن افتخار مي‌كنند(تفسير برهان، ج4، ص559، ح7، ذيل آيه 23 سوره اسراء).
ما در زيارات امام حسين(ع) مثل عاشورا زيارت به كساني كه شهادت حضرت رضايت داشتند لعن مي‌كنيم.

 

پرسش: آيا شيعيان در مقابل حضرت مي ايستند ؟

پاسخ: اگر به معناي شيعه دقت شود روشن ميشود که شيعه مقابل آقا قرار نميگيد. شيعه کسي است که امامت اهل بيت(ع) را پذيرفته و دلش در گرو محبت آنان است. او سعي ميکند رفتارش متناسب با روش اهل بيت باشد. ناراحتي آنان را نميخواهد. شيعه به کربلا اهميت ميدهد. او منتظر ظهور است و خود را براي ياري حضرت آماده ميکند. و اگر خطايي کرد در صدد جبران برميآيد.
البته ممکن است کسي نام شيعه را بر خود گذاشته باشد؛ ولي اعتقادي به امامت اهل بيت نداشته باشد(نه اين که در مواردي دچار اشتباه عملي شود) و ولايت آنان را باور نکرده باشد. چنين فردي ممکن است در زمان ظهور، امام را نپذيرد و در مقابل حضرت قرار بگيرد.

 

پرسش: فيلم هايي که امريکاييها مي سازند (هاليوود ) در رابطه باتسخير جهان و اينکه کسي مي ايد و جهان را به هم مي ريزد چگونه است ؟

پاسخ: مقدمه: از اوضاع و حوادث عمومي مي‌توان حدس زد كه بشر در آينده نزديك، بر سر يك دو راهي بسيار حساس واقع خواهد شد. يا چشم بسته تسليم مادي‌گري و قوانين حاكم بر طبيعت شود و يكسره به احكام الهي پشت پا زند و يا توحيد خالص را انتخاب كند و به قوانين و احكام الهي، براي اصلاح و علاج بحران‌هاي جهاني گردن نهد؟!
سير تاريخ زندگي بشر ـ خصوصا در قرون اخير ـ نشان داده است كه تمايل عمومي انسان‌ها بر اساس حس فطري خدا جويي به سوي عدالت طلبي و حاكميت قوانين و ارزش‌هاي انساني و الهي در حركت است. در اين نوشتار به تشريح اين دو تفكر و اهداف آن مي‌پردازيم.
تفكر اول: حاكميت قدرت و علوم مادي:
طرفداران اين نظريه چند دسته‌اند: گروهي معتقدند شر و فساد و بدبختي لازمه جدانشدني زندگي بشر است و لذا هر چه زودتر بايد به زندگي بشريت خاتمه داده شود. اين گروه براي تحقق اين تئوري از قدرت‌هاي استثمارگر در جهت نابودي نهايي جهان حمايت مي‌كند و به نهيليست يا پوچ گرا معروف مي‌باشند.
گروهي ديگر مي‌گويند: با پيشرفت حيرت‌آور علوم و تكنيك و فراهم شدن سلاح‌هاي مخرب و كشتار جمعي، جامعه بشري به نقطه انفجار نزديك شده است و به زودي با دست خود به زندگي خود خاتمه خواهد داد. و لذا بايد راه چاره‌اي انديشيد.
در اين بيان عده‌اي تنها راه را تشكيل يك حكومت واحد جهاني مي‌دانند، تمام بشريت تحت يك نظام و سيستم مديريتي واحد قرار گيرد و به اصطلاح دهكده‌اي جهاني با يك رئيس به وجود آيد تا ديگر تضاد منافع بين سران قدرت، باعث جنگ‌هاي تكنولوژيك نابود كننده نشود. در اين خصوص تلاش قدرت‌هاي جهاني براي كسب سلطه براي اداره جهان بسيار چشمگير است. پس از فروپاشي ابر قدرت شرق هم اكنون غرب خود را قدرتي بلامانع براي رسيدن به رياست جهان مي‌پندارد و براي كسب اين مقام از انواع ابزار‌هاي تبليغاتي استفاده مي‌كند!!
قدرت‌هاي غربي، از طرفي با ايجاد يأس و نا اميدي نسبت به آينده جهان، بشريت با به لزوم داشتن يك پناهگاه و نقطه اميد براي تسكين دلهره و نا آرامي‌هاي رواني متقاعد مي‌سازند و از طرف ديگر با در اختيار گرفتن ابزار‌هاي تبليغي و نفوذ در افكار عمومي جهان تنها غرب را قادر به حل اين مشكل جهاني معرفي مي‌كنند.
در همين راستا يكي از ابزار‌هاي بسيار مؤثر غرب، رسانه‌هاي تصويري است. جهان امروز دوران تصوير است و ميدان دار آن، سينما و صنعت فيلم سازي است كه تأثير فراواني بر افكار عمومي جهان دارد. از آنجا كه آينده جهان (فيچريسم) براي بشريت اهميت ويژه‌اي پيدا كرده است، غرب در تلاش‌است كه اين آينده را تاريك و خون‌بار ترسيم كند تا در پرتو آن به اهداف قدرت طلبانه و استثمار گرانه خود برسد.
آمريكا با كمك سرمايه داران صهيونيزم و با در دست داشتن بزرگترين مركز فيلم سازي جهان(هاليوود) سالانه حدود هفتصد فيلم توليد مي‌كند و نزديك به 80 درصد شبكه‌ها و سينما‌هاي جهاني را تغذيه رسانه‌اي مي‌نمايد. تمامي اين فيلم‌ها در مسير اهداف غرب براي حكومت بر جهان قرار گرفته و پيوسته اين هدف را دنبال مي‌كند.
تفكر دوم: حاكميت احكام الهي و مديريت انسان‌هاي موحد بر جهان:
اين نظريه ـ كه بر اساس پيشگويي‌هاي اديان الهي ارائه شده و سير تحول روحي در نوع بشر و گرايش به ارزش‌هاي انساني و الهي در قرون اخير، آن را به منزله يك دكترين و طرح قابل اجرا نموده ـ تنها راه براي نجات بشريت را بازگشت به دين و احكام الهي مي‌داند و معتقد است اين مهم با تشكيل حكومت جهاني به دست رهبري الهي امكان پذير خواهد بود. اديان الهي هر كدام بر اساس آموزه‌هاي خود اين دكترين و نظريه را ارائه كرده‌اند.
دين يهود معتقد به رسالت و ظهور مسيح حقيقي براي نجات بشريت است. دين مسيحيت نيز معتقد به بازگشت حضرت عيسي(ع) به دنيا براي نجات بشريت است. دين اسلام نيز با ارائه كاملترين برنامه و دكترين به عنوان مهدويت و حكومت جهاني تنها نجات بخش انسان‌ها را برقراري حكومت واحد جهاني بر اساس احكام اسلام مي‌داند.
لازمه اين طرح و دكترين ديني براي جهان، مبارزه با هر گونه استثمار، قدرت طلبي و بي عدالتي در جامعه جهاني است؛ لذا صاحبان قدرت جهاني به مقابله رو در رو با اين تفكر الهي و ديني پرداخته‌اند و به صورت‌هاي گوناگون به تحريف دكترين مهدويت مشغول شده‌اند.
يكي از راه‌هاي تحريف و تضعيف، ايجاد يأس و نااميدي در مردم جهان نسبت به روحيه خداجويي و كار‌آمدي دين در زندگي است. نشان دادن آينده تاريك و ترسناك و القاء اين نكته كه آموزه‌هاي اديان هرگز نمي‌تواند مشكلات امروز و آينده جهان را برطرف كند و تنها نجات بخش جهان، قدرت و تفكر غرب است. اين هدف با انواع فيلم‌ها و بازي‌هاي كامپيوتري و ايجاد بحران‌ها و جنگ‌هاي مصنوعي در جهان به جوامع انساني القا مي‌گردد. براي نمونه مواردي را ذكر مي‌كنيم.
1. فيلم نوستر آداموس:
اين فيلم بر اساس پيشگويي‌هاي يك پزشك فرانسوي، ساخته شد، اما محتواي فيلم مطابق با اهداف غرب براي سلطه بلامنازع بر جهان، تهيه شده است.
در اين فيلم نجات دهنده جهان از نگاه اسلام، (امام مهدي(ع)) با نام‌هاي «پادشاه وحشت»؛ «خداي جنگ عليه غرب»، « ضد مسيح بزرگ» معرفي مي‌شود!! آينده جهان وحشتناك تلقي شده و تنها راه نجات را اتحاد با ابر قدرت غرب مي‌داند، و نهايتا غرب را پيام‌آور «صلح جهاني» و اسلام و مسلمانان را ضد صلح و امنيت معرفي مي‌كند. در اين فيلم در مورد حضرت مهدي(ع) آمده است: « او مردي خونريز و بي رحم است و با جنگ‌هاي خود تعداد زيادي زنان را بيوه و بچه‌هاي يتيم بر جاي مي‌گذارد». آن حضرت را با لباس عربي نشان مي‌دهد و در حالي كه با فشار دادن يك كليد هر كار بخواهد انجام مي‌دهد، اين مطلب را به بيننده القا مي‌كند كه « ما بايد متحد شويم و مانع قيام او گرديم، زيرا چيزي جز مصيبت و نا امني براي مردم جهان نمي‌آورد، بايد مردم جهان از او متنفر شوند و از او فاصله بگيرند».
2. فيلم «روز استقلال»:
اين فيلم محتوايي تخيلي دارد و آمريكا را نجات دهنده بشريت در برابر حمله فضايي به زمين نشان مي‌دهد. سر انجام با پيروزي نيرو‌هاي مدافع زمين در روز استقلال آمريكا، دشمن شكست مي‌خورد و آمريكا بر سكوي نجات مي‌ايستد.
3. بازي كامپيوتري «جهنم خليج فارس» معروف به « يا مهدي»:
در اين فيلم، خليج فارس و خصوصاً ايران را مركز حركت‌هاي تروريستي جهان مي‌شمارد وآمريكا با حضور نظامي در منطقه سردمدار مبارزه با اينگونه حركت‌ها مي‌شود.
4. كنفرانس تل آويو:
در اين كنفرانس نظريه پردازان غربي در تحليل انقلاب اسلامي ايران، اعتراف مي‌كنند كه شيعه داراي دو نگاه است، نگاه سرخ و نگاه سبز و معتقدند شيعه به اسم امام حسين(ع) قيام را شروع و به اسم امام زمان(ع) آن را حفظ مي‌كند.
تصميم نهايي در اين كنفرانس، نشان دادن تصويري سياه از انتظا ر سبز شيعه، به جهان است.
پس از اين كنفرانس كتاب‌ها و فيلم‌ها و بازي‌هاي رايانه‌اي زيادي براي اين هدف تهيه و به جهان عرضه شد؛ مانند: فيلم صهيون، فيلم آرماگدون و بازي‌هاي كامپيوتري، ماتريكس، نفرين شدگان، سام ماجراجو، شيطان مقيم، بازگشت به قلعه ولفن اشتاين، دلتا فورس، قيام ملت‌ها و طوفان صحرا(حمله به عراق) و همچنين كتاب‌هايي نظير:
1. جنگ بعدي ـ كاسپار و اين برگر (وزير دفاع سابق آمريكا)؛
2. زمين سياره بزرگ مرحوم؛
3. جهان نويني در حال فرارسيدن است؛
4. شما و سال 2000؛
5. چه بر سرما مي‌آيد؛
6. آمادگي‌هاي فردي براي بحران سال 2000؛
7. تدارك جنگ بزرگ ـ گرس هال سل؛

 

پرسش: هنگام ظهور چه افراد و گروههايي با حضرت مهدي (ع) به مبارزه ميپردازند ؟

پاسخ: در جريان ظهور، هر چند بسياري از مردم با امام مهدي(ع) و حقيقت دعوت و قيام او آشنا شده و به او مي‌پيوندند، اما گروه‌هايي نيز به مقابله مي‌پردازند. با سير در احاديث مربوط به امام مهدي(ع) به تقابل سه گروه با ايشان مي‌›وان به صورت روشن اشاره كرد:
ـ گروه به ظاهر مسلمان: اينا حدود ده هزار نفرند كه خود را دين‌دار واقعي مي‌دانند.(شبيه خوارج نهروان)
ـ لشكر سفيان: او كه با خروج خود، سوريه و عراق را تحت سيطره‌اش قرار مي‌أهد، هنگام ظهور به مبارزه برمي‌خيزد و به جنگ با حضرت مي‌پردازد. اينان مخالفان جدي دين و آرامش مردم هستند و در ايام سلطه خود عده‌ زيادي را مي‌كشند.
ـ گروه‌هايي از اهل كتاب: مسيحيان و يهوديان، در هنگام ظهور، ابتدا مقابل حضرت صف آرايي كرده و آماده جنگ مي‌شوند، ولي نزول، حضرت عيسي(ع) و نماز خواندن ايشان پشت سر امام مهدي(ع) و نيز آشكار شدن الواح اصلي تورات توسط امام زمان(ع) باعث مي‌شود عده‌اي زياد از اهل كتابع دين اسلام را بپذيرند، برخي نيز صلح مي‌كنند و گروهي نيز به جنگ مي‌پردازند.
ويژگي‌هاي اصلي مخالفان و جنگ طلبان را مي‌توان در چند مرود برشمرد: عدم درك درست از دين و حقيقت انسانيت، دنيا طلبي روحيه لجاجت و تعصب.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: آیا صلوات فرستادن برای فرج امام مهدی (عج) خوب است ؟

پاسخ: «صلوات» يكي از بهترين هديه‌هايي است كه انسان مي‌تواند به امام زمان(ع) بدهد. صلوات بسيار خوب است و بهتر آن است كه بگوييم «اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم». 

 

پرسش: دعا کردن برای صاحب الزمان (عج) چه فایده هایی دارد ؟

پاسخ: ترديدي نيست كه دعا، از عبادت‌هاي بزرگ است و آثار فراواني دارد و دعا كردن براي سلامتي امام عصر(ع) از بهترين اقسام دعا است. درباره تاثير دعا، از دو زاويه مي‌توان نگاه كرد:
الف. تاثير دعا نسبت به امام؛ ب. تأثير دعا براي دعا كننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتي حضرت، مؤثر است؛ زيرا ايشان به اين جهت كه انسان است و در همين عالم زندگي مي‌كند، در معرض آفات و بلايا هست و دعا مي‌تواند در دور كردن بلاها و مرض‌ها از وجود عزيزش مؤثر باشد. اين، با اراده‌ي خدا مبني بر حيات و سلامتي امام، منافاتي ندارد؛ زيرا كه اراده‌ي خدا از طريق اسباب اعمال مي‌شود و دعا از مهمترين وسيله‌ها و سبب‌ها براي جريان اراده خدا در زندگي است.
از نگاه دوم، آثار دعا كردن فراوان است از جمله:
دعا كردن راهي است براي اين كه امام عصر را ياد كنيم و به اين وسيله با آن عزيز ارتباط روحي و معنوي پيدا كنيم و اين ارتباط ثمرات بسياري براي رشد و كمال روحي ما دارد.
دعا كردن براي امام، نوعي عرض ارادت و محبت نسبت به او است كه قطعاً از سوي آن منبع كرم بي پاسخ نخواهد ماند و دعا كننده را مورد لطف و عنايت خاص خود قرار خواهد داد.
دعا كردن براي امام، يعني آن وجود عزيز را بر بسياري از موجودات و پديده‌ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. اين موضوع، سبب زياد شدن محبت آن عزيز در دل‌ها و جان‌ها مي‌گردد؛ 


 

پرسش: دعاي فرج براي تعجيل ظهور در غيبت چيست ؟

پاسخ: آنچه تصريح شده است اينکه براي تعجيل فرج زياد دعا کنيد، اما اينکه در خصوص فرج حضرت دعاهاي خاصي وارد شده باشد چيزي نيافتيم. البته در روايات به برخي از ادعيه در زمان غيبت توجه بيشتري شده است که به آنها اشاره ميشود:
الف. دعاي "الهم کن لوليک...."؛
ب. دعاي عهد؛
ج. دعاي:"اللهم عرفني نفسک فانک ان لم تعرفني نفسک لم اعرف نبيک، اللهم عرفني رسولک فانک ان لم تعرفني رسولک لم اعرف حجتک، اللهم عرفني حجتک فانک ان لم تعرفني حجتک ضللت عن ديني".
د. دعاي غريق: "يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينک"
هـ. دعاي ندبه؛
ز. زيارت آل ياسين.



پرسش: راه توسل به حضرت مهدي (ع) و سفره انداختن براي ان حضرت ؟

پاسخ: الف.براي امام زمان(ع) سفره انداختن مطرح نشده است و لذا زمان خاصي ندارد. انسان در هر زمان ميتواند به امام مهدي(ع) متوسل شود و او را واسطه در نزد خدا قرار دهد و از او کمک بگيرد. براي توسل به امام عصر(ع) راههايي گفته شده است. مانند:
1. خواندن زيارت آل ياسين(مفاتيح الجنان)؛
2. نماز استغاثه(مفاتيح الجنان)؛
3. نماز امام زمان(ع)(مفاتيح الجنان)؛
4. برقراري روضه براي ائمه اطهار مخصوصا حضرت زهرا(س) و امام حسين(ع)؛
5. توسل به حضرت ابوالفضل العباس(ع).
البته شخص بايد با همه وجود از حضرت کمک بخواهد و بداند که عنايتها و کمکها، با توجه به مصالح و منافع انسان صورت ميگيرد.
ب. عنايتها و کمکهاي امام زمان(ع) به مردم بسيار فراوان است که در کتابها نقل شده است. انتشارات مسجد جمکران نيز در اين زمينه کتابهايي را چاپ کردهاند.



پرسش: وقتي خداوند محافظ حضرت است دعا براي سلامتي ايشان چه فايده اي دارد و دعا براي تعجيل فرج وقتي به دست خداست ؟

پاسخ: الف. ترديدي نيست كه دعا، از عبادت‌هاي بزرگ است و آثار فراواني دارد و دعا كردن براي سلامتي امام عصر(ع) از بهترين اقسام دعا است. درباره تاثير دعا، از دو زاويه مي‌توان نگاه كرد:
الف. تاثير دعا نسبت به امام؛ ب. تأثير دعا براي دعا كننده؛
از نگاه اول، دعا در سلامتي حضرت، مؤثر است؛ زيرا ايشان به اين جهت كه انسان است و در همين عالم زندگي مي‌كند، در معرض آفات و بلايا هست و دعا مي‌تواند در دور كردن بلاها و مرض‌ها از وجود عزيزش مؤثر باشد. اين، با اراده‌ي خدا مبني بر حيات و سلامتي امام، منافاتي ندارد؛ زيرا كه اراده‌ي خدا از طريق اسباب اعمال مي‌شود و دعا از مهمترين وسيله‌ها و سبب‌ها براي جريان اراده خدا در زندگي است.
از نگاه دوم، آثار دعا كردن فراوان است از جمله:
دعا كردن راهي است براي اين كه امام عصر را ياد كنيم و به اين وسيله با آن عزيز ارتباط روحي و معنوي پيدا كنيم و اين ارتباط ثمرات بسياري براي رشد و كمال روحي ما دارد.
دعا كردن براي امام، نوعي عرض ارادت و محبت نسبت به او است كه قطعاً از سوي آن منبع كرم بي پاسخ نخواهد ماند و دعا كننده را مورد لطف و عنايت خاص خود قرار خواهد داد.
دعا كردن براي امام، يعني آن وجود عزيز را بر بسياري از موجودات و پديده‌ها مقدم دانستن و وجود و نقش او را مد نظر قرار دادن. اين موضوع، سبب زياد شدن محبت آن عزيز در دل‌ها و جان‌ها مي‌گردد؛ زيرا ذكر محبوب سبب فراواني محبت نسبت به او است.
با توجه به اين كه ايشان، واسطه‌ي فيض الهي در عالم هستي‌اند، صلوات و صدقه به نيت ايشان خود نوعي وسيله براي كسب فيوضات بيشتر است.
ب. به فرموده امام علي(ع) خداوند کارها را به حسب قضايش انجام ميدهد و نه رضايت شما (ميزان الحکمه، روايت شماره 16456) و مقدمه قضاي الهي، قدر الهي است؛ چرا که هر کار بر اساس اندازه و هندسه خاص خود انجام ميگيرد. به فرموده امام صادق(ع) چون که خداوند چيزي را اراده کند مقدار ميکند آن را و پس از تقدير قضايش به آن تعلق ميگيريد،(همان، روايت شماره 16461).
قدر و هندسه و اندازه وجودي هر چيز است و قضا به معناي گذراندن و يک سره کردن و به پايان رساندن است.
تقدير الهي موجوددات عالم مشهود را به سوي آن چه در مسير وجودشان براي آنها تقدير و قالب گيري کرد، هدايت ميکند. خداي بزرگ فرمود:"الذي خلق فسوي و الذي قدر فهدي" سپس همين تقدير و هدايت را با امضاي قضا، تمام تکميل ميکند.
بسيار ميشود که خدا چيزي را تقدير ميکند، ولي به دنبال تقدير قضايش را نميراند، مانند قدري که بعضي از علل و شرايط خارج آن اقتضا دارد، ولي به خاطر مزاحمت مانعي، آن اقتضا باطل ميشود و سببي ديگر و يا اقتضايي ديگر جاي سبب قبلي را ميگيرد.
چه بسا چيزي مقدر بشود و قضاي آن نيز رانده شده باشد، مثل اين که از جميع جهت، يعني هم از جهت وجود علل و شرايط و هم از جهت نبودن مانع، تقدير شده باشد که در اين صورت، آن چيز، محقق ميشود. در بعضي از روايات نيز آمده که قدر، ممکن است تخلف کند، اما براي قضا برگشتي نيست، البته تغيير در تقدير، مربوط به عالم ماده است.
با توجه به اين مقدمه، قضا، به معناي اجتماع جميع علل و شرايط و فقدان هر گونه مانعي است که مسلما انجام ميگيرد و هيچ گونه برگشتي در آن نيست. چه بسا، همين قضايي که مجموعه شروط متعدد دارد، يکي از آن شروط، دعاي بندگان باشد. آميختگي و هم سويي دعا و قضا، در روايات به خوبي مشهود است. امير المؤمنين علي(ع) در انتهاي نامه سي و يکم نهج البلاغه به فرزندشان امام مجتبي(ع) ميفرمايد: "دين و دنياي تو را به خدا ميسپارم و بهترين خواسته الهي را در آينده و هم اکنون در دنيا و آخرت براي تو ميخواهم".
اجتماع درخواست از خدا و قضا، بسيار زيبا است. در روايت آمده که حضرت امير(ع) از زير ديواري که در شرف خراب شدن بود حرکت کردند و به جاي ديگر رفتند. از آن جناب سؤال شد" آيا قضاي الهي (حکم حتمي الهي) فرار ميکنيد؟" آن امام بزرگوار فرمودند:"از قضا الهي به سوي قدر الهي فرار ميکنم!"(ميزان الحکمه، ج8، ص162) به اين معنا که در صورت توقف تمام مقدمات لازم براي زير آوار ماندن مهيا ميگردد و قضاي الهي تحقق ميپذيرد، امکام با حرکت سوي مکاني ديگر مقدمهاي از آن مقدمات ناقص ميگردد و هندسهاي ديگر شکل ميگيرد که آن تحقق سلامت و امنيت است. لذا منافات ندارد که حتي دعا، قضاي الهي را متبدل سازد، دعايي که از جمله مقدمات و شروط حکم الهي است. در روايت از رسول اکرم(ص) وارد شده که:"لايرد القضاء الا الدعاء؛ قضاي الهي رارد نميکند مگر دعا."(منتخب الميزان الحکمه، روايت 2101). يعني، گاه، مقدرات يک امر فراهم شده9 است و بايد قضا بيايد ولي دعا در تقديرات اثر ميگذارد و بايد تعغيير در تقديرات قضا و نتيجه محقق نميشود.
بنابراين، در عين حال که همه امور به قضاي الهي تحقق ميپذيرد، منافات ندارد که ما موظف به دعا کردن باشيم، نه صرفا به علت يک امري صوري و ظاهري، بلکه چون دعا، خود، در سلسلهي طولي تحقق اشيا تاثير جوهري دارد و اين تاثير به اذن و اراده الهي انجام ميگيرد. خود حضرت حق، ما را مأمور به دعا کردن کرده است و براي اين دعا، تاثير قائل شده است.
نتيجه اين که، زمان ظهور حضرت حجت(ع) مثل بقيه امور و اسرار به قضاي الهي است در عين حال، ما موظف به دعاي در جهت تعجيل فرج آن بزرگوار هستيم و دعي ما، ميتواند در مجموعه علل ظهور موثر باشد.



پرسش: نقش دعا در تعجيل ظهور حضرت مهدي چيست؟

پاسخ: ترديدي نيست كه دعا، از عبادت‌هاي بزرگ است و آثار فراواني دارد.
البته بايد توجه داشت هر چند دعا و درخواست از حضرت حق در تسريع فرج بسيار مؤثر است ولي آنچه مهم‌تر مي‌باشد آن است كه شيعيان و عاشقان حقيقت انتظار را در زندگي خود جاري كنند، بدين معني كه سعي كنند حقيقتاً دستورات اسلام را عمل نمايند، با تلاش در تهذيب نفس و خدمت به مردم لياقت ياري حضرت را كسب نمايند، براي امر فرج زمينه سازي كرده و مردم را براي پذيرش حركت عدالت‌خواهانه حضرت آماده كنند.
گفتني است كه جهان آفرينش بر پايه اسبب و مسببات مي‌باشد و پيدايش هر پديده مشروط به وود شرايط و زمينه‌هاي آن است. طبق آموزه‌هاي دين مقدس اسلام (كه عقل نيز آن را تاييد مي‌كند) دعا يكي از اساب و زمينه‌هاي تحقق پديده ظهور مي‌باشد. به عبارت ديگر امر ظهور وابسته به تحقق شرايط و زمينه‌ها مي‌باشد و دعا به عنوان جزء العلة يكي از اسباب تعجيل در فرج است.


 

پرسش: منظور از اينکه دعا براي فرج کنيد چيست و تعجيل يعني چه ؟

پاسخ: مراد از تعجيل فرج آن است كه مردم از خدا بخواهند تا زمينه‌ها و شرايط ظهور فراهم شود و موانع ظهور برطرف گردد تا ظهور واقع شود. البته بايد بدانيم كه تلاش مردم نيز مهم است، يعني آنان نيز، با انجام وظايف ديني و آماده كردن خود براي ظهور [با توجه به انجام وظايف يك منتظر واقعي]، مي‌توانند امر ظهور را سرعت ببخشند.

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: چرا امام(ع) زمين جمكران را براي آن فردي كه روي آن كاشته بود غصبي دانسته است؟

پاسخ: طبق آنچه در متن جريان ملاقات جناب حسن بن مثله جمكراني به محضر امام زمان(ع) و دستور حضرت بر ساختن مسجد مقدس جمكران، آمده است، حضرت نفرموده است كه زمين غصبي است بلكه بنا به مصالحي دستور رفع يد از آن زمين را براي ساخت مسجد صادر فرموده است.
در اين جريان حضرت به حسن بن مثله جمكراني مي‌فرمايد: برو به «حسن بن مسلم» (يعني همان كسي كه زمين مسجد را زراعت مي‌كرد) بگو كه تو چند سال است اين زمين را عمارت مي‌كني ما خراب مي‌كنيم پنج سال است زراعت كردي و امسال ديگر باره شروع كردي، رخصت نيست كه تو ديگر در اين زمين زراعت كني، بايد هر چه از اين زمين منفعت برده‌اي برگرداني تا در اين موضع مسجد بنا كنند.(براي اطلاع از جريان كامل اين قضيه، رجوع شود به فصلنامه انتظار، شماره 5، ص333).
از كلام حضرت(ع) معلوم مي‌گردد كه زمين مسجد جزء زمين حسن بن مسلم نبوده است، چون در ادامه داستان حضرت مي‌فرمايد: تو آن را گرفته و به زمين خود ملحق كرده‌اي. از اين جهت اين شخص حق تصرف در اين زمين را نداشته است و امام(ع) بنا به مصالحي كه خداوند مقرر فرموده است اين زمين را براي ساخت مسجد و محل رجوع شيعيان قرار داده است. ضمن اينكه حتي اگر اين زمين جزو زمين آن شخص هم مي‌بود، حضرت بر اساس ولايت تكويني و تشريعي كه از جانب خداوند دارد مي‌تواند دستور تخليه آن را صادر فرمايد تا چه رسد به زمين‌هايي كه مالك شخصي ندارد و جزء انفال به شمار مي‌رود و در اختيار امام(ع) قرار دارد.

 

پرسش: چرا امام زمان (عج) من را به مسجد جمکران دعوت نمی کند تا به دیدار ایشان نایل شویم ؟

پاسخ: از كجا مي‌دانيد كه شما را به مسجد جمكران طلب نكرده است. مسجد جمكران براي همه زائران آماده است و همت و اراده سفر مي‌خواهد تا به فيض زيارت برسيم. در مورد تشرف به حضور امام زمان(ع)، بايد بدانيم ما در دوران غيبت هستيم و قرار نيست هر كسي در اين دوران، به ملاقات حضرت برسد و نبايد چنين توقعي را در خود ايجاد كرد. البته اگر ما به وظايف خود عمل كنيم و تكاليف شرعي خود را به خوبي انجام دهيم، احتمال دارد سعادت ديدار حضرت را بيابيم. اما اين سعادت به صلاحديد خود امام(ع) است، نه اينكه ديدار راه و روشي داشته باشد كه هر كس آن را انجام داد، حتما آن بزرگوار را ملاقات مي‌كند.

 

پرسش: توضيحي در رابطه با مسجد مقدس جمکران و نحوه ساخت آن و کتابي معرفي نماييد.

پاسخ: شيخ فاضل، حسن بن محمد بن حسن قمي معاصر صدوق در تاريخ قم نقل كرده از كتاب «مونس الحزين في معرفة الحق و اليقين» از مصنفات شيخ ابي جعفر محمد بن بابويه قمي به اين عبارت رد باب بناي مسجد جمكران از قول حضرت امام محمد مهدي(ع) كه سبب بناي مسجد مقدس جمكران و عمارت آن به قوم امام(ع) اين بوده است كه شيخ عفيف صالح حسن بن مثله جمكراني مي‌‌گويد كه : من شب سه شنبه هفدهم ماه مبارك رمضان سال 393 هـ . ق(يا 373 هـ .ق) در سراي خود خفته بودم كه ناگاه جماعتي مردم به در سراي من امدند، نصفي از شب گذشته بود؛ مرا بيدار كردند و گفتند: «برخيز! و طلب امام محمد مهدي صاحب الزمان(ع) را اجابت كن كه تو را مي‌خواند».
حسن گفت: من برخواستم به هم بر آمدمو آماده شدم. گفتم:«بگذاريد تا پيراهنم بپوشم».
آواز آمد كه: «هو ما كان قميصك». پيراهن به بر مكن كه از تونيست!
دست فرا كردم و سراويل خود را برگرفتن. آواز آمد كه:«ليس ذلك منك، فخذ سراويلك». يعني آن سراويل كه برگفتي از تو نيست، از آن خو برگير!
آن را انداختم و از خود برگرفتم و در پوشيدم و طلب كليد در سراي آمدم. آواز آمد كه: «الباب مفتوح».
چون به در سراي آمدم، جماعتي بزرگان را ديدم، سلام كردم، جواب دادند و ترحيب كردند.(مرحبا گفتند) مرا بياوردند تا بدان جايگاه كه اكنون مسجد است؛ چون نيك بنگريدم، تختي ديدم نهاده و فرشي نيكو بر آن تخت گسترده و بالش‌هاي نيكو نهاده و جواني سي ساله بر آن تخت تكيه بر چهار بالش كرده و پيري پيش او نشسته و كتابي در دست گرفته و بر آن مي‌خواند و فزون از شصت مرد بر اين زمين بر گرد او نماز مي‌كنند. بعضي جامه‌هاي سفيد و بعضي جامه‌هاي سبز داشتند و آن پير حضرت خضر بود.
پس آن پير مرا نشاند و حضرت امام(ع) مرا به نام خود خواند و گفت: «برو و حسن مسلم را بگو كه تو چند سال است كه عمارت اين زمين مي‌كني و مي كاري و ما خراب مي‌كنيم و پنج سال است كه زراعت مي‌كني و امسال ديگر باره باز گرفتن و عمارتش مي‌كني، رخصت نيست كه تو در اين زمينع ديگر باره زراعت كني. بايد هر انتفاع كه از اين زمين برگرفته‌اي، رد كني تا بدين موضع مسجد بنا كنند و بگو اين حسن مسلم را كه اين زمين شريفي است و حق تعالي اين زمين را از زمين‌هاي ديگر برگزيده است و شريف كرده و تو با زمين خود گرفتني و دو پسر جوان، خداي عزوجل از تو باز ستد و تو تنبيه نشدي و اگر نه چنين كني آزار وي به تو رسد، آنچه تو آگاه نباشي».
حسن مثله گفت: «يا سيدي و مولاي! مرا در اين نشاني بايد كه جماعت سخن بي نشان و حجت نشنوند و قول مرا مصدق ندارند».
گفت «انا سنعلم هناك». علامت ما اينجا بكنيم تا تصديق قول تو باشد تو برو و رسالت ما بگذار.
به نزديك سيد ابولاحسن رو و بگو تا برخيزد و بيايد و آن مرد را حاضر كند و انتفاع چند ساله كه گرفته است، از او طلب كند و بستاند و به ديگران دهد تا بناي مسجد نهند و باقي وجوه از رهق به ناحيه اردهال كه ملك ما است بيارد و مسجد را تمام كند و يك نيمه رهق را وقف كرديم بر اين مسجد كه هر ساله وجوه آن را بياورند و صرف عمارت مسجد بكنند.
طريقه خواندن نماز تهيت جمكران و نماز امام زمان(ع):
مردم را بگو تا رغبت بكنند بدين موضع و عزيز دارند و چهار ركعت نماز اينجا بگزارند:
دو ركعت تحيت مسجد در هر ركعتي يك بار الحمد و هفت بار «قل هو الله احد». و تسبيح ركوع و سجود هفت بار بگويند.
و دو ركعت نماز امام صاحب الزمان(ع) بگزارند بر اين نسق: چون فاتحه خواند به «اياك نعبد و اياك نستعين». رسد، صد بار بگويد و بعد از آن فاتحه را تا آخر بخواند و در ركعت دوم نيز به همين طريق بگزارد و تسبيح در ركوع و سجود، هفت بار بگويد و چون نماز تمام كرده باشد، تهليل بگويد و تسبيح فاطمه زهرا(س) و چون از تسبيح فارغ شود، سر به سجده نهد و صد بار صلوات بر پيغمبر و آلش بفرستد».و اين نقل از لفظ مبارك امام(ع) است كه: «فمن صليهما فكانما صلي في البيت العتيق». يعني هر كه اين دو ركعت نماز بگذارد، همچنين است كه دو ركعت نماز در كعبه گزارده باشد.
حسن مثله جمكراني گفت: من چون اين سخن بشنيدم گفتم با خويشتن كه: «گويا اين موضع است كه تو مي‌پنداري. «انما هذا المسجد للامام صاحب الزمان». و اشارت بدان جوان كردم در چهار بالش نشسته بود.
پس آن جوان به من اشارت كرد كه «برو!» من بيامدم چون پاره‌اي راه بيامدم، ديگر باره مرا باز خواندند و گفتند: «بزي در گله جعفر كاشاني راعي است، بايد آن بز را بخري، اگر مردم ده بها نهند بخر و اگر نه، تو از خاصه خود بدهي و آن بز را بياوري و بدين موضع بكشي فردا شب.
آنگاه روز هجدهم ماه مبارك رمضان آن بز را بر بيماران و كسي كه علتي داشته باشد سخت، انفاق كني حق تعالي همه را شفا دهد و بز ابلق است و مويهاي بسيار دارد و هفت علامت دارد: سه بر جچانبي و چهار بر جانبي كذو الدرهم سياه و سفيد همچون درمها».
رفتم، مرا ديگر باره بازگردانيد و گفت: «هفتاد روز يا هفت روز ما اينجاييم». اگر بر هفت روز حمل كني دليل كند بر شب قدر كه بيست و سوم است و اگر بر هفتاد حمل كني، شب بيست و پنجم ذي القعده بود و روز بزرگوار است.
پس حسن مثله گفتك بيامدم تا خانه و همه شب در آن انديشه بودم تا صبح اثر كرد. فرض بگزاردم و نزديك علي المنذر آمدم آن احوال با وي بگفتم. او با من بيامد. رفتم بدان جايگاه كه مرا شب برده بودند. پس گفت «بالله!» نشان و علامتي كه امام(ع) مرا گفت، يكي اين است كه زنجير‌ها و ميخ‌ها اينجا ظاهر است.
پس به نزديك سيد ابولاحسن الرضا شديم، چون به در سراي وي رسيدم، خدم و حشم وي را ديدم كه مرا گفتند: «از سحر گاه سيد ابوالحسن در انتظار تو است، تو از جمكراني؟»
گفتم: «بلي»
من در حال به درون رفتم و سلام و خدمت كردم، جواب نيكو داد و اعزاز كرد مرا به تمكين نشاند و پيش از آنكه من حديث كنم مرا گفت: اي حسن مثله! من خفته بودم در خواب، شخصي مرا گفت: «حسن مثله نام، مردي از جمكران پيش تو ايد بامداد، بايد از آنچه گويد سخن او را مصدق داري و بر قول او اعتماد كني كه سخن او سخن ما است. بايد كه قول او را رد نگردادني». از خواب بيدار شدم. تا اين ساعت منتظر تو بودم.
حسن مثله احوال را به شرح با وي بگفت. در حال فرمود تا اسب‌ها را زين برنهادند و بيرون آودند و سوار شدند. چون به نزديك ده رسيدند، جعفر راعي، گله بر كنار راه داشت. حسن مثله در ميان گله رفت و آن بز، از پس همه گوسفندان مي‌آمد، پيش حسن مثله دويد و او آن بز را گرفت كه به وي دهد و بز را بياورد. جعفر راعي سوگند ياد كرد كه من هرگز اين بز را نديده‌ام و در گله من نبوده است، الا امروز كه مي‌بينم و هر چند كه مي‌خواهم اين بز را بگيرم ميسر نمي‌شود و اكنون كه پيش آمد.
پس بزط را همچنان كه سيد فرموده بود در آن جايگاه آوردند و بكشتند و سيد بو الحسن الرضا بدين موضوع آمدند و حسن مسلم را حاضر كردند و انتفاع از او بستند و وجوه رهق را بياوردند و مسجد جمكران را به چوب پوشانيدند و سيد بو الحسن الرضا زنجريها و ميخ‌ها را به قم برد و در سراي خود گذاشت. همه بيماران و صاحب علتان مي‌رفتند و خود را به زنجير مي‌ماليدند، خداي تعالي شفاي عاجل مي‌داد و خوش مي‌شدند.
ابوالحسن محمد بن حيدر گويد كه: به استفاضه شنيدم كه :«سيد ابوالحسن الرضا مدفون است در موسويان به شهر قم و بعد از آن فرزندي از آن وي را بيماري نازل شد و وي در خانه شد و سر صندوق را برداشتند زنجيرها و ميخ‌ها را نيافتند.
اين مختصري از احوال آن موضع شريف كه شرح داده شد.
مطالعه كتاب‌هاي مسجد جمكران ميعادگاه عشاق حضرت مهدي(ع) اثر مصطفي مصباح، و آيينه اسرار اثر سيد حسين كريمي قمي پيشنهاد مي‌شود.

 

ادامه سوالات در ادامه مطلب...

 

ادامه نوشته

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: با توجه به اینکه در کتابی خواندم که حضرت حق لوحی را به پیامبر اسلام (ص) دادند که سرنوشت کل ائمه را در آن بیان کرده بودند و طبق ترجمه لوح شرح داده شده بود که زمان ظهور حضرت مهدی (عج) به گونه ای می شود که سرهای مسلمانان بریده می شود و مسلمانان سوخته و به دار آویخته می شوند و طبق اینکه الان همچنین اتفاقی نمی افتد یعنی اگر در جمعی بگویید که شیعه هستید کسی به جرم اینکه شیعه هستید سرتان را نمی برد ، پس چطور ممکن است با دعای ما ظهور حضرت مهدی (عج) نزدیک شود .

پاسخ: در مورد رواياتي كه پيرامون جنگها و كشتار‌هاي مربوط به آخر الزمان و ظهور وارد شده، توجه به چند نكته راهگشا است:
الف. سند برخي از اين روايات اشكال دارد و راويان آنها در مواردي اشخاصي دروغگو بوده‌اند لذا چنين روايت‌هايي قابل پذيرش نيست.
ب. تشديد ظلم و ستم در برهه اي از زمان طبيعي بوده و هم سابقه تاريخي دارد. وقتي به فرعون گفتند: از بني اسرائيل فرزندي به دنيا مي‌آيد كه پادشاهي و حكومت تو را از بين مي‌برد؛ او ظلم و ستم بر بني اسرائيل را شدت بخشيد و حتي به دستور او زنان حامله را شكم دريدند و بچه‌ها را (جنين‌ها) از شكم مادران خارج كرده و كشتند.
در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است كه بيش از بيست هزار زن حامله را شكم دريدند. خداوند در قرآن به فشار فراوان فرعون در آن روزگار اشاره كرده و بي حرمت شدن زنان و سر بريدن فرزندان را يادآور مي‌شود. چنين رفتاري از كساني كه خداوند را به طور كلي فراموش كرده و فقط به فكر دنيا و منافع آن هستند، دور از ذهن و واقعيت نيست!! بنابراين شدت يافتن ظلم در روزگار نزديك ظهور قابل پيش بيني است.
ج. با نگاه به طول تاريخ شيعه به دوره‌هايي بر مي‌خوريم كه فشار بر شيعيان بسيار فراوان بود. آنان به جرم شيعه بودن تحت شكنجه و آزار بودند و حتي برخي از بزرگان شيعه، فقط جهت عقيده و مرام تشيع به شهادت مي‌رسيدند. برخورد معاويه و حجاج در صدر اسلام و آل سعود(در اوايل قدرت يافتن) و صدام، از جمله مواردي است كه نيازي به اثبات ندارد. كتاب‌هاي تاريخي مملو از ثبت چنين وقايع دلخراش است. شهيد اول صاحب لمعه و شهيد ثاني شارح لمعه، فقط به علت شيعه بودن به شهادت رسيدند. از اين رو، امامان ما راه تقيه را پيش گرفتند و براي حفظ مكتب تشيع و جان شيعيان در بسياري از موارد، سكوت كردند و به شيعيان دستور تقيه دادند.
وضعيت فعلي عراق ـ حتي پس از صدام ـ خود شاهد ديگري بر اين ادعا است. بسياري از كشتار‌ها مربوط به شيعيان مظلوم عراق است كه تنها جرمشان آن است كه پيرو مكتب شيعه‌اند. بنابراين كشتن اشخاص (به جرم شيعه بودن) در همين دنياي كنوني امر بعيدي نيست.
د. هر چند امامان معصوم(ع) برخي از وقايع ظهور را پيشگويي كرده و خبر داده‌اند؛ اما، ما را با امر «بداء» نيز آگاه كرده و اختيار انسان را در تغيير سرنوشت و امور خود يادآور شده‌اند. قرآن كريم در آيه يازدهم سوره رعد مي‌فرمايد:«خدا تغيير نمي‌دهد آنچه مربوط به قومي است مگر آنكه خود انسان‌ها تغيير دهند». بنابراين نوع رفتار و اختيار انسان در چگونگي حوادث مربوط به آنها مؤثر است.
بر اين اساس مي‌توان منتظر امر ظهور بود و براي فرج امام عصر(عج) دست به دعا برداشت و براي زمينه سازي ظهورش تلاش كرد. حركت اختياري انسان‌ها در امر ظهور دخالت تمام دارد و مي‌توان با حركت‌هاي صحيح و ثبات قدم، در صراط مستقيم شاهد تعجيل در فرج آن بزرگوار بود. حضرت مهدي(عج) خود در برنامه‌اي براي شيخ مفيد به اين شرط مهم اشاره كرده، مي‌فرمايد:«اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را در طاعتش ياري دهد ـ در وفاي پيماني كه از ايشان گرفته شده اجتماع كنند و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار به تاخير نمي‌افتد و سعادت ملاقات ما براي آنان با معرفت كامل و راستين نسبت به ما تعجيل مي‌گردد.(بحار الانوار، ج53، ص176) پس مي‌شود ظهور را درك كرد و برخي از اين گونه حوادث نيز رخ ندهد.


 

پرسش: علائم حتمي و علائم غير حتمي ظهور ضروري است واقع شود تا حضرت مهدي ظهور كند ؟

پاسخ: در روايات علايم ظهور به دو دسته تقسيم شده است: حتمي و غير حتمي. مراد از غير حتمي، علايمي است كه ممكن است رخ بدهد يا اتفاق نيفتد. بنابر اين امر ظهور ممكن است بدون اين نوع علايم، واقع شود. مراد از علايم حتمي، علايمي است كه حتماً واقع مي‌شود. از ظاهر اين نوع علايم، چنين برداشت مي‌شود كه امر ظهور بدون بروز اين علايم نخواهد بود. البته برخي از محققان بر اين اعتقادند كه علايم حتمي ظهور نيز ممكن است رخ ندهد؛ ولي حضرت ظاهر شود. در مقابل برخي ديگر مي‌گويند: در اين صورت تقسيم علايم به حتمي و غير حتمي، لغو و بيهوده است. به علاوه كه روش خدا بر اين است كه براي امور، نشانه‌هايي قرار دهد.





 

پرسش: علائم و نشانه هاي ظهور حضرت مهدي چه مي باشد؟

پاسخ: علامت در لغت عرب به معناي نشانه است. بنابراين منظور از علائم ظهور، نشانه‌هايي است كه نزديك شدن ظهور را نشان مي‌دهند. با تحليل ماهيت علائم ظهور، در مي‌يابيم كه علائم ظهور، نسبت به ظهور رابطه سببي ندارند يعني اين گونه نيست كه به محض تحقق نشانه‌ها و علائم ظهور بگوييم پس ظهور هم حتماً تحقق خواهد يافت، بلكه تنها جنبه اعلام و كاشفيت دارند يعني تحقق آنها كاشف از اين واقعيت است كه ظهور نزديك شده است.
علائم را از جهات مختلفي مي‌توان تقسيم بندي نمود.
از جمله مي‌توان آنها را به:
1. علائم عادي و علائم غير عادي و معجزه آسا تقسيم كرد.
2. با توجه به روايات رسيده مي‌توان به علائم حتمي و علائم غير حتمي تقسيم نمود.
3. بالآخره مي‌توان به لحاظ فاصله زماني بين وقوع علامت و تحقق روز موعود به علائم قريب و علائم بعيد تقسيم كرد.
آنچه بيشتر از ظاهر روايات به دست مي‌آيد تقسيم علائم به غير حتمي يا موقوف و علائم حتمي است. علائم غير حتمي يا موقوف نشانه‌هايي است كه رخ دادن آنها قطعي نيست و ممكن است به دليل عدم تحقق شرايط و يا ايجاد مانع به وقوع نپيوندند.
و اما علائم حتمي انهاست كه رخ دادن آنها حتمي و قطعي است.
در منابع روايي، بسياري از رخداد‌هاي طبيعي و غير طبيعي و دگر‌گوني‌هاي سياسي و اجتماعي به عنوان علائم ظهور، ذكر شده است. بديهي است كه روايات مربوط به اين مسئله، مانند ساير مسائل ديگر، از جهت درستي و اعتبار، يكسان نيستند. در ميان اين روايات، برخي از جهت سند غير قابل اعتمادند و برخي هم از جهت مضمون و مطالبي كه در آن مطرح شده، جاي بحث و تامل دارند. بنابراين، نمي‌توان به صرف ديدن يك روايت و بدون بررسي كارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد كرد. در ميان نشانه‌ها، برخي به عنوان «علايم حتمي ظهور» ذكر شده است.
علائم معروف حتمي، پنج مورد است:
1. خروج سفياني؛ پيش از قيام حضرت مهدي(ع) مردي از نسل ابوسفيان، در منطقه شام، خروج مي‌كند و با تصرف بخش‌هايي از سرزمين اسلام، براي يافتن و كشتن شيعيان جايزه تعيين مي‌كند. (بحار الانوار، ج52، ص182).
2. خسف در بيداء؛ خسف، يعني فرورفتن، و بيداء نام سرزميني بين مدينه و مكه است. سفياني كه در آستانه ظهور حضرت مهدي(ع) خروج مي‌كند، هنگامي كه از ظهور ايشان با خبر مي‌گردد سپاهي عظيم به مدينه و مكه مي‌فرستد و چون به سرزمين بيداء مي‌رسند، خداوند آنان را در كام زمين فرو مي‌برد و هلاك مي‌شوند.
3. خروج يماني؛ سرداري از يمن قيام مي‌كند و مردم را به حق و عدل دعوت مي‌كند. خروج يماني، اجمالاٌ از نشانه‌هاي ظهور است، هر چند جزئيات و چگونگي قيام وي، روشن نيست.
4. قتل نفس زكيه؛ نفس زكيه، يعني انسان پاك و بي گناه. در آستانه ظهور حضرت مهدي، جواني بي گناه، مظلومانه در مسجد الحرام به قتل مي‌رسد.
5. صيحه آسماني؛ منظور از آن، صدايي است كه در آستانه ظهور حضرت مهدي، از آسمان به گوش مي‌رسد و همه مردم آن را مي‌شنوند. محتواي اين پيام آسماني، دعوت به حق و حضرت مهدي است. امام باقر(ع) مي‌فرمايد:«ندا كننده‌‌اي از آسمان، نام قائم ما را ندا مي‌كند. پس هر كه در شرق و غرب است، آن را مي‌شنود.(الغيبة، نعماني، ص252).
البته در برخي از روايات، به علائم ديگري نيز اشاره شده است، مانند خورشيد گرفتگي در نيمه ماه رمضان و ماه گرفتگي در آخر آن. (الغيبة، طوسي، ص444) و يا طلوع خورشيد از مغرب(الغيبة، طوسي، ص435).

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

پرسش: ايران در هنگام ظهور چگونه خواهد بود ؟

پاسخ: با توجه به روايات مي‌توان شرايط ايران را تا حدودي اين گونه ترسيم كرد: «دانش و معارف دين اسلام و مكتب تشيع، از ايران و قم، به جهانيان صادر مي‌شود. لذا موقعيت علمي ايران ممتاز است و اصلي ترين مركز دين اهل بيت(ع) خواهد بود. در روايتي از وجود مقدس امام صادق(ع) نقل شده است: «به زودي، كوفه، از مؤمنان خالي مي‌گردد و دانش مانند ماري كه در سوراخش پنهان مي‌شود، از آن شهر رخت برمي‌بندد؛ سپس علم ظاهر مي‌شود در شهري به نام قم؛ آن شهر معدن علم و فضل مي‌گردد(و از آنجا به ساير شهر‌ها پخش مي‌شود) به گونه‌اي كه باقي نمي‌ماند در زمين جاهلي نسبت به دين، حتي زنان در خانه‌ها. اين قضيه نزديك ظهور قائم(ع) واقع مي‌شود ... علم، از قم به ساير شهر‌ها در شرق و غرب پخش مي‌شود و حجت بر جهانيان تمام مي‌شود به گونه‌اي كه در تمام زمين، فردي پيدا نمي‌شود كه دين و علم به او نرسيده باشد. بعد از آن قائم، قيام مي‌كند و سبب انتقام خدا و غضب او بر بندگان(ظالم و معاند) مي‌شود؛ زيرا، خداوند انتقام (و عذاب) بر بندگان روا نمي‌دارد، مگر وقتي كه حجت را انكار كنند»؛ (بحار الانوار، ج 57و60، ص213).
خيزش و جنبشي بزرگ براي دعوت مردم به طرف دين، در ايران روي مي‌دهد. از امام كاظم(ع) نقل شده است: «مردي از اهل قم، مردم را به سوي حق دعوت مي‌كند. گروهي، دور او اجتماع مي‌كنند كه مانند پاره‌هاي آهن‌اند و باد‌هاي تند(حوادث) نمي‌تواند آنها را از جاي بركند. از جنگ خسته نمي‌شوند و كناره‌گيري نمي‌كنند و بر خدا توكل مي‌كنند. سر انجام، پيروزي براي متقين و پرهيزكاران است».(بحار، ج60، ص216، ح37).
گويا اين حركت، همان حركتي است كه از امام باقر(ع) نقل شده است: «گويا مي‌بينم گروهي از مشرق زمين خروج مي‌كنند و طالب حق هستند، اما به آنان پاسخ داده نمي‌شود. مجدداً برخواسته‌ي خود تاكيد مي‌كنند ولي جواب نمي‌شنوند. پس چون چنين ديدند، شمشير‌ها را به دوش مي‌كشند، در مقابل دشمن مي‌ايستند تا حق به آنها داده مي‌شود، اما اين بار قبول نمي‌كنند بلكه قيام مي‌كنند و نمي‌دهند آن را (پرچم قيام را) مگر به صاحب شما(امام زمان(ع))».(بحار الانوار، ج52، ص243، ح116).
خروج سيد حسني و خراساني كه در روايات به آنها اشاره شده است را مي‌توان در اين باره دانست. بنابراين، موقعيت اجتماعي آن روز ايران حركت به سوي حق طلبي و دعوت به آمادگي براي ظهور است.
در بستر اين جامعه نيز ياران حضرت شكل مي‌گيرند. در حديثي از امام صادق(ع) نقل شده است: «قم را قم ناميدند، چون اهل او، اجتماع مي‌كنند با قائم آل محمد(ص) و با او قيام مي‌كنند و او را ياري مي‌كنند».(بحار الانوار، ج 57و 60، ص216، ح38).
در رواياتي كه به نام ياران و شهر‌ها اشاره دارد، شهر‌هاي متعددي از ايران ذكر شده است. خلاصه آن كه ايران، مركز صدور دين و معارف اهل بيت است و زمينه‌سازي براي ظهور مي‌كند.
در برخي از روايات اهل بيت(ع) به حضور فعال عجم در سپاه و ارتش مخصوص امام مهدي(ع) اشاره شده است. البته مقصود از عجم ملت‌هاي غير عرب است، ولي به احتمال زياد بيشترين مصداق آن در عصر ظهور، ايرانيان خواهند بود به ويژه كه مركز شيعه در ايران است.
مجموعه روايات وارده در مورد ايرانيان نشان مي‌دهد كه اين گروه، زمينه‌سازان حكومت حضرت مهدي(ع) در جهان هستند و بيشترين تأثير را در روند استقرار حكومت آن خورشيد عالم‌تاب دارند، و در حقيقت حضرت مهدي(ع) به همراه ياران از جمله ايرانيان با دشمنان به مبارزه برمي‌خيزد.




پرسش: اينکه مي گو يند جنگ و خو نريزي و بيماري شايع مي شود و بسياري از مردم هلاک مي شوند موجب عدم اميد به زندگي در زمان ظهور است آيا دو سوم مي ميرند ؟  و اين مطالب صحيح است ؟  توضيح دهيد.

پاسخ: سخن جنگ و خون‌ريزي‌ها در دو مرحله مطرح مي‌شود:
الف. قبل از ظهور: در مورد جنگ‌هاي قبل از ظهور مطلب خاصي كه از درجه اعتبار برخودار باشد بيان نشده است. بلكه به صورت كلي از مرگ و مير‌هاي زياد و جنگ و كشتار خبر داده شده است. از اين رو به زمان و مكان و گروه خاصي نمي‌توان اشاره كرد. به علاوه كه اين حوادث مربوط به اختيار انسان‌ها است و لذا انسان مي‌تواند با برخي اختيار‌ها و انتخاب‌ها از بروز برخي حوادث جلوگيري كند. لذا در آيه قرآن به لوح محو و اثبات اشاره شده است.
البته اگر رويدادهاي ناخوشايند واقعاً بخواهد رخ بدهد، اهل بيت به ما آموزش داده‌اند كه با دعا و حركت سنجيده بلا را از خود دور كنيد تا در گروه نجات يافتگان باشيد.
ب. هنگام ظهور: آنچه از مجموع روايات به دست مي‌آيد اين است كه چون حضرت حركت خود را با تبليغ و تبيين كامل شروع مي‌كند اكثر قريب به اتفاق مردم با توجه به فطرت الهي خود، پيام و دعوت حضرت را مي‌پذيرند، و جنگ و كشتار در مقياس كوچكي رخ مي‌دهد.
در مورد رواياتي كه پيرامون جنگها و كشتار‌هاي مربوط به آخر الزمان و ظهور وارد شده، توجه به چند نكته راهگشا است:
الف. سند برخي از اين روايات اشكال دارد و راويان آنها در مواردي اشخاصي دروغگو بوده‌اند لذا چنين روايت‌هايي قابل پذيرش نيست.
ب. تشديد ظلم و ستم در برهه اي از زمان طبيعي بوده و سابقه تاريخي هم دارد. وقتي به فرعون گفتند: از بني اسرائيل فرزندي به دنيا مي‌آيد كه پادشاهي و حكومت تو را از بين مي‌برد؛ او ظلم و ستم بر بني اسرائيل را شدت بخشيد و حتي به دستور او زنان حامله را شكم دريدند و بچه‌ها را (جنين‌ها) از شكم مادران خارج كرده و كشتند.
در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است كه بيش از بيست هزار زن حامله را شكم دريدند. خداوند در قرآن به فشار فراوان فرعون در آن روزگار اشاره كرده و بي حرمت شدن زنان و سر بريدن فرزندان را يادآور مي‌شود. چنين رفتاري از كساني كه خداوند را به طور كلي فراموش كرده و فقط به فكر دنيا و منافع آن هستند، دور از ذهن و واقعيت نيست!! بنابراين شدت يافتن ظلم در روزگار نزديك ظهور قابل پيش بيني است.
ج. با نگاه به طول تاريخ شيعه به دوره‌هايي بر مي‌خوريم كه فشار بر شيعيان بسيار فراوان بود. آنان به جرم شيعه بودن تحت شكنجه و آزار بودند و حتي برخي از بزرگان شيعه، فقط به جهت عقيده و مرام تشيع به شهادت مي‌رسيدند. برخورد معاويه و حجاج در صدر اسلام و آل سعود(در اوايل قدرت يافتن) و صدام، از جمله مواردي است كه نيازي به اثبات ندارد. كتاب‌هاي تاريخي مملو از ثبت چنين وقايع دلخراش است. شهيد اول صاحب كتاب لمعه و شهيد ثاني شارح كتاب لمعه، فقط به علت شيعه بودن به شهادت رسيدند. از اين رو، امامان ما راه تقيه را پيش گرفتند و براي حفظ مكتب تشيع و جان شيعيان در بسياري از موارد، سكوت كردند و به شيعيان دستور تقيه دادند.
وضعيت فعلي عراق ـ حتي پس از صدام ـ خود شاهد ديگري بر اين ادعا است. بسياري از كشتار‌ها مربوط به شيعيان مظلوم عراق است كه تنها جرمشان آن است كه پيرو مكتب شيعه‌اند. بنابراين كشتن اشخاص (به جرم شيعه بودن) در همين دنياي كنوني امر بعيدي نيست.
د. هر چند امامان معصوم(ع) برخي از وقايع ظهور را پيشگويي كرده و خبر داده‌اند؛ اما، ما را با امر «بداء» نيز آگاه كرده و اختيار انسان را در تغيير سرنوشت و امور خود يادآور شده‌اند. قرآن كريم در آيه يازدهم سوره رعد مي‌فرمايد:«خدا تغيير نمي‌دهد آنچه مربوط به قومي است مگر آنكه خود انسان‌ها تغيير دهند». بنابراين نوع رفتار و اختيار انسان در چگونگي حوادث مربوط به آنها مؤثر است.
بر اين اساس مي‌توان منتظر امر ظهور بود و براي فرج امام عصر(عج) دست به دعا برداشت و براي زمينه سازي ظهورش تلاش كرد. حركت اختياري انسان‌ها در امر ظهور دخالت تمام دارد و مي‌توان با حركت‌هاي صحيح و ثبات قدم، در صراط مستقيم شاهد تعجيل در فرج آن بزرگوار بود. حضرت مهدي(عج) خود در نامه‌اي براي شيخ مفيد به اين شرط مهم اشاره كرده، مي‌فرمايد:«اگر شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را در طاعتش ياري دهد ـ در وفاي پيماني كه از ايشان گرفته شده اجتماع كنند و مصمم باشند؛ البته نعمت ديدار به تاخير نمي‌افتد و سعادت ملآقات ما براي آنان با معرفت كامل و راستين نسبت به ما تعجيل مي‌گردد.(بحار الانوار، ج53، ص176) پس مي‌شود ظهور را درك كرد و برخي از اين گونه حوادث نيز رخ ندهد. 


 

پرسش: جنگ ارماگدون در کجا و چه کشورهايي شرکت دارند ؟

پاسخ: دو تحقيق در اين زمينه قابل بررسي و تبيين است:
برخي از دانشمندان، يکي از علايم ظهور امام مهدي(ع) را وقوع معرکه جنگي در منطقهاي به نام "هرّ مجدون" و به تعبير روايات "قرقيسا" ميدانند. اين قضيه حتي در کتب اهل کتاب نيز به آن اشاره شده است. (رؤياي يوحنا، 16/16013؛ سفر زکريا، 14/1-5؛ کتاب مقدس ص 843).
اهل کتاب از يهود و نصارا اين معرکه جنگي را بس عظيم و خطرناک ميدانند که در پايان تاريخ بشر اتفاق خواهد افتاد.
"هرمجدون" کلمهاي است مشتق از "هر" به معناي کوه، "مجدوّ" که اسم وادي يا کوه کوچکي در شمال فلسطين است. اهل کتاب گمان ميکنند مساحت معرکه اين جنگ از منطقه مجدو، در شمال فلسطين تا ايدوم در جنوب امتداد دارد (حدود دويست مايل)(شبکه معلومات،ص4).
آنان معتقدند: در اين جنگ لشکري با حدود 400 ميليون نفر شرکت خواهند داشت. (شبکه معلومات ص2). لشکري که از عراق، ايران، ليبي، سودان و قفقاز در جنوب روسيه تشکيل شده است.(مجله الفکر الجديد، شماره 15 و16).
دکتر عبد الکريم زبيدي ميگويد: "... اين حادثه همان حادثه بزرگي است که قبل از ظهور امام مهدي(ع) تحقق خواهد يافت و در روايات از آن به معرکه "قرقيسيا" ياد شده است. در آن واقعه ميليونها لشکر از آمريکا، اروپا، روسيه، ترکيه، مصر و دولتهاي مغرب عربي و لشکرياني از شهرهاي شام؛ يعني، سوريه، اردن، لبنان، فلسين و اسرائيل شرکت خواهند داشت. همگي در منطقهاي به نام قرقيسيا از بلاد شام با هم مواجهه خواهند داشت و سفياني در اين هنگام خروج خواهد کرد...".(مجله الفکر الجديد، 15 و 16).
کليني به سند خود از امام باقر(ع) نقل کرده که به ميسر فرمود: اي ميسر! چه مقدار بين شما و قرقيسيا فاصله است؟  عرض کرد: نزديک "شاطئ فرات" است. حضرت فرمود: "اما انه سيکون بها وقعة لم يکن مثلها منذ خلق الله تبارک و تعالي السموات و الارض و لا يکون مثلها ما دامت السموات و الارض مادبة للطير تشبع منها سباع الارض و طيور السماء...".(کافي، ج8، ص245، ح451). آگاه باش که در آن مکان، واقعهاي اتفاق خواهد افتاد که نظير آن از زمان خلقت آسمانها و زمين از جانب خداوند ـ تبارک و تعالي ـ اتفاق نيفتاده است و نخواهد افتاد. آنجا محل پذيرايي پرندگان خواهد بود. درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير خواهند شد".
از مجموع روايات استفاده ميشود که فرمانده عملياتي اين جنگ از جانب دشمنان اسلام، شخصي به نام سفياني است. او کسي است که به کمک مراکز جاسوسي يهود و آمريکا، در ميان مردم تفرقه انداخته و مردم را بر ضد شيعيان اهل بيت تحريک خواهد کرد و نيز بعد از پناه بردن امام زمان(ع) به کعبه با عدهاي از ياران خود، در صدد مقابله با حضرت بر خواهد آمد که خود او با لشکريانش در منطقهاي به نام "بيدا" به زمين فرو خواهند رفت.
در همين جنگ است که بنيه يهود از هم پاشيده شده و بسياري از آنها نابود خواهند شد. بخاري به سندش از رسول خدا(ص) نقل کرده که فرمود: " قيامت برپا نميشود تا آنکه شما با يهود بجنگيد؛ در آن هنگام به حدي از آنان کشته خواهد شد که حتي سنگي که يک يهودي در آن پناه گرفته، ميگويد: اي مسلمان! اين يهودي است که در کنار من پناه گرفته، او را به قتل برسان".(صحيح بخاري، ج3، ص232).
بيان دوم:
نبرد قرقيسيا:
سفياني پس از سرکوب مخالفان، هدفي جز حمله به عراق ندارد. از اين رو، با سپاهي بزرگ به سمت عراق رهسپار ميشود. در ميانه راه در منطقهاي به نام قرقيسيا(شهري در سوريه در محل اتصال رود خابور و فرات)، جنگي هولناک درميگيرد و بسياري کشته ميشوند.
در تعدادي از احاديث پيشوايان ديني از جنگ "قرقيسيا" خبر دادهاند. امام صادق(ع) در حديثي فرمودند: "ان لله مائدة [مأدبة] بقرقيسياء يطلع مطلع من السماء فينادي: يا طير السماء و يا سباع الارض، هلموا الي الشبع من لحوم الجبارين"؛"براي خداوند ودر قرقيسا سفرهاي(غذايي) است. از آسمان ندا دهندهاي آشکار ميشود و آواز ميدهد: اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين، بشتابيد براي سير شدن از گوشت ستمگران!"(نعماني، الغيبه، ص389، ح63).
روايتي دو گروه درگير اين جنگ را فرزندان عباس و مرواني خوانده است، اما چهار حديث ديگر سفياني را يکي از طرفهاي درگيري ميدانند، از جمله حضرت علي(ع) فرموده است:
"يظهر السفياني علي الشام ثم يکون بينهم وقعة بقرقيسيا حتي تشبع طير السماء و سباع الارض من جيفهم..."؛"سفياني بر شام غلبه ميکند. سپس ميان آنها در منطقه قرقيسيا جنگي در خواهد گرفت در آن جنگ، آنقدر کشته ميشوند که پرندگان آسمان و درندگان زمين از مردارشان سير ميشوند".(عقد الدرر، ص87، باب 4، فصل2).
از ميان روايات ياد شده، تنها اين حديث امام باقر(ع) از سند معتبري برخوردار است:
"... و يمر جيشه بقرقيسيا فيقتلون بها فيقتل من الجبارين مأة الف ... ؛ ... سپاه سفياني به قرقيسيا ميرسند و در آنجانبردي در ميگيرد و از ستم گران صد هزار نفر کشته ميشوند..."(نعماني، الغيبه،ص392، باب 14، ح67).
از ميان اين روايات، به حديثي که طرفهاي درگير جنگ قرقيسيا فرزندان عباس و مرواني برميشمرد، به لحاظ خبر واحد بودن و ضعف سند و مخالفت با ديگر روايات، نميتوان اعتماد کرد. اما بر اساس روايت معتبر پيش گفته و ساير رواياتي که مؤيد اين حديثاند، چند مطلب را ميتوان بيان کرد:
1. نبرد قرقيسيا واقع خواهد؛
2. يکي از متخاصمين، سفياني است؛
3. دو طرف درگيري اهل باطلاند؛
4. اين نبرد، تلفات انساني فراواني بر جاي خواهد گذاشت؛
5. سپاه سفياني، علي رغم تلفات سنگين، پيروز اين نبرد است.
روايات به انگيزه اين نبرد اشاره نکردهاند؛ اما اين احتمال وجود دارد که نبرد ياد شده به دليل مقاومت حاکمان آن سرزمين، در برابر زياده خواهيهاي سفياني باشد؛ چرا که سفياني براي رسيدن به کوفه، تمام مسير شام تا کوفه را تصرف خواهد کرد.
در روايات درباره طرف ديگري که در نبرد قرقيسيا ميرزمد، چيزي نيامده است. همچنان که گذشت از روايات ياد شده تنها بر حق نبودن دو گروه متخاصم را ميتوان فهميد. در روايت معتبر ديگري امام باقر(ع) فرموده است:
"... کفي بالسفياني نقمة لکم من عدوکم و هو من العلامات لکم، مع ان الفاسق لو قد خرج لمکثتم شهرين بعد خروجه لم يکن عليکم بأس حتي يقتل خلقا کثيرا دونکم ..."؛"... سفياني براي عذاب دشمنان شما بس است و او براي شما يکي از علامات است. وقتي اين مرد فاسق قيام کرد، باکي بر شما نيست که يک يا دو ماه درنگ کنيد تا اين که او تعداد زيادي از غير شما را بکشد ..." (همان، ص417، باب 18، ح3).
اين روايت هر چند به نبرد قرقيسيا تصريح نکرده، اما به قرينه ساير روايات، به احتمال فراوان درباره جنگ ياد شده خواهد بود، و بر اين اساس، از اين روايت فهميده ميشود که: طرف ديگر اين نبرد نيز از دشمنان شيعه است.
به نظر ميآيد آنچه قابل پذيرش است، اصل وقوع درگيري ها است. اما در رابطه با جزئيات نميتوان سخن دقيقي گفت. بايد توجه داشت که انسان بر اساس قدرت اختيار خود، ميتواند امور را تغيير دهد، و قرآن و روايات به اين نکته تصريح دارند.

ادامه پرسش و پاسخ ها در ادامه مطلب...

 

ادامه نوشته

پاسخ برخی سوالات نسبت به موضوع مهدویت

 

 

پرسش: امام مهدع (عج) به چه صورت غیبت کرده است ؟  چه فرقی با عقائد اهل سنت دارد ؟

پاسخ: «غيبت» يعني پنهان بودن، مراد از غيبت امام زمان(عج) اين است كه ايشان زندگي پنهاني دارد. با توجه به روايات مي‌توان دريافت مراد از پنهان زيستي حضرت مهدي(عج) اين است كه مردم ايشان را نمي‌شناسند. يعني آن بزرگوار در ميان مردم مي‌باشد و آنان او را مي‌بينند؛ ولي نمي‌دانند او همان امام زمان(عج) مي‌باشد. لذا غيبت حضرت(عج) به حضرت يوسف(ع) تشبيه شده است كه با اينكه برادرانش براي خريد گندم به مصر رفتند و او را ديدند، ولي وي را نشناختند. البته در مواردي بدن حضرت نيز ديده نمي‌شود.
اكثر اهل سنت چون معتقدند امام مهدي(عج) به دنيا نيامده است، لذا براي ايشان غيبتي قائل نيستند.


 

پرسش: دیدگاه اهل سنت در مورد امام مهدی (عج) چیست ؟

پاسخ: با توجه به روايات متعدد و معتبري كه از وجود مقدس پيامبر(ص) درباره ظهور امام مهدي(ع) صادر شده است، عموم مسلمانان ـ چه شيعه و چه اهل سنت ـ معتقد به ظهور آن بزرگوار هستند. حتي عموم اهل سنت همانند شيعه، ايشان را از فرزندان پيامبر و حضرت زهرا(س) مي‌دانند. البته تفاوت مهمي كه ميان شيعه و اهل تسنن است اينكه شيعه معتقد است: امام مهدي(ع) فرزند امام حسن عسكري(ع) است كه در سامرا به دنيا آمده است. اما اهل تسنن معتقد به ولادت ايشان نيستند، بلكه مي‌گويند در آخر الزمان به دنيا مي‌آيد.
ويژگي‌هاي حضرت مهدي(ع) نزد شيعه و اهل تسنن تقريباً يكي است. به عبارت ديگر زيبايي‌هاي دوران ظهور و سيماي جهان در زمان حكومت امام عصر(ع) نزد اهل تسنن مانند شيعه مي‌باشد و تفاوت اصلي در مسئله ولادت و لوازم غيبت مانند طول عمر، ديدار و حقيقت انتظار است.

 

می رویم تا راهشان را ادامه دهیم...

 

سلام و عرض ادب...

باز هم رسیدیم به روز های پایانی سال و همه در گیر و دار خرید های عید و یا مسافرت هستند....

من نیز امسال با لطف خدا و نگاه شهدا عازم جنوب و اردو های راهیان نور هستم....

حضرت آقا هم فرمودند اینها ستارگان آسمانند که به تحقیق با وجودشان میشه راه رو در آینده پیدا کرد...

انشالله هفته بعد جمعه عازم هستم و خواستم از دوستان حلالیت بگیرم ....

چون تا هفته بعد مشغله زیادی دارم و تا اواسط نوروز هم به سیستم دسترسی ندارم...

از الان هم ازتون حلالیت می گیرم و هم اینکه نوروز ۱۳۹۰ رو خدمتتون تبریک عرض می کنم....

 و یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــک داستان :

چند روزى مى شد که براى گفتن حرفى، دل دل مى کرد. مى آمد پیشم مى نشست، اما عوض این که حرفش را بزند به در و دیوار نگاه مى کرد، در آخر هم عین آدم هاى سرخورده از اتاق بیرون مى رفت. چیزى ازش نمى پرسیدم. مى دانستم به وقتش مرا در جریان خواهد گذاشت. نمى دانم چرا این بار خیلى طول کشید. دیگر صبرم تمام شده بود، گفتم: «محمود جام چشمهات، لبهات، مى خوان چیزى بهم بگن چرا جلوشان را مى گیرى؟»
گفت: «یعنى نمى دونى؟ چرا نمى ذارى برم جبهه؟»
فکرش را هم نمى کردم، ناراحت شدم، قاطع تر از دفعات پیش گفتم: «دوباره شروع نکن، بى فایده س.»
مى دانست نمى تواند مرا راضى کند، بنا کرد به گریه. تحمل دیدن اشک هایش را نداشتم. رو برگرداندم طرف پنجره.
گفت: «مادر! چند شب پیش آقایى آمد به خوابم، نفهمیدم کیه، ولى همش مى گفت: عجله کن، برو جبهه، حالا نمى ذارى برم ببینم اون جا چه خبره؟»
تا گفت آقا، برگشتم نگاهش کردم. تو نگاهش دنیایى التماس بود. دست و پایم به لرزه افتاده بود. گفتم: «آقا؟! پس بالاخره آمد؟!»
با چشم هاى گرد شده فقط نگاهم مى کرد.
ادامه دادم: «پدرت هم نفهمید اون آقا کى بود»
گفت: «معلوم هست چى مى گى مادر؟»
گفتم: از وقتى جنگ شروع شد، این کابوس رو با خودم یدک کشیدم. بار اول و دوم که رفتى جبهه زیاد بهم سخت نگذشت، آخر مى دانستم برمى گردى. اما از وقتى آمدى و پا تو یک کفش کردى که باید برم بدجور دلم به شور افتاده.
همان طور با تعجب داشت نگاهم مى کرد، حق هم داشت.
گفتم: «سه روزه بودى که پدرت خواب دید. توى اون خواب هم سه روزه بودى.»
گفت: «حرف تو عوض نکن مادر، من دارم از جبهه حرف مى زنم، اون وقت شما از خواب بابا!»
- پدرت مى گفت: محمود را پشتم بسته بودم! یک هندوانه هم تو دستم بود. همین طور داشتم مى آمدم که رسیدم به یک بیابان. دیدم باغ سرسبزى وسط بیابان است. آقایى هم دم در باغ ایستاده، یک چراغ نقره اى هم دستش است، به در باغ که رسیدم، محمود را از پشتم باز کردم. گذاشتم زمین تا هندوانه بخورم، یک هو دیدم محمود نیست، با خودم گفتم، خدایا! یک بچه سه روزه کجا مى تونه بره؟
خوب که نگاه کردم، دیدم وسط باغ نشسته؛ با گل  ها و پروانه ها بازى مى کند. دویدم آوردمش. دوباره تا حواسم به هندوانه پرت شد، دیدم رفته تو باغ. نگاهى به دربان باغ کردم که مبادا جلویم را بگیرد. اما چیزى نگفت، سریع تر از قبل آوردمش، ولى بار سوم...
- بار سوم چى مادر؟
- پدرت گفت: بار سوم که رفتم بیارمش، آن مرد جلویم را گرفت. بهش گفتم، من پدرشم، مى ترسم بزنه گل هاى مردمو خراب کنه. در جوابم گفت: این باغ و در و دشت رو که مى بینى، همه مال خودشه. بذار هر کارى دلش مى خواد بکنه.
طورى نگاهم مى کرد که انگار متوجه منظورم نشده است. گفتم: نمى فهمى! نوبت به بار سوم رسیده، من نذاشتم برى، خودش آمده دنبالت!
دوباره گریه کرد، لبهایش مى خندید اما اشک از چشمانش سرازیر بود.
گفت: «اون وقت تو نمى خواى بچه ات بره وسط باغ با گلها و پروانه ها بازى کنه؟».
راضى نشدم دلش را بشکنم. خندیدم و او رفت تا باغ گل ها و پروانه هایش را پیدا کند

و امــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا شعر :

شهدا می آیند
و دلم شاد شود
خنده ام می شکفد
غم من می ریزد
که چه خوش می آیند
و زمین پاک شود
خار غم می ساید
و گل باغچه ی عشق دگر بار سرود می خواند
من دگر شاد شوم
غصه ایی راه ندارد به درون دل من
راه دل مسدود گشت
برو ای غم به کنار
راحت جان اید
آن نسیم خوش جاوید زمان می آید
شهدا می آیند
عطر و نوری پاشند
و تو ای دل که دگر حکم غمت باطل شد
غصه هایت همه از بیخ و بنش ساقط شد
خند ها حاکم شد
شاد شو ای دل من
که دگر بار بهار حاصل شد ...

اللهم عجل لولیک الفرج و احفظ قائدنا الامام خامنه ای ....

اللهم ارزقنا شهادة فی سبیلک ...

التماس دعا...

پ . ن : ببخشید اگر از امروز به بعد تا اواسط نوروز بهتون سر نمیزنم واقعا ببخشید !

دوست دارم وقتی میرم بازگشتی نباشه مگر برای بدنم....

می خوام روحم بمونه برای همیشه جایی که عاشقا قدم بر می داشتند....

  

خط خطــــــــــــــی های دلم

 مستند هولوکاست ایرانی

کلیپ بسیار زیبای سکته 5

هالیوود و عرب ستیزی و اسلام هراسی

مستند 80 سال مقاومت مردم فلسطین !

محمد حسینی مجری فراری حامی جدید فتنه!

راز های دلار ....

سندی تازه از بی حرمتی به رئیس جمهور ایران در صدا و سیما !

وضعیت اسرائیل در خاور میانه !

کلیپ بسیار زیبای سکته 6

امام خامنه ای 1 فروردین کجاست ؟